تهران، دبی، دهلی:
شکلات، ویژند ملی و امید

نویسنده: مجید افشانی؛ پژوهشگر دیپلماسی نخبگانی
دیپلماسی ایرانی: پردهی اول، تهران: دوستی دارم که به معنای حقیقی کلمه، عاشق شکلات است. پس بیمناسبت ندیدم برای هدیهی تولدش بهدنبال خرید گرایهشدهترین (معادل فارسی ترند) شکلات جهان، یعنی شکلات دبی بیفتم. فارغ از قیمت حدود 20 دلاری این محصول 200 گرمی از ویژند (معادل فارسی برند) اصلی، محدودیت سفارش آن به 500 عدد در روز آن هم در ساعاتی خاص و مشکلات پرداخت آنلاین برونمرزی برای ما ایرانیها، سبب شد از نمونه اصلی دستساز و منحصربفرد صرف نظر کنم و بدنبال مشابه ایرانیزه شدهی آن در یکی از فروشگاههای سوهانفروش معروف در مجتمع تجاری خیابان الف بگردم. امیدوار بودم نمونهی ایرانی محصولی که پسته بخش زیادی از آن را تشکیل میدهد قابل دفاع از آب درآید که به گواه گیرنده، نتیجهی این تصمیم رضایتبخش بود.
با وجود پربازدید شدن این محصول در شبکههای اجتماعی، من اولین بار در یکی از عطرسازیهای معروف ایرانی به آن برخورد کردم وقتی عطر دبی چاکلت را ساخته بودند و شبیه خود شکلات، روی شیشهی عطر به شیوهی نقاشی اطواری رنگهای زرد و سبز را بهصورت نامنظم پاشیده بودند.
پردهی دوم، دبی: تصویرعمومی از امارات متحده مدتهاست با واردات اشرافیت و تجمل گره خورده و شکلات دبی از معدود محصولاتی است که این بار نماد لوکس بودن را از امارات صادر میکند. حتما ویژندهای ایرانی که از نام این محصول استفاده کردهاند به لطف تحریمها و انزوای ناخواستهی کشور، حقوقی بابت استفاده از ویژند اصلی پرداخت نمیکنند اما یک داستان الهامبخش را رایگان به جامعهی ایرانی تزریق میکنند. داستان سارا حموده، یک بانوی کارآفرین مصری-انگلیسی مقیم امارات که برای ویار بارداری خودش بهدنبال شکلاتی با طعم دسر کنافه بوده است. محبوبیت این پدیده زمانی به اوج میرسد که اینفلوئنسر اوکراینی در تیک تاک تصاویری از امتحانکردن این محصول به اشتراک میگذارد که تا به امروز 127 میلیون بار در سراسر جهان دیده شده است. اینجا پای ولیعهد دبی به میان میآید و پیشنهاد همکاری با ویژند فیکس در اینستاگرام مطرح میشود تا طعم اختصاصی حلوای اماراتی به پیشنهاد شیخ حمدان به محصولات این شرکت اضافه شود. به رسمیت شناختن سارا و همسرش و دیدار آنها با ولیعهد و سپس با شیخ محمد، حاکم دبی، پستهای تشکرآمیز شرکتشان را در فضای مجازی بدنبال داشته که در آن از فرصتی که دبی برای نوآوری و ساختن رؤیا دراختیارشان گذاشته است سخن گفتهاند.
ارائهی تصویری جذاب از سبک زندگی مدرن و لوکس، بر اساس برنامهریزی ویژند ملی صورت میگیرد و از این دریچه سرمایهگذاریهای گزاف برای داشتن "ترینها" در امارات معنا پیدا میکند. در کنار هم چیدن این "ترینها" مثل بلندترین سازهی بشری و پردرآمدترین هواپیمایی جهان، دبی را در میان پنج شهر پربازدید دنیا و مقصدی ایدهآل برای جذب استعدادها و شرکتهای نوپا و فناور قرار داده است. میزبانی اکسپو 2020 با 24 میلیون بازدیدکننده از 192 پاویون ملی در کنار میزبانی از رویدادهای جهانی ورزشی، همگی به ضریب دیدهشدگی این ویژند ملی افزوده است. عبور از گردشگری صرف به سوی صادرات محصولات لوکس و گرانقیمت مثل بازاریابی عطرهای عربی در جهان، میوهی استمرار در روند تصویرسازی جهانی امارات است.
چهار میلیون نفر هندی ساکن امارات که 35 درصد جمعیت این کشور را نیز تشکیل میدهند، از این سبک زندگی مدرن و لوکس تأثیر پذیرفتهاند و تقلید آن را سمبل موفقیت میدانند. علاوه بر هندیها، پس از پیمان ابراهیم و عادیسازی روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی، بیش از یک میلیون نفر اسرائیلی نیز از دبی دیدن کردهاند.
پردهی سوم، دهلی: در صفحهی اینستاگرام سفارت رژیم صهیونیستی در هند، ویدئویی از اجرای زندهی یک قطعه موسیقی سنتی ایرانی در مراسم گرامیداشت سیام نوامبر و به تعبیر اسرائیلیها سالروز اخراج یهودیان از ایران و کشورهای عرب، به چشم میخورد که از قضا بسیار گوشنواز و دلنشین است. با دیدن این پست از این که غنای فرهنگی ایرانی ابزار نفوذ دیپلماسی عمومی دشمن ایران شده است، متأثر میشوید. جالب است یادآور شود که دو نسل پیش از این، عمدهی روشنفکران و طبقهی تحصیلکرده هندی فارسی میدانستند و صحبتکردن به زبان فارسی نوعی از حیثیت و اعتبار را برای آنها در جامعه به ارمغان میآورد. اما امروز اسرائیل با گسترش مدل نفوذ خود با مختصات و چارچوب خاص و متفاوت در هند و امارات، عرصه را برای ایران محدود کردهاست. در کنار الگوی مشابه همکاریهای نظامی، تسلیحاتی، امنیتی و سایبری دوجانبه اسرائیل با امارات و هند، مدل جامع همکاری مشتمل بر گردشگری، حوزه فناوری، استارتاپها، هوش مصنوعی و توسعه زیرساخت بر پایه بنیان نظری برساخته و جعلی پیگیری میشود. نظریهپردازی که به دنبال مشابهتسازیهای هدفمند باورها رفته است. مطالعهی دقیق این مدل و درس گرفتن از پویایی دیپلماسی عمومی اسرائیل، تبیین بسیاری از بروندادها را آسان میکند. پاسخ به اینکه تروریسم در هند و امارات چگونه معنا میشود، وابسته به ادراک این مدل از نفوذ است. مشابهتسازی تصویر حوادث اخیر کشمیر با هفتم اکتبر و روایتسازی یکسان، هر چند محصول سالها تلاش است اما دهها مصاحبه و توئیت توسط سفیر و مقامات اسرائیلی در ساعات اولیه این درگیری، ضرورتی است که آن فرآیندها را به ثمر مینشاند.
پردهی آخر، دوباره تهران: همبنیانگذار یکی از شناختهشدهترین استارتاپهای ایرانی که امروز ساکن دبی است و مترصد تصویری از گشایش و فرصتی برای بازگشت، اصول مدیریتی خودش را در گفتوگویی در این عبارت خلاصه کرد که سازمانها سرمایهای جز آدمها ندارند و انسان نیز نیازی جز بستر رشد ندارد. بنابراین اول خود سازمان باید در مسیر رشد قرار بگیرد، دوم؛ باید میان افراد بر اساس میزان رشدشان تفاوت قائل شد و سوم؛ قوانین، فرآیندها و ساختارها مبتنی بر شایستهسالاری و رشد تنظیم شود. اگر استثنایی در اجرای این اصول قائل باشید، سازمان فرو میپاشد.
با ارتقای سطح تحلیل از سازمان به کشور، منشیپور از قفلشدگی نظام حکمرانی و فاصلهی معنادار آن با سایر رقبا در حوزههای آموزش، سلامت، بانکداری، قضایی، ترافیک، آلودگی و بهطور کلی مسائل زندگی روزمره مردم گفت. مدیرعامل پیشین یکی از تاکسیهای اینترنتی کشور بدترین نکتهی امروز ایران را کمبود امید دانست و امیدوارانه ادامه داد: تمدن ایران مثل زندگی هر انسان که پس از تحمل سختیها و تجربهی اشتباهات، نوبت گشایشش فرا میرسد از وضعیت ناپایدار استیصال فعلی خارج میشود اما مهم است بدانیم راه دیگران به کار ما نمیآید. راهی که در آن مزیتهای ایران اعم از جمعیت، استعداد جوان، منابع، تمدن و در دل آن داشتن معنا دیده نشود، بیراهه است. کشور نباید شانس دوبارهای که به واسطهی شکاف فناوری متأثر از انقلاب هوش مصنوعی به دست آمده مثل دههی شکوفایی اینترنت از دست بدهد. اشارهی وی به اواخر دههی 90 میلادی برمیگردد که ایران از کشورهای منطقه به مراتب در حوزه فناوری پیشروتر بود.
این کارآفرین جوان با استناد به گزارشی پیرامون استعدادهای هوش مصنوعی در جهان گفت که ایران در رتبهی هفتم قرار دارد و هیچ کشور دیگر جهان سومی در میان ده کشور برتر نیست. فناوری میتواند و باید حکمرانی را زیر و رو کند به شرطی که حاکمیت به جوانان اجازه بدهد به جای پیرمردها برای حل مسائل قابل حل، آستین بالا بزنند و سیستم قفلشدهی فعلی را کاملاً دور بزنند. مسیری که در عین سختی، طاقتفرسا و جانکاه بودن، جانبخش و لذتآفرین نیز هست به شرطی که جوانان نیز تابآوری را تمرین کنند.
نظر شما :