مطالب مرتبط با کلید واژه

اندیشکده


اندیشکده‌ها و حذف پژوهشگران مستقل
پدیده اتاق‌های خالی، واکنش به پارادوکس استقلال

اندیشکده‌ها و حذف پژوهشگران مستقل

عابد اکبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: امروز مؤسسات پژوهشی و اندیشکده‌ها باید به بازیگرانی معتبر و قانونی دارای اختیار عمل، به‌عنوان مشاورِ تأثیرگذار بر تصمیم‌گیری‌های سیاسی (مستقیم یا غیرمستقیم) تبدیل شوند. اولین قدم در این راه، پرورش نسلی استراتژیست، سناریونویس و آینده‌نگر است که به اتاق‌های فکر روح بدمد و کمک کند تا این بازیگر مهم عرصه سیاست‌گذاری، انتخاب‌های استراتژیک داشته باشد و فرآیندهای حفظ فاصله از قدرت و نزدیکی به آن را مدیریت کند. 

ادامه مطلب
اندیشکده‌های آلمان و سیاست گذاری
پنجمین در جهان

اندیشکده‌های آلمان و سیاست گذاری

عابد اکبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بر اساس مطالعه نشریه فوربز (۱۳۹۷)، آلمان از نظر تعداد اندیشکده‌ها (حدود ۲۲۵ اندیشکده) در رتبه پنجم جهانی قرار می‌گیرد. باید بر شمار این اندیشکده‌ها، اندیشکده‌هایی از دیگر کشورها را نیز که در آلمان فعالیت دارند، افزود.

ادامه مطلب
چرا به اندیشکده ها احساس نیاز می شود؟
اندیشکده‌ها و دیپلماسی عمومی

چرا به اندیشکده ها احساس نیاز می شود؟

عابد اکبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: امروزه نظرات تکمیلی و مهم رهبران جهان در باره آینده اقتصاد جهانی، گرمایش زمین، آینده ائتلاف‌ها و اتحادها و مسائل مربوط به امنیت بین‌الملل در اندیشکده‌ها مطرح می‌شود. آنها این کار را از طریق گزارش‌های عمومی، کنفرانس‌هایی که در مطالب بالا به آنها اشاره شد، سمینارها و پادکست‌ها و دیگر شیوه‌های انتشار اخبار و دانش در روابط بین‌الملل انجام می‌دهند. برای مثال کنفرانس امنیتی مونیخ  و اجلاس داووس تا حد زیادی حاصل ایده‌های اندیشکده‌ای است که امروز به عنوان بهترین فروم‌های سطح اول جهانی مطرح هستند.

ادامه مطلب
تنفر از اندیشکده ها
مراکزی که تحت تاثیر پول به لابی تبدیل شده اند

تنفر از اندیشکده ها

در یک قرن گذشته تصور می‌شد که اندیشکده‌ها سازوکاری برای ارائه اصول علمی و سختگیری در سیاست‌گذاری هستند. فرض بر این بود که اندیشکده‌ها، همانند دانشگاه‌ها، با گذشت زمان، به دانش‌اندوزی بپردازند و در قالب مراکز تخصصی و مراکز پروش ایده‌های انقلابی خدمت کنند. تصور می‌شد این مراکز با تنوعی که داشتند یکدیگر را به چالش بکشند و نوعی فرایند مشورتی رقابتی و حتی خصمانه، اما در عین حال مبتنی بر واقعیت، را برای توسعه ایده‌های سیاسی ایجاد کنند که از طریق این فرایند، سرانجام حقیقت – یا دست کم بهترین اقدام – پدیدار می‌شد. تمام این عملکردها با درجات مختلف ادامه یافت. اما هیچ یک از آنها به‌درستی حقایق غالب بر اندیشکده‌های امروزی را نمایان نمی‌کند. در حقیقت، الگوی تجاری اندیشکده‌ها با دگرگونی‌های نگران‌کننده‌ای مواجه شده است. با گسترش این صنعت، دو قطبی شدن جامعه پیرامون آن و رشد پرشتاب رقابت برای تامین سرمایه، برخی از اندیشکده‌ها به گروه‌های ذی‌نفوذ یا حتی لابی‌‌گر تبدیل شده‌اند.

ادامه مطلب