انقلابهایی که ایران و ترکیه را پیروز میدان کردند
تنها چند هفته پس از سرنگونی حسنی مبارک، مصر بازسازی وزارت امور خارجه خود را آغاز کرد. در همین راستا بود که قاهره به فکر احیای روابط دیپلماتیک با تهران که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 تا کنون قطع بوده، افتاده است. برای همین کانالهای ارتباطی خود را با ایرانی که بسیاری از کشورهای منطقه از دست آن عاجزند یا خود را از سوی آن مورد تهدید میدانند، فعال کرده است.
از سوی دیگر یک اتفاق بسیار مهم افتاده که بیش از همه برای منطقه اهمیت دارد و آن این که مصر در روابط خود با اسرائیل تجدید نظر کرده است.
قبل از پیروزی انقلاب میدان تحریر که به سرنگونی نظام مبارک انجامید، بسیار روشن بود که هیچ حکومتی در مصر نمیتواند نسبت به احساس ملت در برابر اسرائیل و سیاستهای امریکا در منطقه همانند مبارک بیاعتنا باشد، به ویژه بر سر غزه که اسرائیل آن وضعیت را بر آن تحمیل کرده و غرب هم با آن موافقت کرده است آن هم فقط به این دلیل که حماس توانسته در انتخابات قانونگذاری سال 2006 فتح را شکست دهد.
البته مصری که پس از معاهده کمپدیوید 1979 توانسته بود به کمک ارتش خود کمکهای مالی 3/1 میلیارد دلاری از امریکا بگیرد، انتظار نمیرود که معاهدات خود را با اسرائیل لغو کند ولی این امکان نیز وجود دارد که دیگر ملاحظات امریکا و اسرائیل را در منطقه تایید نکند. در همین راستا است که میبینیم ارتش مصر توانست فتح و حماس را با یکدیگر آشتی دهد و غزه و کرانه باختری را بار دیگر یکپارچه کند. از سویی لجبازیهای نتانیاهو، نخستوزیر تندروی اسرائیلی باعث شد تا فلسطینیها بیش از پیش به سمت صلح با یکدیگر متمایل شوند. نتانیاهو با دادن زمینهای فلسطینیان که پیش از این دولتهای قبلی اسرائیل تعهد بازگرداندن آنها را داده بودند، خودداری کرد که این مسئله به سرخوردگی فتح انجامید و دیدیم که به سوی حماس متمایل شد. از سویی نفرت از خانواده اسد نیز روز به روز در سوریه افزایش مییابد که این مسئله به انفجار نظام داخلی در مصر انجامیده است.
در عین حال ناامیدی اسرائیلیها نیز قابل درک است. دیگر فضای رقابتی که در برابر ایران و ترکیه ایجاد شده بود، برای آنها فروپاشیده تلقی میشود. بازی که ایالات متحده بازیگر اصلی آن بود و کشورهای عربی پشت آنها پناه گرفته بودند و تلاش داشتند زیر سایه آن با ایران و ترکیه رقابت کنند. در حال حاضر مصر به جایگاه اصلی خود بازگشته است، همان جایگاهی که در گذشته قلب عروبیت بود و نقشی اساسی در بازیهای منطقهای داشت. یک استراتژیست اسرائیلی وضعیت جاری پس از مبارک را این گونه تفسیر میکند: "ساختار و اسکله تحلیل رفته ما به طور کامل نابود شد."
در حالی که مصر تلاش دارد نیروی سابق خود را احیا کند و مجددا قدرت بگیرد سوریه به دلیل بحرانهایی که مواجه شده وارد وضعیت سختی شده است. بشار اسد، حکومت را از پدر مرحومش حافظ اسد به ارث برد. بشار اسد در طول این مدت توانست آن ثقل لازم را لااقل برای بخشی از جامعه عربی داشته باشد. به رغم این که وی حامی محور مقاومت علیه اسرائیل در دفاع از سرزمین فلسطینیان و جولان است ولی از جنگ اکتبر 1973 تا کنون اجازه نداده یک تیر در مرزهای سوریه و اسرائیل شلیک شود. سوریه همچنین به خوبی توانسته با اتحاد با حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین موی دماغ اسرائیل شود و این رژیم را از خود عاجز کند.
انتفاضههای عربی در حال تغییر نظامهای منطقه است. خاندان اسد برای گذراندن این انقلاب از سر خود قلع و قمع شدیدی را در دستور کار قرار داده است. این روزها در شبکههای حامی حزب الله در لبنان زیاد میبینیم که میگویند توطئهای خارجی بحران سوریه را رقم زده است. مشکل سوریه یکی دو تا نیست. به زودی دادگاه ترور رفیق حریری نیز حکم نهایی خود را اعلام خواهد کرد و پیشبینی میشود که سوریه نیز بینصیب از این حکم نباشد. انقلابهای عربی از تونس شروع شد، به مصر، یمن، لیبی و بحرین رسید و در حال حاضر نیز به سوریه رسیده است. آیا سوریه میتواند از این وضعیت جان سالم به در برد؟
دیوید گاردنر/الاقتصادیه
نظر شما :