از عدم تعهد تصور واقع بینانه داشته باشیم
تلخ و شیرین های عدم تعهد
دیپلماسی ایرانی: با پایان شانزدهمین اجلاس سران غیرمتعهدها در تهران، اینک ایران برای سه سال ریاست این جنبش را به عهده دارد. در بیانیه پایانی اجلاس سران عدم تعهد، از برنامه هسته ای ایران حمایت شده است. این حمایت به چه معناست؟ و این جنبش تا چه اندازه می تواند مانع از فشار غرب بر ایران در زمینه پرونده هسته ای شود؟ در این یادداشت ضمن مرور دو تجربه از برخورد جنبش عدم تعهد با مسائل هسته ای، به اختصار به این سوالات پاسخ داده خواهد شد.
غیر متعهد ها یک مجموعه بزرگ کشورهاست و طبیعتا اعضای این گروه منافع و گرایش های متفاوت دارند؛ اما اعضا تلاش دارند از این مجموعه برای ایجاد مشروعیت برای خود استفاده کنند. در واقع می توان گفت اساسا نهادهای چندجانبه تنها ابزار مشروعیت هستند. این مسئله باعث می شود که مجموعه غیر متعهد ها همانند کنفرانس اسلامی، گروه هفتاد و هفت و یا دیگر مجموعه های چندجانبه بتواند ابزاری برای پیشبرد سیاست ها باشد؛ اما کارکرد این ابزار باید به درستی درک شود.
جنبش عدم تعهد سال ها است که در حوزه پرونده هسته ای ایران از مواضع جمهوری اسلامی ایران دفاع می کند؛ اما دیده می شود که اعضای جنبش در شورای امنیت در مورد فعالیت های هسته ای علیه ایران رای می دهند. آیا با این حساب می توان گفت که همکاری ایران با جنبش عدم تعهد غیر عقلانی است؟ در واقع چنین نیست چون همکاری با جنبش عدم تعهد به ایران این امکان را داده است که در بحث ایجاد یا سلب مشروعیت به این مسئله استناد کنیم که مشروعیت و حمایت از برنامه هسته ای ایران تنها موضع یک کشور نیست و موضع صد و هیجده کشور است. بنابراین پاسخ پرسش فوق به این بستگی دارد که چگونه بخواهیم با این اهرم بازی کنیم؟ اگر انتظار ما از گروه غیر متعهد ها این باشد که در شورای امنیت بتوانند مانع از صدور قطعنامه علیه ایران شوند، قطعا این انتظار برآورده خواهد شد. اساسا عدم تعهد نمی تواند چنین امکانی را در اختیار کشورها قرار دهد. بنابراین نباید تصورات غیر واقع بینانه از جنبش عدم تعهد باشد و نباید از یاد برد که این مجموعه یک بلوک بندی با منافع متفاوت است.
نکته دیگری که در مورد جنبش عدم تعهد توجه داشت این است که این مجموعه تقریبا در همه حوزه های روابط بین الملل بازیگری دارد؛ البته در برخی موارد مانند مسائل سیاسی و امنیتی، بازیگری این جنبش پررنگ تر است. به عبارت دیگر، عدم تعهد محدودیتی برای ورود به مسائل اجتماعی و اقتصادی ندارد، کما این که دیدیم در نشست کارشناسان ارشد، یکی از کمیته ها، اقتصادی بود. اما معمولا در اجلاس های چند جانبه، همکاری های اقتصادی جهان سوم توسط گروه هفتاد و هفت پیگیری می شود. اما وقتی به موضوع سلاح های کشتار جمعی یا مسائل مربوط به صلح و امنیت بین المللی می رسیم، عدم تعهد می تواند نقش فعال تری را ایفا کند. بااین وجود، در همین موضوعات نیز باید یک دسته بندی صورت گیرد؛ در برخی از مسائل مربوط به صلح و امنیت بین المللی، مانند موضوع فلسطین یا موضوع آفریقا در زمان آپارتاید، عموم اعضای عدم تعهد مواضع یک دستی دارند و بنابراین در این موارد نقش فعالی را ایفا کرده است. اما موضوعاتی هم در بحث صلح و امنیت بین المللی وجود داشته اند که در میان اعضای جنبش نوعی تعارض منافع پیش آمده مانند موضوع بوسنی یا بالکان. در این موارد که بین اعضاء اختلاف منافع وجود دارد از میزان تاثیرگذاری عدم تعهد کاسته می شود. این یک محدودیت است که باید در همکاری ایران با جنبش عدم تعهد در نظر گرفته شود.
اما محدودیت دیگری که نه تنها در همکاری با جنبش عدم تعهد، بلکه با هر ائتلاف بین المللی دیگر وجود دارد، شناسایی نقطه شکست ائتلاف است. ایران تجربه بسیار جالبی در این زمینه دارد. اتفاقی که در بحث تمدید معاهده عدم اشاعه تسلیحات کشتار جمعی رخ داد یکی از مهم ترین درس هایی است که برای همکاری با جنبش عدم تعهد می تواند آموزنده باشد. وقتی در دهه شصت میلادی روی معاهده ان پی تی توافق شد، این تصور برای برخی کشورها ایجاد شد که ان پی تی در اختیار داشتن سلاح هسته ای را توسط پنج کشوری که تا آن زمان هسته ای شده بودند، مشروع دانسته است. برخی به غلط فکر می کنند که کشورهای دیگر می خواستند خود نیز به بمب هسته ای دست پیدا کنند. اما لااقل اگر این در پس ذهن کشوری هم وجود داشت، در تبلیغات و مذاکرات به این مسئله اشاره ای نشده است و بحث اصلی این بوده که چرا باید بمب اتمی تعدادی از کشورها به رسمیت شناخته شود؟ به همین دلیل هم هست که ماده شش ان پی تی می گوید کشورهایی که بمب هسته ای در اختیار دارند باید آن را از بین ببرند. درواقع معاهده ان پی تی بر سه ستون استوار است: عدم اشاعه، همکاری برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای و خلع سلاح. نتیجه مخالفت برخی کشورها این بود که مقرر شد این معاهده بیست و پنج سال اجرا شود و این گونه نباشد که این کشورها بتوانند الی الابد سلاح داشته باشند. بنا بود که در سال 1995 کنفرانس تمدید و بازنگری ان پی تی برگزار شود. هر کنفرانس تمدید و بازنگری، سه اجلاس مقدماتی دارد. از سال 1992 تا 1994 یعنی سه سال متمادی، به رهبری ایران و چند کشور دیگر موضعی از عدم تعهد گرفته شد مبنی بر این که این کشورها در صورتی ان پی تی را تمدید می کنند که کشورهای دارای سلاح هسته ای تعهد دهند و زمانی تعیین کنند که سلاح های خود را نابود کنند. این بحث سه محور داشت: 1. خلع سلاح، 2. تعهد های قراردادی برای عدم استفاده از سلاح هسته ای علیه کشورهای غیر هسته ای، 3. جهان شمولی ان پی تی. در این جریان ایران و چند کشور دیگر عضو عدم تعهد، تمام اعضای جنبش را حول این موضع متحد کرده بودند. با همین موضع، سه اجلاس مقدماتی تمدید و بازنگری ان پی تی به شکست کشانده شد. چون امریکا و فرانسه در میان پنج کشور هسته ای آمادگی این تعهد را نداشتند. چرا که همه تصمیم گیری های ان پی تی به استثنای تصمیم برای تمدید با اتفاق آرا است. تصمیم برای تمدید بر اساس خود قرارداد با اکثریت اعضا اخذ می شود.
بعد از این سه اجلاس مقدماتی، ایران و کشورهای بانی این طرح احساس کردند که موفقیت قابل توجهی به دست آورده اند؛ چون آستانه شکست ائتلاف را نمی دانستند. آنها با امیدواری حاصل از سه اجلاس مقدماتی، در نشست 1995 شرکت کردند تا این موضع را ابراز کنند که نمی توان ان پی تی را به صورت نامحدود و غیر مشروط تمدید کرد. وقتی دیپلمات ها وارد جلسه شدند دیدند نود کشور از این صد و هشت کشور یک پیش نویس قطعنامه را امضا کرده اند که بر اساس آن معاهده ان پی تی به صورت نامحدود و غیر مشروط تمدید شود. در نهایت این گونه شد که هیجده کشوری که روی تمدید نامحدود و غیر مشروط ان پی تی موضع داشتند بر موضع خود باقی ماندند و دیگران با غربی ها همراه شدند؛ چرا که برای بسیاری از این کشورها اساسا مسئله هسته ای موضوعیت ندارد. این تجربه نشان دهنده این است که عدم تعهد علی رغم این که این توفیق را داشت که سه سال اجلاس مقدماتی را به شکست بکشاند اما در زمان تصمیم گیری دچار شکست شد و معاهده به دلیل نکته ای که در داخل خود قرارداد بود، به صورت خودکار با رای نصف به علاوه یک به تمدید نامحدود و غیر مشروط، برای همه الزام آور شد. این هم یک واقعه و تجربه تاریخی تلخ است و هم یک درس آموزنده دارد که می توان از این اهرم استفاده کرد اما باید به آن فقط به عنوان یک اهرم چانه زنی نگاه کرد و نه به عنوان اهرم بازی نهایی؛ در بازی نهایی همه کشورها به دنبال منافع خود هستند.
در عین حال جنبش عدم تعهد در اجلاس بازنگری ان پی تی در سال 2000 توانست با درس گرفتن از اجلاس 1995 با اتخاذ یک موضع منسجم، سیزده تعهد عملی برای خلع سلاح هسته ای را به کشورهای غربی تحمیل کند. چرا این بار توانست موفق باشد؟ به این دلیل که این بار وارد موضعی نشدند که آن ها بتوانند در این ائتلاف شکست ایجاد کنند. علاوه بر این، برای تصویب نیاز به اجماع وجود داشت. این مسئله آن قدر برای امریکایی ها تلخ بود که حاضر نبودند در سال 2005 به همین سیزده تعهد اشاره کنند. در سال 2005 اجلاس ان پی تی به این دلیل شکست خورد که امریکا و فرانسه حاضر نبودند به آن تعهدات اشاره کنند. این مسئله نیز نشان می دهد که چه هنگام می توان از جنبش عدم تعهد استفاده کرد. بنابراین اگر فکر می کنیم می توانیم از ابزار عدم تعهد استفاده کنیم تا جلوی تصویب قطعنامه شورای امنیت را بگیریم و شورای امنیت را شکست دهیم، نه می توانیم از این ابزار استفاده کنیم و نه قطعنامه شورای امنیت را شکست می دهیم. اما اگر در نظر داشته باشیم که از این ابزار استفاده کنیم تا در مذاکرات موفق باشیم، این ابزار می تواند کارآمد باشد./12
تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :