فايننشال تايمز: چگونه بانکهای اروپا را نجات دهیم
روزنامه نیویورک تایمز سرمقاله امروز خود را به بحران مالی جهان اختصاص داده و با عنوان بحران عملیاتی، نوشته است، هنگامی که روز دوشنبه بازارهای بورس جهانی آغاز به کار کردند با حجمی از وامهای متوقف شده و قرضهای غیر قابل پرداخت مواجه شدند. مشاوران بوش اعلام کردند، از روز جمعه تزریق 700 میلیارد دلاری را به بازارهای جهانی آغاز خواهند کرد. رئیس خزانهداری امریکا گفت که خیلی زود به بازارهای جهانی کمک خواهد کرد که با تزریق پول مدیران موسسات بانکی بتوانند برنامههای خود را به گونهای تنظیم کنند که از خطر ورشکستگی دور شوند و خیلی سریع مجددا خود را برای رقابت در بازار سرمایهداری آماده کنند.
در ادامه این یادداشت آمده است، آیا این تعجبآور نیست که بازار اعتماد به نفس خود را از دست داده است؟ یک روز پس از تصویب طرح اجرای تزریق مالی وزارت خزانه داری امریکا، شاخصهای بورس یورش به سمت سقوط را آغاز کردند. یعنی این که کیفیت بازار به شدت پایین آمده است. من نمیدانم چرا باراک اوباما و جان مککین به دنبال آدرسهای غلط هستند. باید یکی به آنها بفهماند آدرس صحیح همان چیزی است که روز پنج شنبه اتفاق افتاد. آغاز بحران شدید مالی جهان.
روزنامه تایم چاپ بریتانیا نیز سرمقاله امروز خود را به بحران اقتصاد جهانی اختصاص داده و در یادداشتی با عنوان من نمیتوانم آیندهای برای این پیغمبران محکوم بیابم، نوشته است، بسیار سخت است که بخواهم چیزی درباره تحولات این روزهای دنیا پیشبینی کنیم. خصوصا برای آنهایی که پیشگویی میکنند که مرگ کاپیتالیسم نیاز به یک توپ کریستالی دارد.
در ادامه این یادداشت آمده است، به من بگویید لبدو. او قهرمان متفکر آنتوان چخوف نویسنده روسی است که میخواست با احساسات جهانی دست و پنجه نرم کند و دنیای تازه با آدمهایی جدید دور و بر خود بسازد. او هیچ وقت همسرش را نفهمید. دخترش را درک نکرد. او هیچ کس را درک نکرد. لبدو همواره متهم میکرد که زندگی او را مجبور کرده که یک گالری از هنر مدرن بسازد. اکنون اقتصاد ما هم چنین شده است. اقتصاد به قدری مدرن شده که با همه بیگانه شده است یا بهتر بگوییم ما از آن عقب افتادهایم. آن را درک نکردهایم.
روزنامه فایننشال تایمز نیز همانند دیگر روزنامههای مطرح دنیا سرمقاله امروز خود را به بحران مالی دنیا به ویژه اروپا اختصاص داده و با عنوان چگونه بانکهای اروپا را نجات دهیم، نوشته است، رهبران اروپا به این نتیجه رسیدهاند که نظامهای بانکیشان در وضعیت بسیار وحشتناکی گرفتار شدهاند. آنها باید چه کنند؟ بسیار آسان است که به آنها بگوییم چه کارهایی را نباید انجام دهند اما مسئله این است که آنها چه کارهایی را باید بکنند. لحظهای که چشمانشان را باز میکنند، میبینند بانکهایشان یا بهتر بگوییم نبض اقتصادی کشورشان یک به یک در حال ورشکستگی هستند.
در ادامه این یادداشت آمده است، آنها باید طرحهای حباب گونه را به اجرا نگذارند و اجازه ندهند مشکلات بانکی فقط به صورت ظاهری رفع شوند. آنها باید بانکها را یک مجموعه واحد اقتصادی تصور کنند و به کمک بسیاری از کارشناسان، کارگزاران و صرف ساعتها زمان بحران را از سر رفع کنند. آنها نباید اجازه دهند امنیت اقتصادی و اجتماعی بانکها به مخاطره بیفتد، مالیاتها به تعویق بیفتند و در کل وضعیت اقتصادی کشور و قاره به بحران کشیده شود. اما همان طور که گفتم نبایدها بیسار است اما بایدها چه؟
روزنامه بوستون گلاب سرمقاله امروز خود را به دیک چنی معاون رئیس جمهوری امریکا اختصاص داده و شخصیت وی را با فردی چون سارا پیلین مقایسه کرده است. در یادداشتی با عنوان معاون رئیس جمهوری برای فرار از قدرت، نوشته است، دیک چنی معاون رئیس جمهوری امریکا فقط اداره تحت اختیار خود را اداره نمیکند. وی علاوه بر آن یکی از مهمترین مشاوران جورج بوش برای پیشبرد سیاستهای کشور از لحاظ فلسفی و قدرت ریاست جمهوری است.
در ادامه این یادداشت آمده است که با دیک چنی و رهبری برنامههای استراتژیک مشاوران ریاست جمهوری بود که جنگ امریکا با عراق آغاز شد بدون آن که کنگره بخواهد در امور آن دخل و تصرف و اختیاری داشته باشد. وی از چنین قدرتی برخوردار است که هیچ کدام از تلفنها به کاخ ریاست جمهوری بدون اجازه او به رئیس جمهوری وصل نمیشوند و تمام جاسوسها و بازجوییهای امریکایی با نفوذ و اختیار او امکان کار و فعالیت دارند. بیشک بدون حضور چنی اداره تروریسم محال بود. حال او را با چهرهای چون سارا پیلین مقایسه کنیم. فردی که از قدرت سیاسی فراری است و با حداقلهای فلسفه دیپلماسی بیگانه است. آیا او میتواند جانشین فری چون دیک چنی شود؟
نظر شما :