آمادگی برای روزهای سخت حفظ توافق
باید تمام قد از برجام دفاع کرد
نویسنده: صادق ملکی، تحلیلگر و کار شناس ارشد سیاسی
دیپلماسی ایرانی: نباید به برجام تنها از بعد مذاکرات هسته ای نگریست، بلکه باید آن را الگو و راهی برای گفتگو دانست. اگر آخر هر جنگی صلح است، جهان راهی جز برجام ندارد. با این نگاه می توان تمام قد از برجام دفاع کرد.
پیروزی می تواند از دل روزهای سخت بیرون بیاید، به شرطی که با عقلانیت نه احساس، با تهدید ها مواجه شده آن را تبدیل به فرصت کرد. کشور ها و ملل دنیا تجسم شیطان را در چهره ترامپ دیده و شاهد زورگویی، بی ادبی، دروغ و بی تعهدی مردی شدند که نمی تواند جانشینی شایسته برای مردانی چون آبراهام لینکن و توماس جفرسون باشد. با خروج ترامپ از برجام، واشنگتن اگرچه همچنان قدرت دارد، اما اعتبار گذاشته را ندارد.
برجام به جهان نشان داد ایران و ایرانیان نه اهل جنگ، بلکه اهل گفتگو بوده و ایران هراسی فریبی بیش نیست. باید این راه همچنان باز باشد.
و اما با خوش خیالی نباید به مواجهه با شرایط جدید رفت. درک موقعیت خود بخشی از موفقیت است. باید برای روزهای سخت آماده شد. خروج آمریکا از برجام می تواند فرصتی برای شکستن تابو ها و جراحی های بزرگ در عرصه سیاسی و اقتصادی، با حمایت مردم باشد. عبور ایران از این مرحله حساس و بحرانی، فقط با اقناع افکار عمومی مردم، تحقق وحدت و با ابزار خرد امکان پذیر خواهد بود. در نگاه به مردم و عرصه سیاست، باید زمانی برای پایان نگاه خودی و غیرخودی یافت می شد، امروز، آن روز است. مردم اگر تکیه گاه باشند باید در جریان امور بوده و شفافیت در عرصه عمل، عینیت بیابد. باید با مردم روراست بود. نه باید مقطعی به مردم مراجعه کرده و از آنان استفاده ابزاری کرد. قانونمندی، آزادی، عدالت، شایسته سالاری، دانستن، مجاز بودن اعتراض و نقد، دسترسی به اخبار و اطلاعات و... حق مردم بوده و باید دستورالعمل اجرایی نظام گردد. اینک که احاد مردم احساس خطر کرده و دغدغه ایران را دارند باید با آنان با صداقت رفتار کرده و با آغاز گفتمان و تحقق آشتی ملی همه، حتی آنانی که به گونه ای دیگر فکر می کنند را برای حفظ کشور به کار گرفت. تعلل پذیرفتنی نبوده و فرصتی دیگری نخواهد بود.
با برجام و خروج ایران از ذیل فصل هفتم شورای امنیت، سایه شوم جنگ از کشور دور شد و شاید برای دفاع از برجام و تلاش برای ماندگاری آن، همین یک اصل کافی باشد. در سایه تدبیر و اندیشه ای که توانست به برجام برسد، می توان از بحران خروج آمریکا از برجام نیز عبور کرد. جهان زخمی از رفتارهای ترامپ، دیگر چون قبل در کنار آمریکا نیست. البته این سخن به معنای آن نیست که جهان در کنار ایران است. اعتقاد داشته و دارم تا تسلط سرمایه آمریکایی متکی بر دلار وجود دارد، اختلاف میان آمریکا و اروپا تاکتیکی بوده و واشنگتن قدرت مسلط جهان خواهد ماند. اما این نگاه نباید به بی تحرکی، انفعال و یا ترک گفتگو و رفتن بسوی آخرین گزینه ها منجر گردد. در حد فاصله میان اختلافات تاکتیکی و استراتژیکی آمریکا با اروپا و جهان، خطوطی است که می توان با بهره گیری از آن، برای ایران فضا ساخته و قدرت مانور ایجاد کرد. نگاه اروپای امروز به ایران نگاه اروپای قبل از برجام نیست. این آمریکا نیست که همسایه خاورمیانه است. در این منطقه از جهان هرگونه ناامنی بر اروپا تاثیر داشته و ملاحظات اروپا با ایران بیش از ملاحظات اقتصادی، ملاحظات امنیتی است. بحران و رفتن منطقه خاورمیانه به سوی جنگ و گسترش دامنه آن، برنده نداشته و حاصل آن زمین سوخته سوریه، یمن و.... و موج آوارگان خواهد بود. ایران، مردم و مقامات آن را نباید با کره شمالی یکسان دیده و جهان نیز این دید را نسبت به ایران و ایرانیان ندارد.
با شعار و سخنان سلحشورانه و سوار شدن بر موج احساسات نمی شود بر مشکلات غلبه کرد. هنگامی که توان مقابله همسان نیست، باید صبر استراتژیک و راهبرد های جایگزین برای هر شرایط داشت. سیاست ماندن و مذاکره در چارچوب برجام، تبلور عقلانیت است. کار سیاست و سیاستمدار، تبدیل تهدید به فرصت است. دولتمردان ایرانی که بغض و کینه ترامپ و نتانیاهو را با برجام برانگیخته بودند، قادرند با پشتیبانی مردم دوباره حافظ منافع ایران باشند.
صحنه سیاست را درگیر واژه ها نکنیم. بعضا ترس در عرصه سیاست و کشورداری می تواند عین شجاعت و شجاعت، تبلور حماقت باشد.
در جوانی که سر پرشوری داشتم ترک صحنه جنگ چالداران توسط شاه اسماعیل را خطا دانسته و یادآوری آن باعث رنجش خاطرم می شد. بعد ها با دور شدن از نگاه سلحشوری به امر کشورداری درک کردم که یکی از بزرگترین اقدامات شاه صفوی، ترک صحنه جنگ بود. این انتخاب سخت، سبب استمرار قدرت در صفویان، ظهور شاه عباس و در امتداد آن موجبات بزرگی ایران را فراهم کرد. کشور ها و رهبران آن نباید وارد نبردی شوند که نتیجه آن شکست است. دلواپسانی که به همراه ترامپ و نتانیاهو مرگ برجام را جشن گرفته و پرچم و نماد مردم آمریکا را در خانه ملت به آتش کشیده اند، می توانند کشور را به سوی نتایجی بد تر از جام زهر، سوق دهند.
نکته آنکه باید نگاه و ذهنیت خویش را به خود و جهان تغییر دهیم. جهان و معادلات آن تغییر کرده و ما یا با مدیریت خود تغییر خواهیم کرد و یا تغییرمان خواهند داد که این فاجعه خواهد بود. ما به عنوان ایران به چندین دهه صلح نیاز داریم. ظهور شاه عباس حاصل صلح بلند مدت شاه طهماسب بود. نه اردوغان و نه مرکل و نه.... هیچ یک عامل آمریکا نیستند. درک شرایط و گام برداشتن بر اساس نرم های حاکم بر جهان، سهمی به اندازه ظرفیت برای آنان ایجاد کرده است که حاصل آن توسعه بوده است. آلمان ها چیزی را که با دو جنگ بدست نیاورده اند با صلح بدست آورده و حتی مرکل بخاطر ملاحظات کلان ملی از استراق سمع خود توسط سیا گذشت. ماندگاری ایران فارغ از فداکاری های مردم و درایت دولتمردان ایرانی، در بخش مهمی حاصل موقعیت استراتژیک آن می باشد. ژئوپلیتیک ایران عامل توزان در خاورمیانه بوده و این ملاحظه ای بزرگ برای معامله می باشد. کار آخر را می شود امروز انجام داده و به جای باج دادن به پادو ها و مذاکره با دلال ها، با آمریکا باب مذاکره را گشود. عرصه سیاست بار ها نشان داده است که تندرو ها بیشتر امتیاز می دهند.
نظر شما :