رقابت پنهان و آشکار عربستان و امارات در تجارت و سیاست
یمن و سودان آوردگاه رقابتها شدهاند
دیپلماسی ایرانی: جنگندههای نظامی عربستان امروز با حمله به دو کشتی حامل تجهیزات نظامی که از سوی امارات برای شبه نظامیان مورد حمایت ابوظبی در جنوب یمن (شورای انقالی) ارسال شده بود؛ رقابت عربستان و امارات در یمن را وارد فضای جدید کردند. وزارت أمور خارجه عربستان امروز همراستا با دولت حاکم در صنعا، حضور نظامی امارات در یمن جنوبی آن را خطرناک خواند و اعلام کرد «هرگونه تهدید علیه امنیت ملی عربستان، خط قرمز است و ما در اتخاذ اقدامات لازم برای مقابله با آن دریغ نخواهیم کرد.» به همین بهانه ضروری است تا تحلیلی از رقابت پنهان و آشکار امارات و عربستان در موضوعات اقتصادی و سیاسی ارائه دهیم.
روابط عربستان سعودی و امارات متحده عربی در حال گذار از الگوی «همکاری – رقابت پنهان» به سمت الگوی «رقابت – همکاری» است. رقابتی که گاه وجه پنهان و گاه وجه آشکار به خود می گیرد. تاریخ روابط میان پادشاهیهای خلیج فارس به ندرت در یک روایت ساده از «وحدت و همبستگی» بوده است. در پشت ظاهر اعلامیههای مشترک، تقریباً همیشه یک رقابت ظریف بر سر منافع وجود داشته است. جایی که همبستگیهایِ عملگرایانه همواره با رقابتی آرام و پنهان، اختلافات مرزی فعال و خفته، رقابت برای رهبری کشورهای عربی و تلاشهای مداوم برای افزایش نفوذ از طریق امنیت، اقتصاد و روابط با قدرت های نوظهور و سنتی همراه بوده است.
با آغاز قرن بیست و یکم، رقابت عربستان و امارات در موضوعات مختلف کمتر علنی اما در عمل گستردهتر و سیستماتیکتر شده است. این رقابت در مدلهای توسعه، تلاش برای تبدیل شدن به قطب اصلی منطقه (سرمایهگذاری، لجستیک، جریانهای مالی و دفتر مرکزی منطقهای شرکتهای بینالمللی) خود را نشان میدهد. اگر در گذشته رقابت بین پادشاهیهای خلیج فارس بیشتر در پشت آداب دیپلماتیک پنهان میشد، اکنون به طور فزایندهای در زبان اقتصاد، سرمایهگذاری و تصمیمات شرکتی بیان میشود. لحن این رقابت توسط ولیعهد محمد بن سلمان، ولیعهد و حاکم اصلی عربستان سعودی، با استراتژی تحول «چشمانداز ۲۰۳۰» پدیدار شده است.
رگه اصلی این رقابت، نبرد برای تبدیل شدن به قطب برتر تجاری منطقه است. بیش از سه دهه است که امارات متحده عربی (بیش از همه دبی و ابوظبی) به طور سیستماتیک، مرکزیت نمایندگی شرکت های معتبر بین المللی، جریانهای مالی و زیرساختهای خدماتی مورد نیاز تجارت جهانی را جذب کرده است. به موازات آن، ریاض در حال تغییر شکل مدل حکمرانی و تغییر رویکرد در سیاست داخلی و خارجی با الهام گیری گزینشی از اقتصاد سیاسی بینالمللی است. مقررات زدایی به منظور اصل رفتار برابر با سرمایهگذاران داخلی و خارجی در حال انجام است. مناطق ویژه اقتصادی (با مشوقهای مالیاتی و نظارتی) برای جذب پروژههای تولیدی و لجستیکی، با اقتباس از الگوی «جذب سرمایه گذاری خارجی FDI» در عربستان ترویج میشود.
رقابت بعدی دو کشور در حوزه کریدورهای زمینی و دریایی و هوایی است. عربستان در حوزه دریایی، بر افزایش شدید ظرفیت بنادر و کمربندهای لجستیکی به منظور کاهش وابستگی به خلیج فارس و تنگه هرمز متمرکز است. نقش راه کریدوری عربستان به گونهای است که محمولهها صرفاً بهصورت ترانزیت عبور نکنند، بلکه ارزش افزوده را در داخل کشور به جا بگذارند. یک جبهه حتی حساستر، ترانزیت هوایی است. عربستان سعودی، هدف خود را ورود به جمع ۱۰ کشور برتر جهان در هوانوردی قرار داده است. استراتژی هوانوردی عربستان سعودی با هدف افزایش ترافیک مسافر سالانه به ۳۳۰ میلیون نفر تا سال ۲۰۳۰ و گسترش ظرفیت بار به ۴٫۵ میلیون تن، با پشتیبانی شبکهای از ۲۵۰ مقصد، تدوین شده است. این یک چالش مستقیم برای صنعت هوانوردی امارات است که تجربه و سابقهای دهها ساله دارد. تحقق چشم انداز عربستان در صنعت هوانوردی نه تنها به معنای کاهش مسافران امارات، بلکه به معنای کاهش خدمات هوانوردی از حمل و نقل زمینی و نگهداری، تعمیر و عملیات گرفته تا هتلها و سفرهای تجاری خواهد بود.
رقابت عربستان و امارات در عرصه سیاسی گاه زیرپوستی و پنهان و گاه آشکار و عیان است. هم ابوظبی و هم ریاض در تلاشند تا به «مرکز ثقل» اصلی سیاسی تبدیل شوند تا از طریق آنها مذاکرات، آتشبسها و نظم امنیتی و منطقه هدایت شود. واضحترین نمونه، جنگ داخلی سودان است. جنگ سودان به عرصهای برای رویکردهای رقابتی عربستان و امارات تبدیل شده است. عربستان سعودی روی میانجیگری و کاهش تنش در سودان حساب میکند زیرا برای استراتژی توسعه خود به یک کمربند دریای سرخ در مرز دریایی با سودان نیاز دارد. امارات متحده عربی، علیرغم آنکه رسماً این ادعاها را رد میکند، به طور فزایندهای به عنوان بازیگری که از طریق شبکههای نفوذ و شرکای میدانی به سوی یکی از طرفهای جنگ داخلی سودان عمل میکند، شناخته میشود.
یمن چنانکه این روزها هم آشکار شد، نمونهای دیگر از این رقابت پنهان است، جایی که بر اثر این رقابت، شکافی در درون ائتلاف مشترک پدیدار شد. با گذشت زمان، امارات متحده عربی عملاً از خط عربستان سعودی فاصله گرفت و حوزه نفوذ خود را در جنوب یمن ایجاد کرد و از شبه نظامیان موسوم به «شورای انتقالی» حمایت کرد که در صورت سقوط حوثیها، فاقد مشروعیت بین المللی برای حکمرانی در یمن هستند و خط تجزیه یمن را دنبال می کنند. در مقابل، عربستان سعودی به دنبال حفظ حداقل وحدت رسمی اردوگاه ضدحوثی است. از این دست رقات سیاسی میان دو کشور در لیبی و مصر نیز وجود دارد.
جلوه دیگری از رقابت سیاسی به تلاش دو کشور برای «کسب جایگاه میانجی صلح» در بحرانهای منطقهای و بینالمللی برمیگردد. به عنوان نمونه، امارات متحده عربی، از طریق تبادل منظم زندانیان بین روسیه و اوکراین، در حال جمعآوری «سرمایه میانجی» بوده است. همچنین امارات متحده عربی پس از عادیسازی روابط با اسرائیل، اهرم سیاسی اضافی و کانالهای نفوذ جدیدی در واشینگتن و منطقه خاورمیانه به دست آورده است.
بنابراین رقابت اقتصادی بین ابوظبی و ریاض مدتهاست که دیگر «رقابت سالم برای سرمایهگذاری» نیست و به طور فزایندهای به مبارزهای بر سر مرکز ثقل تجارت منطقه تبدیل شده است. عربستان سعودی از طریق چشمانداز ۲۰۳۰ و نیز نفوذ سنتی خود در منطقه، تلاش میکند تا هسته مدیریتی تجارت منطقه را به ریاض منتقل کند، در حالی که امارات متحده عربی در تلاش است تا نقش خود را به عنوان مرکز سنتی تجارت منطقه حفظ کند. در عرصه سیاست خارجی، همین منطق در رقابت برای میانجیگری و نفوذ در مناطق درگیری از سودان تا یمن ظاهر میشود.
تناقض ماجرا این است که با وجود مقیاس عظیم منابع در هر دو طرف، این رقابت میتواند به ضرر آنها تمام شود. اگر رقابت عربستان و امارات در آینده به یک بازی با حاصل جمع صفر تبدیل شود، نه تنها رهبری تجاری و سیاسی در ابوظبی یا ریاض ایجاد نمی شود، بلکه هزینه بیثباتی منطقهای را برای همه افزایش میدهد. خطرناکتر این است که اختلافات سیاسی میتواند اهداف اقتصادی را تضعیف کند. وقتی بحرانهای منطقهای به عرصه رقابت تبدیل میشوند، کشورها به اتحادهای متناقض کشیده میشوند، اعتبار میانجیها رو به زوال میرود و اعتماد کشورها از بین میرود. در نهایت، در درازمدت، این رقابت میتواند برنامههای ادغام در شورای همکاری خلیج فارس را تضعیف کند. به همین دلیل است که سوال اصلی آیا ابوظبی و ریاض میتوانند در مورد مرزهای رقابت و زمینههای سازش به توافق برسند یا خیر..



نظر شما :