فايننشال تايمز: چگونه بانک‌های اروپا را نجات دهیم

۱۹ مهر ۱۳۸۷ | ۰۲:۱۹ کد : ۲۸۷۳ سرخط اخبار
رهبران اروپا به این نتیجه رسیده‌اند که نظام‌های بانکی‌شان در وضعیت بسیار وحشتناکی گرفتار شده‌اند...
فايننشال تايمز: چگونه بانک‌های اروپا را نجات دهیم

روزنامه نیویورک تایمز سرمقاله امروز خود را به بحران مالی جهان اختصاص داده و با عنوان بحران عملیاتی، نوشته است، هنگامی که روز دوشنبه بازارهای بورس جهانی آغاز به کار کردند با حجمی از وام­های متوقف شده و قرض­های غیر قابل پرداخت مواجه شدند. مشاوران بوش اعلام کردند، از روز جمعه تزریق 700 میلیارد دلاری را به بازارهای جهانی آغاز خواهند کرد. رئیس خزانه­داری امریکا گفت که خیلی زود به بازارهای جهانی کمک خواهد کرد که با تزریق پول مدیران موسسات بانکی بتوانند برنامه­های خود را به گونه­ای تنظیم کنند که از خطر ورشکستگی دور شوند و خیلی سریع مجددا خود را برای رقابت در بازار سرمایه­داری آماده کنند.

 

در ادامه این یادداشت آمده است، آیا این تعجب­آور نیست که بازار اعتماد به نفس خود را از دست داده است؟ یک روز پس از تصویب طرح اجرای تزریق مالی وزارت خزانه داری امریکا، شاخص­های بورس یورش به سمت سقوط را آغاز کردند. یعنی این که کیفیت بازار به شدت پایین آمده است. من نمی­دانم چرا باراک اوباما و جان مک­کین به دنبال آدرس­های غلط هستند. باید یکی به آنها بفهماند آدرس صحیح همان چیزی است که روز پنج شنبه اتفاق افتاد. آغاز بحران شدید مالی جهان.

 

روزنامه تایم چاپ بریتانیا نیز سرمقاله امروز خود را به بحران اقتصاد جهانی اختصاص داده و در یادداشتی با عنوان من نمی­توانم آینده­ای برای این پیغمبران محکوم بیابم، نوشته است، بسیار سخت است که بخواهم چیزی درباره تحولات این روزهای دنیا پیش­بینی کنیم. خصوصا برای آنهایی که پیشگویی می­کنند که مرگ کاپیتالیسم نیاز به یک توپ کریستالی دارد.

 

در ادامه این یادداشت آمده است، به من بگویید لبدو. او قهرمان متفکر آنتوان چخوف نویسنده روسی است که می­خواست با احساسات جهانی دست و پنجه نرم کند و دنیای تازه با آدم­هایی جدید دور و بر خود بسازد. او هیچ وقت همسرش را نفهمید. دخترش را درک نکرد. او هیچ کس را درک نکرد. لبدو همواره متهم می­کرد که زندگی او را مجبور کرده که یک گالری از هنر مدرن بسازد. اکنون اقتصاد ما هم چنین شده است. اقتصاد به قدری مدرن شده که با همه بیگانه شده است یا بهتر بگوییم ما از آن عقب افتاده­ایم. آن را درک نکرده­ایم.

 

روزنامه فایننشال تایمز نیز همانند دیگر روزنامه­های مطرح دنیا سرمقاله امروز خود را به بحران مالی دنیا به ویژه اروپا اختصاص داده و با عنوان چگونه بانک­های اروپا را نجات دهیم، نوشته است، رهبران اروپا به این نتیجه رسیده­اند که نظام­های بانکیشان در وضعیت بسیار وحشتناکی گرفتار شده­اند. آنها باید چه کنند؟ بسیار آسان است که به آنها بگوییم چه کارهایی را نباید انجام دهند اما مسئله این است که آنها چه کارهایی را باید بکنند. لحظه­ای که چشمانشان را باز می­کنند، می­بینند بانک­هایشان یا بهتر بگوییم نبض اقتصادی کشورشان یک به یک در حال ورشکستگی هستند.

 

در ادامه این یادداشت آمده است، آنها باید طرح­های حباب گونه را به اجرا نگذارند و اجازه ندهند مشکلات بانکی فقط به صورت ظاهری رفع شوند. آنها باید بانک­ها را یک مجموعه واحد اقتصادی تصور کنند و به کمک بسیاری از کارشناسان، کارگزاران و صرف ساعت­ها زمان بحران را از سر رفع کنند. آنها نباید اجازه دهند امنیت اقتصادی و اجتماعی بانک­ها به مخاطره بیفتد، مالیات­ها به تعویق بیفتند و در کل وضعیت اقتصادی کشور و قاره به بحران کشیده شود. اما همان طور که گفتم نبایدها بیسار است اما بایدها چه؟

 

روزنامه بوستون گلاب سرمقاله امروز خود را به دیک چنی معاون رئیس جمهوری امریکا اختصاص داده و شخصیت وی را با فردی چون سارا پیلین مقایسه کرده است. در یادداشتی با عنوان  معاون رئیس جمهوری برای فرار از قدرت، نوشته است، دیک چنی معاون رئیس جمهوری امریکا فقط اداره تحت اختیار خود را اداره نمی­کند. وی علاوه بر آن یکی از مهمترین مشاوران جورج بوش برای پیشبرد سیاست­های کشور از لحاظ فلسفی و قدرت ریاست جمهوری است.

 

در ادامه این یادداشت آمده است که با دیک چنی و رهبری برنامه­های استراتژیک مشاوران ریاست جمهوری بود که جنگ امریکا با عراق آغاز شد بدون آن که کنگره بخواهد در امور آن دخل و تصرف و اختیاری داشته باشد. وی از چنین قدرتی برخوردار است که هیچ کدام از تلفن­ها به کاخ ریاست جمهوری بدون اجازه او به رئیس جمهوری وصل نمی­شوند و تمام جاسوس­ها و بازجویی­های امریکایی با نفوذ و اختیار او امکان کار و فعالیت دارند. بی­شک بدون حضور چنی اداره تروریسم محال بود. حال او را با چهره­ای چون سارا پیلین مقایسه کنیم. فردی که از قدرت سیاسی فراری است و با حداقل­های فلسفه دیپلماسی بیگانه است. آیا او می­تواند جانشین فری چون دیک چنی شود؟


نظر شما :