اما و اگر تحريمها کارساز نشود؟
در دنياى سياست، زمان حرف نخست را مىزند. زمانى که فرصت يک ساله باراک اوباما رئيسجمهورى ايالات متحده به ايران در ماه ژانويه سال جارى به پايان رسيد، وزير دفاع کابينه رابرت گيتس نامهاى به مافوق خود نوشته و ان را در اختيار مشاور امنيت ملى ژنرال جيمز جونز قرار داد. در اين نامه گيتس يادآور شده بود که دولت باراک اوباما براى مهار ايران در شرايطى که اين کشور برنامه هستهاى خود را به حاشيه نراند برنامه خاصى در سر ندارد.
آنچه در ملاعام از رفتارهاى اوباما نتيجه گيرى مىشود اين است که او تمام تلاش خود را براى تحريم ايران به کار گرفتهاست. گذشت ماهها انتظار براى به ثمر رسيدن دموکراسى در نهايت غربىها را با باراک اوباما در يک موضع قرار داد. اما روسيه و چين که در شوراى امنيت از حق وتو برخوردار هستند همچنان در خصوص تشديد تحريمها عليه تهران دو دل عمل مىکنند. البته هر دو کشور در اصل تحريم با ايالات متحده موافق هستند اما در جزئيات اختلافهايى به چشم مىخورد.
ماه گذشته بود که کاخ سفيد گمان مىکرد مىتواند با عدم دعوت از ايران براى حضور در نشست امنيتى واشنگتن به نوعى هشدارهاى خود به اين کشور را عملىتر از پيش سازد. پيش از آن هم امضاى توافقنامه استارت دو ميان واشنگتن و مسکو، دست امريکا را براى اعمال فشار بر ايران بازتر گذاشته بود. ايران اما در حرکتى که به خوبى مىتوان آن را به مقابله به مثل تعبير کرد، کنفرانش خلع سلاح هستهاى در تهران برگزار کرد.
اکنون پرسش اينجاست که در شرايطى که نتوان برنامه هستهاى ايران را با توسل به ايما و اشاره منحل کرد، چه راهکارهايى پيش روى آقاى اوباما خواهد بود؟ اين دقيقا همان پرسشى است که دغدغه ارتش هم محسوب مىشود. کم نيستند تحليل گرانى در پنتاگون که با زبان بىزبانى اعتراف مىکنند که در تجزيه و تحليل نحوه معامله با ايران دچار فلج مغزى شدهاند.
گزينه نظامى که بسيارى از سياستمداران آن را به اوباما پيشنهاد مىدهند تنها مىتواند اوضاع را از آن چه که هست وخيمتر کند. اين دقيقه همان چيزى است که دريادار مايک مولن فرمانده کل ارتش ايالات متحده هفته گذشته به ان اذعان کرد: گزينه نظامى به باور من آخرين گزينه است. دستيابى ايران به تسليحات هسته اى بىشک باعت بىثباتى در منطقه خواهد شد. اما حمله به اين کشور هم تنها نتيجهاى کم و بيش مشابه را به دنبال خواهد داشت. در منطقهاى که هيچگونه ثباتى در حال حاضر بر آن حکمفرما نيست ما نيازى به بىثباتى بيشتر نداريم.
مولن حتى در همين سخنان به دفاع از تعللهاى دولت در قبال ايران پرداخته و گفت: اگر راهکار دم دست و آسانى وجود داشت بىشک آن را کنار نمىزنيم. در حال حاضر بسيارى از ناظران داخلى و خارج از ايالات متحده اعتقاد دارند که اصرارهاى باراک اوباما براى توسل به ابزار تحريم، بدين معناست که او به گزينههاى موجود ديگر يا فکر نکرده و يا برنامهاى جامع براى عملى کردن آنها در سر ندارد.
آيا اوباما به عنوان نمونه مىتواند براى مقابله با ايران هستهاى با همسايگان اين کشور، اتحاد نظامى تازهاى را آغاز کند؟ براى چنين ائتلافى در ابتدا ايالات متحده بايد تضمين هستهاى ارائه دهد درست مانند تضمينى که ناتو به متحدان امريکا در اروپا داده است. سازماندهى چنين اتحادى چه در منطقه و چه در کنگره به عزم جدى نياز دارد. عزمى که اين روزها از دولت اوباما با اينميزان از دغدغههاى داخلى و خارجى بعيد است.
آيا اوباما بايد به گزينه نظامى در برابر ايران به عنوان تنها راهکار منطقى نگاه کند؟ حقيقت اين است که ايالات متحده براى توسل به اين ابزار هم بسيار بيش از آن چيزى که پنتاگون ادعا مىکند، مهيا است. اما حقيقت اين است که هرگونه حمله نظامى در اين دوره و زمانه به حمايت بينالمللى براى مشروع جلوه داده شدن نياز دارد. امريکا هم در حال حاضر با دستان خالى نمىتواند تظاهر به جلب اجماع کند.
نيوزويک
نظر شما :