پنج گلوله برای کودتاچی
انگار که در کابوس بودم، آثار پنج گلوله ای که به جسدش اصابت کرده بود را دیدم: یکی در کبد، یکی در ریه، یکی در شکم، یکی به کمر و آخری که کارش را تمام کرده بود، در گردن.
ادامه مطلبانگار که در کابوس بودم، آثار پنج گلوله ای که به جسدش اصابت کرده بود را دیدم: یکی در کبد، یکی در ریه، یکی در شکم، یکی به کمر و آخری که کارش را تمام کرده بود، در گردن.
ادامه مطلبکتاب "غریبه" (الغریبه) خاطرات زنی است که پدرش رئیس ستاد ارتش بوده اما متهم به کودتا می شود و به همراه خانواده اش به زندان ابد محکوم می شود. آقای ژنرال در زندان می میرد ولی دختر که از خردسالی به زندان وارد شده به همراه خانواده اش در زندان به زندگی خود ادامه می دهد. آن دختر «ملیکه اوفقیر» است که بعد از آن که مورد عفو قرار می گیرد و بعد از ۲۰ سال از زندان آزاد می شود، و بعد از آن که از مغرب به فرانسه می رود، خاطرات دوران زندان خود را به رشته تحریر در می آورد.
ادامه مطلبوقتی عمر المحیشی به مغرب رفت، از آن جا به زور و بدون این که خودش بداند به فرودگاه لیبی بازگردانده شد. به گونه ای که قذافی در فرودگاه لیبی با او دیدار کرد و همان جا او را کشت.
ادامه مطلب