خاورمیانه ای که اوباما میخواهد
در روزهایی که معمر قذافی در لیبی دست همگان را در حنا گذاشته بود و البته یمن هم ناآرامی را در بیشترین حد خود تجربه میکرد. به این فضای ملتهب خاطره وداع حسنی مبارک با قدرت در مصر را هم اضافه کنید و ماجرای ناآرامیها در سوریه. برخی تحلیلگران ادعا میکنند که باراک اوباما به دنبال استفاده از مرگ بن لادن در راستای تبیین تئوری یکسان برای منطقه از تونس تا بحرین است. تحولات در خاورمیانه و شمال آفریقا در بسیاری از موارد ظاهری شبیه به هم داشت اما با عکس العملهای متفاوت از سوی ایالات متحده رو به رو شد.
باراک اوباما به دنبال تبیین استراتژی جدید یا در سطح کلانتر تعریفی جدید برای خاورمیانه است. هفته آتی که از راه برسد آقای رئیس جمهور در خصوص خاورمیانه و تحولات آن سخنرانی مفصلی خواهد داشت و بی شک بحث کشته شدن اسامه بن لادن را هم به خورد این سرفصل خواهد داد. گفته میشود که محور سخنان آقای اوباما یک چیز خواهد بود: بن لادن به گذشته تعلق دارد و آنچه که در خاورمیانه رخ خواهد داد آینده را شکل خواهد داد.
برخی کارشناسان خاورمیانه به اوباما هشدار دادند که بهتر است کنار بایستد و آنچه را که در خاورمیانه جاری است به چشم ببیند و البته قضاوت و دخالت نکند. مرگ بن لادن نمیتواند تاثیر آنچنانی بر تحولات جاری در خاورمیتنه و البته در نگاهی کلانتر بر استراتژی کاخ سفید در منطقه بگذارد. برخی ادعا میکنند که مرگ مرد شماره یک میتواند دست ایالات متحده در مسائل منطقه ای را بالاتر ببرد چرا که دیگر کسی در مصر یا سوریه به فکر پیوستن به شبکههای تروریستی که اجساد رهبران آنها به دریا ریخته میشود نخواهد بود.
با این همه یک کارشناس دیگر در این خصوص به نیویورک تایمز میگوید: خاورمیانه منطقه ای عجیب و غریب است. مرگ اسامه بن لادن نمیتواند تهدیدهای تروریستی در یمن را پایان دهد. کشورهایی نظیر بحرین هم با نفاق و دو دستگی روبه رو هستند که به اختلاف میان شیعه و سنی مربوط است و اندک ارتباطی به مرگ بن لادنها ندارد. حتی پیش از مرگ بن لادن هم باراک اوباما به دنبال راهکاری بود که به کمک آن بتواند میان حوادث جاری در خاورمیانه یک اتحاد ایجاد کرده و از آن کمال استفاده را بکند.
گفته میشود که باراک اوباما در سخنرانی این هفته خود سکون در مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین را به تحولات و خیزشهای عمومی در منطقه مرتبط خواهد کرد. مذاکراتی که با آشتی میان فتح و حماس سختتر از پیش شده است. البته گفته میشود که باراک اوباما در حال حاضر بیشتر به دنبال تبیین استراتژیهای جدید خود در خاورمیانه است و به صلح میان اسرائیل و فلسطین نمیاندیشد.
گفتگو با مقامهای دولتی و نزدیک به باراک اوباما در روزهای تب و تاب خاورمیانه نشان داد که تنش در سیاست او در خاورمیانه بیش از آنکه نتیجه تحقیق و تفحص مشاوران وی باشد نشان دهنده سیاستهای جنگی شخص خود اوباما است. در مصر به عنوان نمونه مشاوران آقای اوباما نظر بر به تاخیر انداختن اصرار برای وداع حسنی مبارک داشتند و این در حالی بود که شخص اوباما اصرار داشت بر علنی کردن مخالفت با دیکتاتور که البته در نهایت این استراتژی هم عملی شد.
این مساله در لیبی هم به عینیت پیوست. باراک اوباما حمایت خود را پشت سند عملیات ناتو در طرابلس انداخت. تتنش در لیبی به گونه ای پیش رفت که تبدیل به دغدغه ای روزانه برای رئیس جمهور شد. اوباما هر روز خلاصه ای از اهدافی که مورد حمله قرار گرفتند را دریافت کرده و بر حجم تلاشهای دیپلماتیک خود برای تحت فشار قرار دادن معمر قذافی هم افزود.
توماس دانیلون که مشاور امنیت ملی باراک اوباما است در این خصوص میگوید: در تمامیاین پروندهها این شخص آقای اوباما بود که در راس هرم تصمیم گیری قرار داشت. نزدیکان به اوباما تاکید میکنند که رئیس جمهور شبها وبلاگهای فعالان صلح در جهان عرب را مطالعه کرده و بر اساس آن نتیجه گیری میکرد. او مطالب فرید زکریا و توماس فریدمن را به دقت میخواند و از نگاه آنها به تحولات منطقه ای استفاده میکرد. وی به مشاوران خود دستور داده بود که شرایط امروز در مصر و سوریه را بسنجند و موارد مشابه آن در تاریخ را پیدا کنند.
برخی از تحلیلگران پیش بینی کردند که مصر میتواند از الگوی کره جنوبی یا شیلی پیروی کند و این در حالیست که انقلاب در مصر چیزی شبیه حوادث جاری در رومانی خواهد بود. با این همه نزدیکان به اوباما اعتقاد دارند که وی تنها به مساله ای به نام آزادی خواهی در این کشورها فکر نکرد و نباید هم اینگونه به ماجرا مینگریست چرا که او یک رئیس جمهور است و مردی در مقام او باید منفعت ملی را در راس تصمیم گیریها قرار دهد.
نظر شما :