نياز سياست خارجى؛ حذف تهديدها، جذب فرصتها
نياز سياست خارجى جمهورى اسلامى در وضعيت کنونى منطقه اى و بين المللى و برخى فشارها و تحريم ها و روابط سرد با تعدادى از کشورهاى موثر جهان و تنش با برخى کشورهاى منطقه شرايط را نسبت به سال هاى قبل حساس تر کرده است بطور طبيعى ارائه تعريفى جديد از روابط خارجى با هدف دورى از تهديدها ‘ تامين امنيت و بهره مندى مدبرانه از فرصت هاست. لازمه ى ايجاد اين شرايط که به هرصورت با امنيت سياسى و اقتصادى ايران و اعتبار و اعتماد بين المللى ارتباط نزديک و غيرقابل انکار دارد اين است که با واقع بينى و به دور از نگاه ايدئولوژيک‘ فهرستى از تهديدها و فرصت ها را تهيه کرده تا مبنايى براى تبيين استراتژى لازم در حوزه سياست خارجى باشد .
اگر خواسته باشیم فهرستی از تهدیدها و فرصت ها را نه به صورت موردى بلکه به شکل کلان مورد توجه قرار دهيم و بررسى مصاديق آن را به عهده دست اندرکاران امر بگذاريم باید از فاصله گرفتن از اتحادیه اروپا و غرب به عنوان یکی از تهدیدها یاد کرده و لذا براى دورى از اين شرايط به صورت منطقى و با واقع بينى تجديدنظرهايى را در اين ارتباط در دستور کار قرار داده و به ترميم و بازسازى سياست خارجى در اين بخش همت بگماريم و در عين حال نزدیکی از موضع يک کشور صاحب قدرت و نفوذ در منطقه و جهان به این کشورهای موثر جهان را به عنوان یک فرصت تلقی کرده و راه کارهاى عملى جديدترى را به اين منظور مورد مطالعه دقيق قرار دهيم.
تنش در روابط و تعامل با شورای امنیت سازمان ملل متحد و سازمان های بین المللی که اتفاقا در اکثر آنان نیز عضويت داريم یکی دیگر از این تهدیدهاست که اگر به آن بى توجهى شود خساراتى را به همراه خواهد داشت و بهانه بدست مخالفان نظام سياسى جمهورى اسلامى خواهد داد و لذا با يک بررسى دقيق تر بايد علل بروز برخى تنش ها در اين روابط و تعامل، مورد بررسى کارشناسانه قرار گرفته و ضمن تلاش براى کاهش حجم اين تنش ها و به حداقل رساندن آن و خروج از انزوا، باید هرچه بیشتر سطح اعتماد و تعامل سازنده با این سازمان های مهم بین المللی را افزایش داده و در جهت تبدیل آن به فرصت های مناسب و بهره گيرى از ظرفيت اين نزديکى در مسير توسعه کشور و همچنين مشارکت حداکثرى در حل و فصل مسائل و بحران هاى منطقه اى و جهانى قدم هاى جدى برداشت.
بهره گيرى استراتژيک يا در مواقعى تاکتيکى از تعامل و نزدیکی بیشتر به برخی کشورهای آمریکای جنوبی که اتفاقا سياست هاى خارجى آنان با توجه به اولويت منافع ملى شان، همواره با نوسان و تغيير مواجه است و در نتيجه فاصله گرفتن غيرمنطقى از کشورهاى موثر و قدرمند، خود به تنهایی يک تهدید است لذا باید این نزدیکی ها و برقرارى روابط دوستانه و استراتژيک را با تدبیر بیشتر به شکل منطقى و در حد و اندازه ضرورى در جهت تامين منافع و امنيت ملى سازمان داده و تبدیل به يک فرصت کرد و توجه داشت که اين روابط به قيمت فاصله گرفتن از کشورهاى صاحب قدرت سياسى و اقتصادى بدون محاسبه دقيق منافع ملى نبوده و برقرار نگردد.
قرار گرفتن در مرکز بسیاری از بحران های جهان و کشورهای بحران آفرین، بدون هزينه و فايده کردن ميزان تاثير مثبت يا منفى آن بر منافع ملی کشور خود تهدیدی جدی است لذا باید در این جهت لزوما منافع کشور در نظر گرفته شود و بر اين اساس روابط را تنظيم و در بحران هاى بين المللى و منطقه اى نقش موثر ايفا کرد. در اين گونه موارد بايد توجه داشت که همواره در بحران هاى جهانى و منطقه اى، تعادل در ديپلماسى و رابطه ى منطقى با کشورهاى درگير در هر بحران، امرى ضرورى واجتناب ناپذير است.
باید از اتخاذ هر گونه سیاست منطقه ای که نتيجه آن به ايجاد صف بندى واحد کشورهاى منطقه عليه کشور مى شود و در جاى خود يک تهدید بالقوه به شمار می آید پرهیز و سیاست ها را در جهت منافع ملی و در عين حال تعامل با کشورها تنظیم کرد. در همين رابطه سیاست های منطقه ای که قاعدتا با هدف تامين حداکثر منافع ملی طراحى مى شود، قرار گرفتن بدون منطق در مقابل قدرت هايى که نفوذ آْنان در منطقه واقعيتى بيرونى و غيرقابل انکار است، يک تهديد جدى محسوب مى شود بايد با اتخاذ تاکتيک ها و سياست هاى مناسب تلاش کنيم تا منافع ملى در جهت عدم درگيرى و رودرويى با اين قدرت ها تعريف شده و در عين حال ساز و کارهايى براى استيفاى حقوق و حضور تاثير گذار در تحولات و حل بحران هاى منطقه اى به عنوان يک کشور قوى و موثر طراحى شود.
يکى از مسائل مهمى که به صورت جدى سياست خارجى و روابط منطقى و عقلانى و منطبق بر منافع ملى با جهان را مورد تهديد قرار مى دهد، بحث تصميم سازى ها و تصميم گيرى ها غيرکارشناسانه در حوزه سياست خارجى و عدم بهره مندى از نظرات کارشناسى ديپلمات ها و کارشناسان کارکشته سياسى در کشور است و بى توجهى به ظرفيت هاى موجود در اين حوزه، به نوعى اتلاف منابع و سرمايه هاى ديپلماسى محسوب مى شود و اين نوعى خسارت است لذا بايد براى خروج از اين تهديد و بهره گيرى از فرصت ها و امکانات نرم افزارى موجود، به تقويت و فعال سازى نهادهاى غيراجرايى و غير تصميم گير در حوزه سياست خارجى که از ظرفيت بالاى تصميم سازى و نظريه پردازى در حوزه ياد شده برخوردارند، پرداخت و مانع از هدر رفتن سرمايه ها شد.
بهره گيرى به موقع از فرصت هاى سياسى و اقتصادى که در اثر تحولات منطقه اى و جهانى ايجاد مى شود نيز خود فرصتى مغتنم است که متاسفانه مشاهده شده در مواقعى نه تنها استفاده بهينه از اين فرصت نمى شود بلکه همان موقعيت و فرصت با بهره گيرى از يک ديپلماسى ناقص و سطحى نگرى و احساسى، تبديل به يک تهديد مى شود. لذا بايد توجه داشت که فرصت ها هميشه ايجاد نمى گردد و نبايد در صورت ايجاد شرايط مناسب، از آنها به سادگى چشم پوشيد و يا اينکه با نگاه احساسى و ايده آلى و غيرواقع گرايانه به حادثه و تحول‘ آن را به تهديد مبدل کرد.
با توجه به نکاتى در بالا بدان ها اشاره شد مى توان ضمن آنکه همواره تنش و تشنج را از سياست خارجى حذف مى کنيم، اين استراتژى کلى را به تمامى حوزه هاى جزئى و موردى سياست خارجى و روابط بين الملل تسرى داد و باب جديدى را در تعامل با جهان و گفتمان و مفاهمه ى دو جانبه و چند جانبه ايجاد کرد. آنچه مسلم است فهم مشترک و درک مشترک از شرايط و پذيرش منافع هر کشور توسط کشور مقابل، به عادى سازى روند روابط و حل مسائل و تنش ها و تزاحم و تضاد منافع، از طريق گفت و گو با درنظر گرفتن منافع مشترک کمک شايانى مى کند. آنچه در گذشته به خصوص در سال هاى اخير در ارتباط با سياست خارجى و نتايج حاصل از آن بدست آمده خود تجربه ى گرانبهايى است که بايد در شرايط جديد مورد توجه قرار داد.
نظر شما :