راهی که دولت روحانی در سال ۹۵ پیش رو دارد

برجام آغاز بازگشت ایران به جامعه جهانی است

۱۸ فروردین ۱۳۹۵ | ۱۴:۲۶ کد : ۱۹۵۷۵۰۴ پرونده هسته ای گفتگو
صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی به «دیپلماسی ایرانی» می‌گوید: دولت روحانی اگر بتواند با استفاده از فرصت پسابرجام، چرخش کشور را در مدار چرخش جهانی قرار دهد، مسیر برای تغییر هموار خواهد شد.
برجام آغاز بازگشت ایران به جامعه جهانی است

دیپلماسی ایرانی: سال ۹۵ اولین سال اجرای برجام است؛ با پیامدهایی در عرصه سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی ایران. برجام اما نقطه آغاز است؛ آغاز بازگشت به جامعه جهانی و تنظیم متوازن روابط با دیگر کشورها که راه توسعه در داخل را هموار می کند. دولت روحانی در آخرین سال دوره اول ریاست جمهوری خود، با چنین دستاوردی پیش روی وعده هایی ایستاده که انتظار می رود با فراهم شدن بسترهای لازم آنها را عملی کند. صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی در گفت وگو با «دیپلماسی ایرانی» به لزوم تغییرات ساختاری بویژه در حوزه اقتصادی اشاره کرده که انتظار می رود با اجرای برجام شتاب گیرد.
ارزیابی شما از سیاست خارجی دولت روحانی چگونه است؟
عرصه سیاست خارجی در سال گذشته با به فرجام رسیدن برجام، سالی موفق برای روحانی بود اما این کافی نیست و برای دولتی که امید نوید داده است انتظار می رود هم در عرصه سیاست خارجی و هم در صحنه سیاست داخلی تغییرات ساختاری بیش از این ایجاد نماید. اصلاح ذهن ها و روش های سنتی در حل معضلات داخلی و خارجی و مقدمه سازی برای داشتن سیستم و دولتی مدرن در تمامی عرصه ها می تواند پیش شرط دستیابی دولت روحانی در ثبت نام خود به عنوان آغازگر مقطعی از تاریخ ایران باشد.
اما کار در عرصه سیاست داخلی به آسانی سیاست خارجی نیست؟
اگر سیاست خارجی توانست با تکیه بر نرم های بین المللی دستیابی به حقوق هسته ای ایران را تحقق بخشد، می شود در عرصه سیاست داخلی نیز با رعایت نرم ها، ایرانیان در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی به حقوق شهروندی خویش دست یابند. برجام در عرصه سیاست خارجی و ارتقای سطح و پوشش درمانی در عرصه داخلی در دولت روحانی نشانگر موفقیتی است که با اراده واقعی قابل تحقق است.
سیاست داخلی بستر تغییر در سیاست خارجی را ایجاد کرده و به نظر می رسد باید اول بستر تغییر در داخل مهیا شود؟
ذهن های سنتی در ایران همچنان سیاست خارجی را تابعی از سیاست داخلی می دانند اما این شعار دیگر چندان در دهکده جهانی کاربرد ندارد. اتفاقاً بخشی مهمی از تغییر در ایران حاصل ملاحظات بیرونی بود. سیاست های داخلی اگرچه اهمیت دارند، اما نمی توانند در تعارض با سیاست های جهانی باشند. در جهان امروز روند تحولات و ارتباطات به گونه ای پیش می رود که هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی تابعی از شرایط جهانی شده اند. تحریم و مشکلات ناشی از آن و برجام و فضای داخلی و خارجی پسابرجام، تبلور روشن تاثیرگذاری عامل بیرونی بر شرایط داخلی بود.
این تحول و تاثیرگذاری آیا مختص به ایران است؟
خیر تغییرات و تاثیرات امری جهانی است. امروز هر تحولی در کشوری از جهان رخ می دهد با توجه به قدرت بازیگری آن تاثیرات خاص خود را دارد. با بستن چشم و نادیده انگاشتن تغییرات، نمی توان از تاثیر تحولات مصون ماند. در ایران پس از چیرگی قدرت نرم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، رسانه ای و.... غرب بر اردوگاه شرق که منجر به پایان جنگ سرد شد، می بایست ذهن ها و رفتارها که عامل تعیین کننده در تدوین راهبردها بودند تغییر می کرد، اما تأخیر در درک تغییرات، خود عامل فرصت سوزی گردید در حالی که می شد با بازتعریف ارزش ها و در شرایط جدید گام های بلندی برای توسعه برداشت. در دولت روحانی و در عمر باقی مانده از دولت وی باید به این موضوع پرداخت که توسعه ایران بدون مد نظر گرفتن تغییرات جهانی و روابط متوازن با جهان امکان ندارد.
اما ایران نیز تغییرات زیادی از نظر توسعه در سال های گذشته داشته است.
کسی منکر توسعه نیست. مقصود سخن سطح توسعه و هزینه های پرداختی این توسعه و قیاس آن است. دیگر نباید در سالگرد انقلاب اسلامی برای نشان دادن شاخص های توسعه ایران به وضعیت قبل از انقلاب اسلامی استناد کرد و اگر قرار باشد قیاسی صورت گیرد بهتر است اشاره شود در سال های قبل از انقلاب، کشورهای پیرامونی در چه سطح توسعه بودند و ایران کجا بود و امروز شرایط ایران و آن کشورها چگونه است. جایگاه تاریخی و موقعیت ویژه جغرافیای ایران نه می تواند و نه باید از درک تحولات جهانی و تاثیرات آن بر سیاست داخلی و خارجی غفلت نماید. حتی در مسیر گام برداشتن به سوی اقتصاد مقاومتی باید این واقعیت مدنظر نظام باشد. دیوار چین دیگر کاربرد ندارد. نمی شود فضا را دیوار چید. روزگار انزوا و شعارهای تند به پایان رسیده و هر کشوری با توجه به ظرفیت و شایستگی های خود در نظام بین الملل می تواند تعریف خاص خود را داشته باشد.
دیروز با ناکام ماندن گفتگوی تمدن ها، توسعه در نیمه راه ماند، اما امروز با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و به سرانجام رسیدن برجام، امید به تغییر جوانه زده و برجام خود به تنهایی نقطه آغاز بازگشت ایران به جامعه جهانی گردیده است. با مدنظر گرفتن این نکته که عرصه سیاست، میدان عمل کارهای ممکن است، دولت روحانی با دستور عمل نرمش قهرمانانه رهبری توانست با تصمیمات استراتژیک به موقع و از منظری ساختارشکن، سرنوشت کشور که به سوی جنگ می رفت را تغییر داده و نه تنها سایه شوم جنگ را از کشور دور نماید بلکه راه توسعه و رشد کشور را نیز هموار کند.
در فرصت باقی مانده از عمر دولت روحانی چه باید کرد؟
روحانی با اتخاذ راهبرد اعتدال و دستاورد برجام کاری بزرگ را به سرانجام رسانده است اما هنوز در آغاز راهی است که نیاز به شجاعت، تدبیر و تسریع در ورود در عرصه داخلی و خارجی دارد. مردمی که به او رأی داده اند کارهایی بزرگتر از او انتظار دارند. انتظار رأی دهندگان به دولت تدبیر و امید پس از برجام، شتاب دادن به تغییرات ساختاری است که شرایط آنان را در زمینه های مختلف خصوصاً اقتصادی تغییر دهد. دولت روحانی اگر بتواند با استفاده از فرصت پسابرجام، چرخش کشور را در مدار چرخش جهانی قرار دهد، مسیر برای تغییر هموار خواهد شد. هماهنگی با مدار جهانی به معنای عدول از استقلال نبوده بلکه هدف آن رسیدن و ارتقای استانداردهای ایران به معیارهای جهانی در تمامی شاخص های سیاسی، اقتصادی و.... می باشد. رأی به روحانی تنها برای برجام نبود و امروز که تدبیر او در سایه حمایت مردم به سرانجام برجام رسیده است، به نظر می رسد با تولید کار باید امید را در نزد مردمی که به او رأی داده اند زنده کرد تا فردای بهتر برای ایران، خود عامل تحریک و تلاش بیشتر در سطح ملی گردد.
در این مسیر سیاست خارجی می تواند کمک بزرگی باشد. بی شک مهمترین شعار دولت بعدی چه در قالب روحانی و یا هر کس دیگری، دولت کار خواهد بود. رأی ایرانیان به لیست امید در هفتم اسفند با همه فشارهای ناشی از شرایط حاکم بر بازار کار و معاش مردم، رأی به اعتدال و استمرار حمایت از مسیر عقلانیت بود. اگر بپذیریم حل معضل هسته ای مهمترین محور سیاست خارجی بوده و هست، حل معضل بیکاری مهمترین اولویت دولت در بعد داخلی است. ایران و ایرانیان، با داشتن انبوه نیروی جوان و تحصیل کرده جویای کار و منابع متنوع و فراوان طبیعی شایسته شرایط بهتر از امروزند.
نکته کلیدی در توسعه ایران چیست؟
در کنار ایجاد سیستم و نظام حزبی در ایران برای تحقق توسعه، اعتقاد داشته و دارم مهمترین حلقه در توسعه ایران مدیران بوده و یکی از بزرگترین نقاط ضعف کلان کشور در این بخش می باشد. درحالی که از مدیریت هسته ای دولت قبلی، بحران و ایران هراسی زاده شد، با مدیریت دولت روحانی در موضوع هسته ای سایه شوم جنگ از ایران دور شده و تهدیدات ناشی از بحران هسته ای تبدیل به فرصت های پسا برجام گردید. مدیران شایسته و کارآمد می توانند بر معضلات غلبه نموده و با ایجاد و نهادینه کردن سیستم، مسیر توسعه را هموار نمایند. شما اگر به نقش وزیر خارجه در سیاست خارجی و نقش وزیر بهداشت در همگانی نمودن بیمه ها و کاهش هزینه های درمانی، توجه نمایید می توانید بیشتر به نقش مدیران واقف شوید.
الزامات ناشی از دولت مدرن چون داشتن احزاب به معنای واقعی در صحنه سیاسی جامعه ایرانی باید در ذهنیت مدیران کلان کشور نهادینه گردد. لازم است راه های بهانه جویی های دولت ها در فرار از مسئولیت دولتمداری مسدود گردد. به نظرم بهانه هایی چون جنگ، دشمنی امریکا با ایران و تحریم، نمی تواند ضعف مدیریتی در کشور را در طول سال های پس از انقلاب پوشش دهد.
ما عادت به تعریف از خود داریم. تلخ ها را نمی گویم چون کام ها را تلخ می نماید. با دروغ و آمارهای غیرواقعی خود را شاد می کنیم در حالی که این خودفریبی است. اگر دولت روحانی همان جسارتی و عزمی که در حل معضل هسته ای داشت در داخل و حل معضلات آن پیشه خود نماید می تواند نامی ماندگار و تحولی ساختاری در کشور را پی ریزی نماید. باید در ایران این برداشت عمومی در نزد دولت ها نهادینه شود که دولت ها رفتنی بوده و ایران ماندنی بوده و لذا به امر دولتداری، به عنوان امری مستمر نظر داشته باشند.

انتشار اولیه: 8 فروردین 1395 / انتشار مجدد: چهارشنبه 18 فروردین 1395

کلید واژه ها: دولت روحانی صادق ملکی سیاست خارجی ایران برجام توافق هسته ای


نظر شما :