همکاریهای تهران و تفلیس اکنون بهتر از زمان دیگری است
کارتولی های گرجستان علیه انقلاب رنگین

نویسنده: دکتر احمد کاظمی پژوهشگر ارشد مسایل اوراسیا
دیپلماسی ایرانی: حدود دو دهه پس از انقلاب مخملی یا گل رز نوامبر ۲۰۰۳ گرجستان سرزمین گرجی ها (کارتولی ها)، این کشور بار دیگر درگیر تحولات فزاینده سیاسی است که نشاندهنده تغییرات بنیادین در اوضاع و احوال سیاسی این کشور قفقاز جنوبی می باشد. دور جدید تحولات در گرجستان از زمانی آغاز شد که در انتخابات پارلمانی ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ (۵ آبان ۱۴۰۳) ، حزب حاکم رویای گرجستان با کسب حدود ۵۴ درصد آرا (۸۹ کرسی از ۱۵۰ کرسی) در مقابل احزاب اپوزیسیون و جنبش اتحاد ملی به پیروزی رسید، در نتیجه با توجه به پارلمانی بودن نظام سیاسی گرجستان ، علاوه بر پست نخست وزیری که در اختیار حزب حاکم رویای گرجی به نخست وزیری ایراکلی کوباخیدزه بود، پست ریاست جمهوری هم، در سایه نتیجه انتخابات پارلمانی و علیرغم اعتراضات گسترده معترضان و همراهی سالومه زورابییشویلی رئیس جمهور غربگرای وقت گرجستان و نامیدن تحولات گرجستان به عنوان عملیات ویژه روسیه توسط وی، به دست هوارداران حزب رویای گرجی و شاخه منشعب و البته همسوی آن (حزب قدرت مردم ۲۰۲۲ به رهبری میخائیل کاولاشویلی) افتاد. میخائیل کاولاشویلی در ۱۴ دسامبر ۲۰۲۴ (۲۴ آذر ۱۴۰۳) توسط آرای الکترال مجمعی متشکل از اعضای پارلمان و نمایندگان دولت محلی به عنوان ششمین رئیس جمهور انتخاب شد. از میان ۲۲۵ عضو حاضر در مجمع، ۲۲۴ نفر به میخائیل کاولاشویلی عضو مجلس گرجستان (۲۰۱۶ تا ۲۰۲۴) تنها نامزد معرفیشده در فضای تحریم توسط اپوزیسیون رای دادند. سالومه زورابیشویلی علیرغم مقاومت در برابر این انتخاب، به علت موثر نبودن تظاهرات خیابانی هواداران اروپاگرایی، مجبور به واگذاری قدرت شد. بدین ترتیب پس از دو دهه انقلاب گل رز در گرجستان که قدرت به طور کامل یا در اکثریت مناطق مهم در اختیار غربگرایان بود، اکنون قدرت در اختیار منتقدان غربگرایی و اروپا گرایی قرار گرفته است؛ موضوعی که با استقبال روسیه و واکنش های منفی امریکا، ناتو و اتحادیه اروپا مواجه شده است. اوج این واکنش ها پس از ۴ اکتبر ۲۰۲۵ (۱۲ مهر ۱۴۰۴) با علام نتایج انتخابات محلی و پیروزی نامزدهای حزب حاکم در بیش از ۸۰ درصد حوزه ها، بود و باعث شد که با حمایت اتحادیه اروپا از جمله فراخوان آنیتا هیپر، سخنگوی کمیسیون اروپا برای اعتراض مخالفان در گرجستان، موجی از هواداران اپوزیسیون به خیابان ها گسیل و حتی برای مدتی وارد کاخ ریاست جمهوری گرجستان شوند اما دامنه اعتراضات در حدی که موجب سرنگونی دولت مستقر (نخست وزیر و رئیس جمهور) شود، نبوده است.
با توجه به اهمیت و جایگاه منطقه ای گرجستان در خصوص تحولات جاری این کشور و پیامدهای آن هفت نکته را می توان مطرح ساخت.
اول؛ انقلاب رنگین گرجستان که در سال ۲۰۰۳ به رهبری میخائیل ساکاشویلی وزیر دادگستری اسبق این کشور و در بستر نارضایتی های مردم از فساد گسترده مالی و سیاسی صورت گرفت نه تنها موجد تحولات جدی در این کشور بود بلکه در دومینو انقلاب های رنگین در قرقیزستان در فوریه سال ۲۰۰۵، اوکراین در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۱۴ و ارمنستان در سال ۲۰۱۸ موثر بود. انقلاب رنگین گرجستان اگر چه بر بستر نارضایتی مردم از دو دهه عملکرد ادوارد شوارد نادزه شکل گرفت اما با دخالت مستقیم امریکا و برخی از کشورهای اروپایی به نتیجه رسید و جرج سوروس مسئول بنیاد امریکایی – اسرائیلی سوروس آشکارا اذعان کرد که برای انقلاب گل رز در گرجستان ده میلیون دلار هزینه کرده است، بنابراین این انقلاب رنگین بخشی از پروژه های غرب برای قفقاز جنوبی محسوب می شود.
دوم؛ مهمترین دستاورد انقلاب رنگین در گرجستان ، مقابله موثر با فساد مالی در گرجستان بود، به گزارش بانک جهانی، گرجستان در سال ۲۰۰۳ در رتبه ۱۲۲ مقابله با فساد مالی قرار داشت اما پس از انقلاب رنگین این رتبه به ۱۸ رسید و همین موضوع در تداوم قدرت رهبران انقلاب رنگین در این کشور علیرغم رویکردهای یکجانبه و ضدروسی آنها در حوزه سیاست خارجی موثر بود. در عین حال پس از انقلاب رنگین، منطقه آجاریا به مرکزیت باتومی و هممرز با ترکیه با صف آرایی ارتش گرجستان و خروج اصلان آباشیدزه از این منطقه خودخوانده، به گرجستان برگشت و به دلیل فقدان مرز مشترک این منطقه با روسیه ، مسکو نتوانست اقدامی برای حفظ دولت محلی دست نشانده خود در این منطقه انجام، دهد.
سوم؛ انقلاب رنگین گرجستان علیرغم دستاوردهای ایجابی یادشده، پیامدهای منفی هم متوجه این کشور کرد که همین موضوع، ریشه تحولات امروز گرجستان و رویگردانی مردم از شعارهای و آمال انقلاب رنگین می باشند. این تبعات منفی را در چند حوزه می توان مطرح کرد:
۱. بدنبال انقلاب رنگین، تفلیس با تاکید بر عضویت در اتحادیه اروپا، ایجاد وزارتخانه با عنوان همگرایی با اتحادیه اروپا، و گسترش بی سابقه مناسبات با ناتو و همزمان تقویت پیمان های غربگرا مانند گوام و خروج از نهادهای روس گرا در منطقه از جمله خروج از جامعه کشورهای مشترک المنافع در مرداد ۱۳۸۸ و عدم عضویت در اتحادیه گمرگی اوراسیا، سیاست تک بعدی اروپاگرایی و ناتو گرایی را در پیش گرفت، حال آنکه به گواه فنون و نظریه های سیاست و روابط بینالملل، رویکرد یکجانبه گرایی و کنار گذاشتن موازنه سازی ، رویکردی مهلک برای کشورهای کوچک محسوب می شود ؛ نتیجه آنکه روابط تفلیس با مسکو علیرغم نفوذ کرملین در برخی از زیرساخت های این کشور و وابستگی های انرژی و ترانزیتی آن به روسیه، به سردی گرایید.
۲. میخائیل ساکاشویلی که پس از انقلاب رنگین ۲۰۰۳ به قدرت رسید، در سال ۲۰۰۸ با این تصور که وعده های حمایتی امریکا و ناتو و جرج بوش رئیس جمهور وقت امریکا که در مه ۲۰۰۵ به این کشور سفر کرده بود، جدی است در هشتم اوت ۲۰۰۸ و همزمان با بازیهای المپیک تابستانی چین ، حملاتی را به اوسیتیای جنوبی و آبخازیا آغاز کرد تا این مناطق را که از ابتدای استقلال گرجستان اعلام استقلال کرده بودند ، دوباره به این کشور بازگرداند. اما روسیه با استفاده از این فرصت، و با طرح حمایت از روس تبارها در اوسیتیای جنوبی و آبخازیا ، به شدت به زیرساخت های گرجستان حمله کرد و صحنه ای تخقیر آمیز خلق گرد که طی آن همزمان با حضور جنگنده ها و بالگردهای نظامی مسکو در آسمان تفلیس، ساکاشویلی در حال فرار از کاخ ریاست جمهوری است. غرب به وعده های خود برای حمایت از گرجستان عمل نکرد و ارتش گرجستان مجبور به عقب نشینی شد و به دنبال آن مناطق آبخازیا و اوسیتیای جنوبی که تا آن زمان تنها اعلام استقلال کرده بود این بار با برگزاری همه پرسی محلی، الحاق خود را به روسیه اعلام کرده و مسکو نیز آنها را به رسمیت شناخت و در نتیحه مسیر بازگشت این مناطق به گرجستان بسیار دشوارتر شد.
چهارم؛ آنچه موجب سرخوردگی مردم گرجستان شد، این بود که ساکاشویلی به عنوان مهمترین رهبر انقلاب رنگین -در کنار نینو بورژانادزه و سالومه زورابیشیویلی- ، پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری ۲ اکتبر ۲۰۱۲، و خروج از این کشور، برای مدتی فرماندار استان اودسا در اوکراین (۲۰۱۴ – ۲۰۱۶) شد و در آنجا بشدت سیاست های ضدروسی خود را ادامه داد؛ و این بسیار برای کارتولی های (گرجی ها) گرجستان غیر قابل تحمل بود چرا که نشان داد که رهبر انقلاب رنگین، گویا در نقش یک مهره برای ناتو و اتحادیه اروپا و امریکا ایفای نقش می کند و خاک و وطن مفهومی انتزاعی و حاشیه ای برای وی محسوب می شود؛ اما به نظر می رسد مهمترین دلیل شیفت پارادایم و چرخش رویکردی مردم گرجستان، جنگ اوکراین و تبعات آن می باشد که نتایج سیاه آن پیش روی تفلیس که همسایه دریایی اوکراین محسوب می شود، می باشد. اوکراین ناشی از انقلاب رنگین نیز بمانند گرجستان دوران انقلاب رنگین، به شکل افراطی با کنار گذاشتن موازنه، مسیر ناتوگرایی و عضویت در اتحادیه اروپا را شروع کرد اما این موضوع اکنون به قیمت از دست رفتن حدود سی درصد خاک اوکراین، کشته و زخمی شدن صدها هزار نفر، از بین رفتن زیرساخت های حیاتی نظامی، انرژی و ترانزیتی و تقسیم آن به مناطق نفوذ و امیتاز گیری قدرتها تمام شده است. درخواست امریکا و ناتو از گرجستان برای انتقال موشکهای جاولین و سامانههای موشکی بوک به گرجستان نشان داد که ناتو در پی وارد کردن گرجستان به جنگ اوکراین است، موضوعی که موجب نگرانی گرجی ها (کارتولی ها) شده است. بر همین اساس نیز میخائیل کاولاشویلی رئیس جمهور کنونی و فوتبالیست حرفهای سابق تیم منچستر و از چهره های نزدیک به بیدزینا ایوانیشویلی، میلیاردر و نخستوزیر اسبق گرجستان تاکید کرده است که آژانسهای اطلاعاتی غربی در تلاش هستند تا گرجستان را به جنگ با روسیه بکشانند. در چنین فضایی بهویژه از سال ۲۰۲۳، حنای رهبران انقلاب رنگین در گرجستان، رنگی برای مردم ندارد و حتی بازگشت میخائیل ساکاشویلی به گرجستان در قبل از انتخابات پارلمانی اکتبر ۲۰۲۴ نه تنها با اقبال عمومی مواجه نشد، بلکه بازداشت وی نیز نتوانست موج اعتراضی ایجاد کند.
پنجم؛ تحولات کنونی گرجستان، شکستی برای اتحادیه اروپا و ناتو و پیروزی برای روسیه محسوب می شود که روابط دیپلماتیک رسمی آن با گرجستان از سال ۲۰۰۸ قطع شده است. پس از پیروزی کوباخیدزه، تفلیس اقدام به تصویب لایحه موسوم به عوامل خارجی (نفوذ خارجی) در ۱۳ مه ۲۰۲۵ کرد که شبیه قانون مصوب سال ۲۰۱۲ روسیه بود که طی آن هر سمن یا موسسه ای که بیش از بیست درصد بودجه آن منشاء خارجی داشته باشد، عامل خارجی محسوب می شود. به نظر می رسد تصویب این لایحه به توجه به نقش موسساتی بود که از طریق دریافت کمک های مالی از بنیاد سوروس ، موسسه ملی دموکراسی امریکا و دیگر نهادهای غربی در انقلاب رنگین سال ۲۰۰۳ نقش داشتند. همچنین در پی واکنش های اتحادیه اروپا ، دولت تفلیس در ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴ درخواست خود برای مذاکرات عضویت در اتحادیه اروپا را سال ۲۰۲۸ به تعلیق درآورد و دومین ضربه را به غرب وارد ساخت، همچنین اقداماتی برای از سرگیری ارتباطات با روسیه و برقراری پروازها انجام شد؛ در حالیکه همین حزب رویایی گرجی در سال ۲۰۱۴ توافقنامه جامع همکاری با اتحادیه اروپا را امضا کرده بود. البته در بستر تحولات سه دهه اخیر گرجستان، واقعیت این است که همگرایی با اروپا بخشی اعظمی از رویای گرجی ها (کارتولی ها) بوده است و نظرسنجی ها مختلف نیز موید آن می باشد؛ اگرچه به دلایل ذکر شده از شدت این رویا کاسته شده است و به همین دلیل تاکنون نسخه رنگین غرب یعنی حضور در قدرت از طریق خیابان برای جنبش اتحاد ملی گرجستان موثر نبوده است؛ با وجود این تجربیات دوران شوارد نازده و پس آن نشان می دهد که موازنه سازی و چند جانبه گرایی بهترین رویکرد برای سیاست خارجی گرجستان است.
ششم؛ تحولات گرجستان بهویژه در صورت تثبیت پیروزی های حزب رویای گرجی، دارای تاثیرات منطقه ای خواهد بود. این تحولات انگیزه روسیه را برای بازگشت به قفقاز و واکنش به اقدامات ضد روسی باکو و ایروان که بهویژه در ماههای اخیر تشدید شده، بیشتر خواهد کرد؛ بهویژه اینکه برخی از اقدامات رهبران این کشورها ، مانند پذیرش طرح مسیر ترامپ، فراخواندن اوکراین به مقاومت و ارسال کمک مالی به آن توسط باکو، مشخصا با هدف اخراج روسیه از قفقاز و تحقیر کرمیلن صورت گرفته است.
هفتم؛ منفعتِ محوری ایران در توسعه روابط با گرجستان می باشد؛ چرا که گرجستان در کانون کریدور اتصال خلیج فارس به دریای سیاه از طریق ایران و ارمنستان و در عین حال یکی از شاخه های مهم دالان شمال – جنوب می باشد. در سالهای گذشته لابی های قومی باکو، آنکارا و مزدوران جبهه آنگلوساکسونی برای متقاعد کردن تهران جهت تمرکز صرف و بدون موازنه روی ظرفیت های ترانزیتی جمهوری آذربایجان در دالان شمال – جنوب ، در کنار مطرح کردن صعب العبور بودن مسیر ارمنستان، رویکرد غربگرایانه دولت های گرجستان را به عنوان موانع عبور کریدور خلیج فارس دریای سیاه از ارمنستان و گرجستان القاء، و برآورد اشتباه و به نفع باکو به سیستم تصمیم گیر تحمیل می کردند. جالب اینکه این برآورد پادو های دون پایه باکو و آنکارا ، حتی زمانی که الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان به عنوان میزبان شهید رئیسی به مراسم افتتاح سد در مرز، حاضر نشد در مراسم تشیع ایشان در خرداد ۱۴۰۳ شرکت کند ولی کوباخیدزه، نخست وزیر گرجستان غربگرا در همین مراسم شرکت کرد، نیز ادامه داشت. اگرچه حتی در زمان دولت های غربگرا در گرجستان نیز ظرفیت های همکاری تزانزیتی میان ایران و گرجستان وجود داشت اما اکنون با تغییر رویکرد تفلیس و همچنین پیشرفت فرایند اجرایی احداث و بازسازی راههای جنوب به شمال ارمنستان، موضوع عملیاتی کردن کریدور خلیج فارس- دریای سیاه، هرچه بیشتر فراهم شده بهویژه اینکه دولت تفلیس بهخوبی از این موضوع آگاه است که یکی از پیامدهای اصرار باکو برای کوبیدن بر توهم باصطلاح کریدور زنگزور، تضعیف موقعیت گرجستان در مسیرهای ترانزیتی و انرژی و پس از آن سربرآوردن تحرکات قومگرایانه و پان ترکیستی باکو در مناطق آذری نشین گرجستان خواهد بود، بنابراین تفلیس امروز بیش از هر زمان دیگر به همکاری های ترانزیتی و انرژی با ایران و ارمنستان تمایل دارد.
نظر شما :