مشکلات اقتصادى دموکراتها را زمينگير کرد
ديپلماسى ايرانى: کمتر از يک هفته به انتخابات ميان دورهاى امريکا باقى مانده است. نظرسنجىها حکايت از افول اقبال عمومىبه دموکراتها دارد. ديپلماسى ايرانى دلايل اين افول و تغييرات احتمالى سياستهاى امريکا در قبال ايران در صورت پيروزى جمهورىخواهان را در گفتوگو با مهدى محتشمىکارشناس و تحليلگر مسائل امريکا بررسى کرده است.
انتخابات ميان دورهاى امريکا چه اهميتى دارد و اوضاع هر کدام از احزاب جمهورى خواه و دموکرات در اين انتخابات چگونه است؟
اهميت اين دوره از انتخابات ميان دورهاى امريکا از چند نظر قابل توجه است. همان طور که مطلع هستيد انتخابات مياندورهاى امريکا هر دو سال يک بار برگزار مىشود، به اين معنى که تقريبا سى و دو يا سه درصد از نمايندگان مجلس و سناى امريکا به صورت دورهاى تغيير پيدا مىکنند و لذا از اين جهت مورد اهميت است که در انتخابات دور قبل رياست جمهورى امريکا که هم زمان انتخابات کنگره و سنا هم برگزار شد، علاوه بر پيروزى قاطعى که دموکراتها در رياست جمهورى به دست آوردند، در کنگره هم موفقيت چشمگير و حد نصاب بالايى را کسب کردند.
اين انتخابات مياندورهاى از اين جهت حائز اهميت است که ارزيابى عملکرد بيست ماهه آقاى اوباما و دموکراتها خواهد بود. با توجه به وعدهها و شعارهاى تغييرى که آقاى اوباما چه در بعد سياست داخلى و چه در بعد سياست خارجى داده بود، بالطبع نتيجه اين انتخابات مىتواند ارزيابى نسبتا دقيقى از رويکرد مردم امريکا نسبت به عملکرد اين دولت باشد.
بنابراين اين انتخابات مىتواند معيار و ملاکى براى انتخابات رياست جمهورى آينده نيز باشد. يعنى علاوه بر اين که اين انتخابات يک ارزيابى سياستهاى دموکراتها به حساب آيد و چنان چه دموکراتها موفق نشوند که نتيجه انتخابات قبلى در سال 2008 را تکرار کنند، علاوه بر اين که مىتواند شکستى براى دموکراتها به حساب مىآيد، زمينهاى را براى افکار عمومى مردم امريکا براى انتخابات رياست جمهورى دور بعد که با اين وضعيت ممکن است دموکراتها اين انتخابات را هم از دست دهند.
نتايج نظرسنجىهاى موسسات نظرسنجى و آمارسنجى در امريکا مثل گالوپ، نيويورک تايمز و سى بى اس، حکايت از اين دارد که دموکراتها در انتخابات پيش رو که کمتر از يک هفته به برگزارى آن باقى مانده است، وضعيت خوبى ندارند و چنان چه اين انتخابات با همين شرايط برگزار شود دموکراتها بازنده قطعى آن خواهند بود. حتى در بسيارى از حوزههاى انتخابى که دموکراتها نمايندگان برجسته خود را در سنا دارند، الان کرسىهاى اين نمايندگان مورد تهديد قرار گرفته و به نظر مىرسد که آنها نتوانند اکثريت نسبى کنگره را به دست آورند و اين براى حزب دموکرات بسيار مهم است.
دليل اين روى گردانى مردم امريکا از دموکراتها چيست؟ در چه مواردى سياستهاى اوباما شکست خورده که باعث شده اقبال مردم امريکا به دموکراتها کم شود؟
موضوع قابل توجه در اين رابطه اين است که مردم در شرايطى به آقاى اوباما به عنوان يک ناجى روى آوردند که سياستهاى داخلى و خارجى دولت امريکا در دروره آقاى بوش، از نظر افکار عمومى امريکا بسيار مايوس کننده بود. در بعد بين المللى سياست خارجى امريکا در دو مسئله اساسى چالش داشت. يکى مسئله افغانستان بود و ديگرى عراق. اين مسائل علىرغم قولهاى زيادى که آقاى بوش داده بود براى حل مسئله جنگ عراق و افغانستان، دستاورد قابل توجهى نداشت. نه تنها دست آوردى نداشت بلکه وعدههايى که داده بود مبنى بر اين که پيروزى نهايى در حال وقوع است جواب نداده بود. و به نظر مىرسيد که امريکا در عراق و افغانستان به اهداف خود دست نيافته بود و تقريبا شکست خورده بود.
همزمان امريکا و جهان غرب در داخل کشورهاى خود با بحران و رکود اقتصادى مواجه شدند که فشار فزايندهاى به زندگى اجتماعى و معيشتى مردم وارد آورده بود. مشکلاتى مانند افزايش شديد نرخ بيکارى، قطع وامهاى بانکها و اعتبارات بانکى، تغيير در سياستهاى بازنشستگى و بهداشتى باعث شد که مردم از جمهورى خواهان روىگردانى کنند.
لذا اين باعث شد که مردم منتظر يک ناجى باشند و در شعارهاى تغيير آقاى اوباما آن را يافتند. اوباما چه در بعد داخلى و چه در بعد بين المللى شعار تغيير را سر داد و اعلام کرد که مسائل را حل خواهد کرد و لذا اين يک نقطه تاريخى براى امريکا و دموکراتها ايجاد شد که موجب پيروزى آقاى اوباما شد.
بنابر همين نظرسنجىها، الان افکار عمومى مردم امريکا، نسبت به گذشته چندان معطوف به جنگ افغانستان و عراق نيست. موضوع عراق حدود هشت درصد و موضوع افغانستان حدود يازده درصد از اولويت مردم امريکا نيست. بلکه آنچه الان مورد توجه مردم امريکا است مسائل داخلى امريکا و سياستهاى اقتصادى است. گرچه الان ادعا مىشود که غرب و امريکا تا حدى رکود را پشت سر گذاشته است و شرايط گذشته تا حدى بهبود پيدا کرده است ولى اين بهبود به صورت ملموسى در زندگى روزمره امريکايىها تاثير نگذاشته است. مثلا بيکارى کاهش پيدا نکرده است يا اعطاى اعتبارات دوباره برقرار نشده است، وضعيت مسکن که از شاخصهاى اصلى زندگى اجتماعى و اقتصادى مردم امريکا است، بهبود پيدا نکرده است و لذا الان بيشتر افکار عمومى بر اين است که تا چه حدى آقاى اوباما موفق شده است که وضعيت اقتصادى و شرايط معيشتى مردم را بهبود بخشد؟
اين يکى از دلايلى است که محبوبيت آقاى اوباما و دموکراتها را تحت تاثير قرار داده است. و شرايط به گونهاى است که از هر چهار نفر دموکراتى که در انتخابات قبل به آقاى اوباما راى دادهاند حداقل يک نفر اعلام کردهاند که در انتخابات بعد به اوباما راى نخواهند داد. بالطبع جمهورى خواهان به بهترين نحو از اين فرصت استفاده مىکنند و سعى مىکنند که باخت دوره قبلى را در اين شرايط جبران کنند.
جنبش «تى پارتى» که جنبشى اجتماعى – سياسى است به رهبرى خانم پيلين در امريکا پا گرفته است. به نظر مىرسد اين جنبش با استفاده از شرايط بد اقتصادى حاکم در امريکا در صدد است که به عنوان رقيبى براى دولت دموکرات مطرح شود. چقدر ممکن است تلاشهاى اين جنبش با موفقيت روبهرو شود؟
از فرداى روز پيروزى آقاى اوباما حزب جمهورىخواه يک بازنگرى نسبت به سياستهاى خود انجام داد و دلايل شکست خود را ارزيابى کرد و از همان زمان هم برنامه خود را براى ادامه مبارزات اجرا کردند تا بتوانند هم در انتخابات ميان دورهاى و هم انتخابات رياست جمهورى آب رفته را به جوى بازگردانند.
اين جنبش هم در راستاى همين تلاشها قابل ارزيابى است. جمهورى خواهان به شدت به دنبال اين هستند که بتوانند انتخابات بعدى را ببرند. خانم پيلين با استفاده از محبوبيتى که تحت تاثير پست معاونت آقاى مک کين به دست آورده بودند، بالطبع از همان فرداى باخت رياست جمهورى شروع به مبارزه کرد و به نظر مىرسد اين در راستاى مبارزات سنتىاى که جمهورى خواهان در امريکا با دموکراتها دارند شروع شده و بايد آثار آن را در همين انتخابات و در انتخابات رياست جمهورى آينده امريکا ديد.
بعد از تصويب تحريمهاى ضد ايرانى توسط شوراى امنيت و ايالات متحده، در برههاى بحث حمله نظامى به ايران را به شدت گسترش يافت و اين حمله را بعد از انتخابات مياندورهاى محتمل مىدانستند. با توجه به اين که الان جمهورى خواهان در موقعيت بهترى هستند و ممکن است آراى بيشترى کسب کنند و اصولا جمهورى خواهان سياستهاى تندترى عليه ايران اتخاذ مىکنند، تا چه حد ممکن است پيروزى آنها بر تند تر شدن سياستهاى ضد ايرانى امريکا تاثير بگذارد؟
نوع رفتار و سمتگيرى سياست جمهورى خواهان و دموکراتها در قبال ايران ممکن است در تاکتيک با يکديگر متفاوت باشد، اما در بعد استراتژى با هم همنظر هستند. شايد بتوان گفت که سياست آقاى اوباما که شعار دوستى با ايران را مطرح کرد و گفت که دست دوستى به سمت ايران دراز کرد، هم مىتونست سياست مثبتى باشد و هم مىتواند سياست بسيار خطرناکى باشد. به اين مفهوم که در صورتى که با شرايط جمهورى اسلامى ايران تطبيق داشته باشد و قابل پذيرش باشد، مىتوانست مثبت باشد. اما از اين جهت که اوباما توانست کشورهاى همسو و متحد خود را حول محور قطعنامه 1929 عليه ايران به سهولت جمع کند و شرايطى را به وجود آورد که کشورهاى موثر يا حداقل کشورهاى همپيمان و همسو با امريکا و متاسفانه روسيه و چين خيلى راحت به قطعنامهاى که به لحاظ اجرايى کاملا با قطعنامههاى قبلى شوراى امنيت متفاوت است راى دهند.
لذا از اين بابت دموکراتها و شخص آقاى اوباما شايد از اين جهت نسبت به جمهورى خواهان موثرتر و موفقتر براى ايجاد همسويى عليه ايران در فضاى بين المللى عمل کردند.
سياستهاى جمهورى خواهان و آقاى بوش در واقع سياستهاى روشن و رو بود و اين مقدارى متفاوت است. گرچه در فضاى کنگره و سناى امريکا به نظر مىرسد که در صورتى که جمهورى خواهان موفق شوند که به اکثريت آرا دست يابند، اقداماتى که در دوره دموکراتها هم عليه ايران انجام مىشد، تشديد خواهد شد. حداقل روند تاکتيکى سياستها عليه جمهورى اسلامى ايران مقدارى تندتر خواهد شد.
نظر شما :