توصیه نویسنده فارین افیرز به دولت باراک اوباما
از کانال روسیه، ایران را تهدید کنید!
دیپلماسی ایرانی: آنچه در زیر می خوانید، بخش دوم مقاله مفصل رابرت جرویس، استاد سیاست بین الملل دانشگاه کلومبیا و عضو موسسه مطالعات جنگ و صلح سالتزمن در نشریه فارن افرز است. وی در این مقاله به تحلیل مجادله هسته ای ایران و آمریکا و تشریح استراتژی مناسب واشینگتن در این زمینه پرداخته است.
حتی در صورتی که فشار کارایی داشته باشد، و باوجود این واقعیت که تهدید ها نباید لزوما کاملا معتبر باشند، تا موثر واقع شوند، واشینگتن در مورد معتبر کردن تهدید های خود در قبال ایران با موانعی مواجه است. آنچه روشن است، هزینه بر بودن اقدام نظامی برای آمریکایی هاست ( به همین دلیل است که اقدام نظامی تا کنون انجام نشده است). همانگونه که تهران به طور حتم درک می کند، واشینگتن می داند که حتی یک جنگ کوچک دیگر در خاورمیانه می تواند خصومت ها با آمریکا را افزایش داده و حمایت داخلی از حکومت جمهوری اسلامی و مشروعیت برنامه های هسته ای را افزایش دهد. همچنین در صورتی که یک حمله محدود انجام شود، با توجه به چشم انداز تلاش مضاعف تهران برای احیای صنعت هسته ای، آمریکا باید حمله خود را تجدید کند. با توجه به چنین هزینه های کلانی، تهران می تواند به این نتیجه رسیده باشد که تهدید واشینگتن برای استفاده از گزینه نظامی تنها یک بلوف است.
به طور اعجاب آوری، موفقیت تحریم های اقتصادی آمریکا علیه ایران نیز می تواند اعتبار تهدید نظامی این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران را کاهش دهد. رهبران ایران اینگونه قضاوت می کنند که همتایان آمریکایی بیشتر ترجیح خواهند داد تحریم ها را دنبال کنند. تحریم هایی که در چارچوب یک سیاست چند جانبه و با حمایت بین المللی پیش می رود اما در مقابل گزینه نظامی یک اقدام یک جانبه با سطح حمایت اندک خواهد بود.
اعتبار تهدید واشینگتن به بمباران ایران همچنین تحت تاثیر قوه ادراک و مقاصد رهبران ایران قرار دارد. مقامات تهران ممکن است دچار این اشتباه شده باشند که پیش بینی ها در مورد سیاست آمریکا را بر مبنای انتظار های خود انجام داده باشند که در واقع با آنچه که آمریکا در نظر دارد، متفاوت است. آن دسته از ایرانیانی که دیدگاه خوش بینانه ای دارند ممکن است اینگونه تصور کنند که کنار آمدن با ایران هسته ای برای آمریکا آسان است و از آنجایی که سیاستمداران آمریکایی نیز اینچنین می اندیشند، احتمال حمله به ایران وجود ندارد. از سوی دیگر دسته ای که نگاه بدبینانه ای به آمریکا دارند؛ ممکن است تهدید واشینگتن در مورد بمباران را جدی تر بگیرند، چرا که آنها نیز دستیابی ایران به سلاح هسته ای را موضوعی بسیار ویژه می دانند و تصور می کنند که همتایان آمریکایی نیز نگاه مشابهی به پیشرفت هسته ای ایران دارند. این تندروهای ایرانی ، اقدام پیشگیرانه آمریکا علیه تاسیسات هسته ای ایران را جدی ارزیابی کرده و انتظار آن را دارند. علاوه بر این این دسته به تلاش آمریکا برای تغییر رژیم در ایران نیز اعتقاد دارند.
تاریخ سیاست آمریکا در قبال ایران در دهه گذشته نیز اعتبار تهدید های ایالات متحده را بغرنج تر می کند. از یک سو، ایالات متحده تحریم های یکجانبه ای را علیه ایران اعمال می کند و به طور ماهرانه ای توانسته حمایت اروپاییان از اعمال تحریم های چند جانبه را به دست آورد و از سوی دیگر باوجود اینکه ایران به قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل عمل نمی کند، آمریکا هنوز در جهت اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی حرکت نکرده است. همچنین مقامات تهران از این نکته نیز غافل نمی شوند که آمریکا با وجود دستیابی کره شمالی به سلاح هسته ای به این کشور حمله نکرد و این در حالی بود که بارها تهدید حمله را مطرح کرده بود. علاوه بر این، واشینگتن سال هاست که برای وادار کردن تهران به دست کشیدن از برنامه های هسته ای اش تلاش نکرده و فوریت بخشیدن به این تلاش ها با توجه به سابقه پیشین، دشوار است.
البته، تهدید به حمله به تاسیسات هسته ای ایران تنها نوع فشار نیست که ایالات متحده می تواند آن را اعمال کند. واشینگتن می تواند به رژیم کنونی تحریم ها متعهد مانده و حتی آن را تقویت کند. همچنین عملیات پنهانی مانند حمله های سایبری برای کند کردن روند فعالیت های هسته ای ایران نیز دور از ذهن نخواهد بود. از آنجایی که این اقدامات هزینه کمتری در مقایسه با اقدام نظامی دارند، تهدید به انجام آنها، معتبرتر خواهد بود. اما در مقابل موثر واقع شدن این تهدید ها دشوار تر است. ایرانیان درک می کنند که برای برنامه های هسته ای خود باید بهایی بپردازند. برای تغییر این تفکر، خارجی ها باید تهدید کنند یا اینکه هزینه پرداختی ایران را به فراتر از سطح پیش بینی مقامات جمهوری اسلامی، افزایش دهند.
نحوه معتبر کردن تهدید ها
راه های زیادی برای آمریکا وجود دارد که می تواند از طریق آن تهدید ها را معتبر تر کند. نخستین راه، اعلام تحریم ها به شکل علنی و متفق القول است. اوباما تا کنون در این زمینه مانوردهی هایی داشته است و به همین دلیل هدف های در دسترس، محقق شده اند. در صورتی که درگیری ادامه پیدا کند، ایالات متحده می تواند یک ضرب الاجل تعیین کند و برای طرف ایرانی این پیام را ارسال کند که زمان برای حل صلح آمیز بحران رو به پایان است.
سیاستمداران آمریکایی همچنین می توانند از تاکید بر مخالفت خود با اقدام نظامی علیه ایران ، خودداری کنند. آنها می توانند ادعا کنند که حمه به ایران ، پیامد های فاجعه باری برای تلاش های هسته ای ایران به دنبال خواهد داشت.
از سوی دیگر تهدید های محرمانه، هرچند اثر کمتری دارند اما در صورتی که توسط کشور ثالث مانند چین و روسیه به ایران انتقال یابند، می توانند معتبر تر باشند. چرا که این کشورها زمانی که پیام را منتقل خواهند کردکه از تمایل آمریکا به اقدام نظامی اطمینان حاصل کرده باشند. از سوی دیگر مقامات اسرائیلی نیز می توانند به ابراز تردید در مورد توانایی آمریکا برای برخورد با برنامه های هسته ای ایران خاتمه داده و به جای آن اعلام کنند به آمریکا و توانایی اش اطمنیان دارند.
از سوی دیگر آمریکا می تواند با مشخص کردن اقداماتی از سوی ایران که می تواند ماشه حمله را بفشارد، تهدید ها را معتبر کند. این واقعیت که اوباما با تعریف خط قرمز برای ایران مخالفت می کند، به این معنی نیست که وی به واقع به تعیین خط قرمز نیازی ندارد. به نظر می رسد که تصمیم برای اقدام نظامی در شرایطی اتخاذ شود که ایران مقادیر کافی اورانیوم غنی شده برای تولید سلاح هسته ای تولید کند با بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی را از کشور اخراج کند. اما در صورتی که این موارد به صورت خط قرمز آمریکا به طور رسمی مطرح شوند، اعتبار تهدید های آمریکا افزایش می یابد.
تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
بخش نخست این مقاله مفصل را در این لینک بخوانید.
نظر شما :