باراک اوباما در مخمصه تعامل يا تقابل
افشاى نامه محرمانه رابرت گيتس وزير دفاع ايالات متحده به رئيسجمهورى اين کشور و اظهار نظرهاى بعدى مقامهاى پنتاگون و شخص گيتس دال بر دو حقيقت بود: نخست آنکه بر خلاف تلاشهاى به ظاهر تيم باراک اوباما براى تشديد تحريمها، اين تيم از درون براى نحوه تعامل با ايران به شدت با يکديگر اختلاف دارد. دوم آنکه احتمال بسيار زيادى وجود دارد که دولت باراک اوباما ناچار به توسل به گزينه نظامى عليه ايران شود.
نامه گيتس که بسيارى از رسانهها از آن با عنوان پرطمطراق "زنگ بيدارى" ياد کردند، از نبود استراتژى دراز مدت براى مقابله با ايران گلايه مىکرد و البته تطابق کامل با دغدغههاى هميشگى وزارت دفاع در باب ايران داشت. گيتس در اين نامه به صراحت سوال مىکند که آيا حمله به تاسيسات هستهاى ايران مىتواند نتيجه استراتژيک چشمگيرى به همراه داشته باشد؟ در بخشهايى از اين نامه هم تاکيد مىشود که در مسير انتقام قرار گرفتن تهران و تبديل کردن افغانستان و عراق به مکانى براى اين انتقامگيرىها مىتواند براى منافع ايالات متحده در سطح منطقهاى و جهانى بسيار مخرب باشد. گيتس اعتقاد دارد که ايالات متحده مىتواند با تهرانى که به فنآورى غنىسازى اورانيوم دسترسى پيدا کرده اما هنوز اين تسليحات را در اختيار دارد؛ وارد تعامل شود. حتى در باور وزير دفاع اگر تهران تا مراحل نهايى دستيابى به تسليحات هم پيش برود باز هم معامله با اين کشور ممکن است.
اگر بخواهيم به شکل چکيده هدف گيتس از اين نامه نگارى را مطرح کنيم: اين است که ايالات متحده نيازى ندارد براى مهار فعاليتهاى هسته اى اين کشور به تهران لشگرکشى کند. البته اين باور گيتس دقيقا با نظر دريادار مايک مولت که فرماندهى ستاد ارتش را عهده دار است، تطابق دارد. گيتس و مولن سرسختانه نگران اين واقعيت هستند که اين استراتژى مد نظر آنها چندان در ميان ردهبندىهاى تصميمگيرنده در کاخ سفيد طرفدار نداشته باشد. دولت باراک اوباما همچنان به تقويت نظامى همسايگان ايران مىپردازد. البته برخى مقامها هم اعتقاد دارند که وزارت امور خارجه برداشتن گام هاى مورد نياز براى استراتژى تعامل به جاى تقابل نظير دادن تضمين حمايت هستهاى به کشورهاى همسايه ايران را به تعويق مى اندازد. گيتس پس از افشاى اين نامه تاکيد کرد که تنها هدفش از نگارش آن، يادآورى برخى موضوعات در صورت توسل به راهکار تعامل است. حقيقت اين است که تعلل پنتاگون در بىميلى کاخ سفيد نسبت به اعمال استراتژى محدود نگاه داشتن ايران است.
هنوز مشخص نيست که چه کسى نامه محرمانه رابرت گيتس به باراک اوباما را افشا کرده است. اما هر کسى از مقامهاى پنتاگون که دست به اين حرکت زده در حقيقت قصد تسريع در روند تصميم گيرى باراک اوباما براى تعامل يا تقابل با ايران را داشته است. اين در حالى است که گيتس حتى با حمله به تاسيسات هسته اى ايران نيز به شدت مخالف است. شايد به همين دليل باشد که گيتس در واکنش به انتشار اين نامه گفت: هدف من از نگارش آن، مورد سوء تعبير قرار گرفت.
پيش از اين نيز برخى منابع نزديک به باراک اوباما ادعا کرده بودند که رئيسجمهورى گزينه نظامى را از برنامه خود خارج کرده اما سخنگوی وزير دفاع اين ادعا را رد کرده و تاکيد کرد که تمامى گزينهها روى ميز موجود است. در ميان نزديکان به اوباما، دنيس راس که يکى از مسئوليتهايش رسيدگى به پرونده ايران است، با استراتژى محدود نگاه داشتن تهران مخالف است. اين استراتژى در اسرائيل و کشورهاى حافظ منافع اين رژيم به وانهادن تهران براى دستيابى به تسليحات هستهاى تعبير خواهد شد.
جمهورىخواهان نيز از اين تعلل يا عقبکشى باراک اوباما با عنوان ضعف در تامين امنيت ملى ياد خواهند کرد. در کمپ سياست خارجى اوباما کم نيستند کسانى که گمان مىکنند باراک بايد خود را براى حمله نظامى به ايران مهيا کند. حاميان استراتژى حمله نظامى به ايران اعتقاد دارند که از ابتدا باراک اوباما يک سال فرصت زمانى به ايران داد تا اين کشور به آغوش جامعه جهانى بازگردد در نهايت هم ممانعت ايران از کنار نهادن برنامه هسته اى، همان نتيجه مطلوبى را به بار آورد که کاخ سفيد به دنبال آن بود. اکنون باراک مىتواند ادعا کند که ايران درهاى به روى خود گشوده شده براى توسل به ديپلماسى را بسته و چارهاى جز حمله نظامى براى واشنگتن باقى نگذاشته است.
ديک چنى معاون رئيسجمهورى سابق امريکا هم در آخرين مصاحبههاى خود ادعا کرده است که افکار عمومى با حمله نظامى به ايران موافق است. رئيس جمهورى ايالات متحده در بد مخمصهاى گرفتار شده است؛ از يک سو سخنان رابرت گيتس در مورد تبعات حمله به ايران صحيح است و از سوى ديگر تعلل در برخورد با ايران مىتواند منطقه را در آستانه افزايش نفوذ تهران و کمرنگ شدن قدرت امريکا قرار دهد.
منبع: پاليتيک
نظر شما :