نگاهی به آینده مذاکرات هستهای ایران و آمریکا
شیطان در جزئیات است

دیپلماسی ایرانی: مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده، که تاکنون دو دور آن در مسقط (۲۳ فروردین ۱۴۰۴) و رم (۳۰ فروردین ۱۴۰۴) به انجام رسیده، به مرحلهای سرنوشتساز وارد شده است. این گفتوگوها، با میانجیگری عمان و حضور عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، بستری برای کاهش تنشهای منطقهای فراهم آورده است. به اعلام وزارت خارجه ایران، مذاکرات فنی در سطح کارشناسی از روز چهارشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ در عمان آغاز میگردد و دور سوم این گفتوگوها نیز قرار است در تاریخ شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ در مسقط برگزار شود. با این حال، این روند تحت تأثیر فشارهای سیاسی، بیاعتمادی تاریخی، و تلاشهای اسرائیل برای نفوذ در مذاکرات و تحمیل توافقی مشابه مدل خلع سلاح لیبی، با پیچیدگیها و چالشهایی مواجه است.
آغاز مذاکرات و گامی محتاطانه به سوی تفاهم
دور نخست مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط با استقبال نسبی دو طرف همراه بود و کاخ سفید آن را «گامی رو به جلو برای دستیابی به نتیجهای سودمند» توصیف کرد. دور دوم مذاکرات در رم نیز، به گفته عباس عراقچی، زمینهساز «تفاهم بهتر بر سر اصول و اهداف» شد. این مذاکرات بهصورت خصوصی برگزار شده و حتی شرکای اروپایی آمریکا، و همچنین چین و روسیه، در آن حضور ندارند. این انزوا، بهویژه برای اسرائیل که حتی بهعنوان ناظر در کنار امریکا در این گفتوگوها حضور ندارد، قابلتوجه است و تلآویو را واداشته تا از طریق دیدارهای غیررسمی با مقامات آمریکایی، در پی تأثیرگذاری بر روند مذاکرات باشد. در جریان دور دوم مذاکرات در رم، روزنامه نیویورکتایمز گزارش داد که استیو ویتکاف به مقامات آمریکایی هشدار داده است که «اگر بر برچیدن کامل زیرساختهای هستهای ایران پافشاری کنیم، احتمال رسیدن به توافق بسیار پایین خواهد بود.» این اظهارنظر، که نشاندهنده درک واقعبینانهای از پیچیدگیهای مذاکره با ایران است، میتواند نشانهای از تمایل واشنگتن به اتخاذ رویکردی منعطفتر باشد، رویکردی که به ایران اجازه میدهد ضمن حفظ توان صلحآمیز هستهای خود، به تعهدات بینالمللی پایبند بماند.
تحمیل مدل لیبی یا انزوای دیپلماتیک؟
یکی از جنبههای قابلتوجه این مذاکرات، تلاشهای آشکار اسرائیل برای حضور مستقیم و آگاهی از جزئیات آنهاست. به گزارش روزنامه هاآرتص، دیوید بارنیا، رئیس موساد، و ران درمر، وزیر امور استراتژیک اسرائیل، در روز جمعه ۲۹ فروردین ۱۴۰۴ در پاریس با استیو ویتکاف دیدار کردند و پس از آن، در جریان مذاکرات رم نیز برای رایزنی با ویتکاف در محل اقامت او حضور یافتند. این دیدارها، که به گفته منابع اسرائیلی با هدف ارائه خواستههای تلآویو و تأثیرگذاری بر روند مذاکرات انجام شده، نشاندهنده نگرانی عمیق اسرائیل از انزوای خود در این فرایند دیپلماتیک است. تلآویو، که به دنبال تحمیل توافقی شبیه به مدل خلع سلاح لیبی است؛ از کنار گذاشته شدن از میز مذاکره ابراز ناخرسندی کرده است. نتانیاهو اکنون تنها به توافقی بین تهران و واشنگتن رضایت داده است که مانند مدل لیبی در سال ۲۰۰۳ لیبی که به برچیده شدن کامل برنامه تسلیحاتی این کشور منجر شد، فعالیت های هستهای ایران نیز به طور کامل متوقف شود.
گدعون ساعر، وزیر خارجه اسرائیل، در گفتوگو با دیلیتلگراف، با تأکید بر اینکه «ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد»، اظهار داشت که «ما به ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای پایبند هستیم و اگر این امر به روشهای دیپلماتیک ممکن شود، مورد قبول است.» با این حال، ساعر گزارش نیویورکتایمز مبنی بر برنامهریزی اسرائیل برای حمله به تأسیسات هستهای ایران در ماه آینده و ممانعت دونالد ترامپ از این حمله را تکذیب کرد و مدعی شد که «من عضوی از شورای امنیتی اسرائیل هستم و چنین تصمیمی را به یاد نمیآورم.» این اظهارات، هرچند تلاشی برای کاهش تنشهای دیپلماتیک با واشنگتن به نظر میرسد، نمیتواند نگرانی عمیق تلآویو از پیشرفت مذاکرات بدون حضور یا نفوذ مستقیم آن را پنهان کند.
اسرائیل، که از مدل خلع سلاح لیبی بهعنوان الگویی برای فشار بر ایران حمایت میکند، نگران است که توافقی محدودتر، مانند بازگشت به مفاد برجام، به ایران اجازه دهد توان هستهای صلحآمیز خود را حفظ کند، امری که از نظر تلآویو با خطوط قرمز آن سازگار نیست. این نگرانیها، همراه با انزوای اسرائیل از میز مذاکره، میتواند به تشدید تنش میان تلآویو و واشنگتن منجر شود، بهویژه در شرایطی که اظهارات ویتکاف نشاندهنده فاصله گرفتن احتمالی آمریکا از رویکرد حداکثری اسرائیل است.
چالشهای مذاکرات از بیاعتمادی تاریخی تا فشارهای داخلی
در کنار آنچه گفته شد مذاکرات جاری با چالشهای متعددی مواجه است که ریشه در تاریخ روابط ایران و آمریکا و همچنین پویاییهای سیاسی داخلی در واشنگتن دارد. یکی از موانع اصلی، درخواست ایران برای تضمینهای بلندمدت درباره تداوم رفع تحریمهاست. دنیل دی پاتریس، ستوننویس شیکاگو تریبون، در این باره مینویسد که «تهران خواهان اطمینان از این است که دونالد ترامپ یا رئیسجمهور آینده آمریکا، برای بار دوم از توافق خارج نشود و تحریمها را بازنگرداند. این مطالبه در دوران بایدن نیز مطرح بود و تهران نمیخواهد بار دیگر از سوی آمریکا فریب بخورد.» اما این درخواست با یک مانع حقوقی مواجه است چرا که دولت آمریکا نمیتواند تضمینی حقوقی برای پایبندی رئیسجمهور بعدی به توافق ارائه دهد، حتی اگر توافق در سنا تصویب شود. این محدودیت، اعتماد ایران به مذاکرات را تضعیف کرده است، اما تمایل تهران به ادامه گفتوگوها نشاندهنده ارادهای برای یافتن راهحلی معقول و پایدار است.
ضمنا فضای سیاسی داخلی در آمریکا نیز بر مذاکرات تأثیرگذار است و در پیوست این نکته، دی پاتریس هشدار میدهد که «هرچه گفتوگوهای هستهای پیشرفت بیشتری داشته باشند، مخالفت تندروهای ضدایرانی در واشنگتن شدیدتر خواهد شد.» او به روایتهای آشنایی اشاره میکند که توافق را «بد» یا «مماشات» توصیف میکنند و حتی آن را با توافق مونیخ ۱۹۳۸ مقایسه میکنند. بنیامین نتانیاهو نیز از هر فرصتی برای فشار بر دونالد ترامپ استفاده خواهد کرد تا هر توافقی که به تسلیم کامل ایران منجر نشود را متوقف کند. این فشارها، که از سوی کنگره و گروههای تندرو در واشنگتن نیز تقویت میشود، میتواند مسیر مذاکرات را دشوار کند. با این حال، انعطافپذیری نسبی که در اظهارات ویتکاف مشاهده میشود، میتواند فضایی برای کاهش این فشارها فراهم آورد.
در داخل دولت آمریکا نیز اجماع روشنی وجود ندارد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، و مایک والتز، مشاور امنیت ملی، خواستار «برچیدن کامل» برنامه هستهای ایران هستند، در حالی که جِیدی ونس، معاون رئیسجمهور، با مداخله نظامی مستقیم مخالف است. این اختلافات، به گفته دی پاتریس، باید پیش از ورود به گفتوگوهای محتوایی با ایران حلوفصل شود تا مذاکرات از انسجام لازم برخوردار باشد.
حساسیتهای مرحله کارشناسی
با آغاز مذاکرات فنی در سطح کارشناسی از چهارشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، این فرایند وارد مرحلهای حیاتی شده است که میتواند مسیر نهایی مذاکرات را تعیین کند. به قول ضربالمثل انگلیسی، «The devil is in the details» (شیطان در جزئیات است)، تمرکز بر جزئیات اختلافی میان تهران و واشنگتن، از جمله سطح غنیسازی، دامنه بازرسیها، و مکانیسمهای رفع تحریمها و ... همگی نقش تعیینکنندهای در موفقیت یا شکست این گفتوگوها خواهد داشت. این مرحله، به دلیل حساسیت بالای مسائل فنی و سیاسی، نیازمند دقت و صبر بسیار است. پافشاری دونالد ترامپ بر غنیسازی صفر درصدی یا برچیدن کامل برنامه هستهای ایران، همانطور که ویتکاف نیز هشدار داده، میتواند شانس رسیدن به توافق را بهشدت کاهش دهد. در چنین شرایطی، انعطافپذیری و تمرکز بر راهحلهای میانه، که حقوق مشروع ایران را در چارچوب استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای به رسمیت بشناسد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
علاوه بر این، دخالت مسائل غیرهستهای، مانند موضوعات منطقهای یا اتهامات غیرمرتبط، در این مقطع حساس میتواند معادلات را به هم بزند و روند مذاکرات را از مسیر اصلی خود منحرف کند. ایران، که همواره بر تمرکز مذاکرات بر موضوع هستهای تأکید کرده، نسبت به هرگونه تلاش برای گنجاندن موضوعات غیرمرتبط در این گفتوگوها حساسیت نشان داده است. این رویکرد، که مبتنی بر تجربه گذشته و حفظ تمرکز بر اولویتهای ملی است، میتواند به پایداری مذاکرات کمک کند، مشروط بر اینکه طرف مقابل نیز از وارد کردن موضوعات حاشیهای خودداری کند.
تجربه برجام و ضرورت بازنگری
دیپلماسی میان ایران و آمریکا همواره تحت تأثیر زبان، حافظه تاریخی، و احساس تحقیر بوده است. خروج یکجانبه دونالد ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ و کمپین «فشار حداکثری» پس از آن، سوءظنهای قدیمی را زنده کرد و روایت اعتماد نسبیای که در دوره برجام شکل گرفته بود را به تردید و مقاومت تبدیل کرد. «ما نمیتوانیم به آنها اعتماد کنیم» به شعاری غالب در تهران تبدیل شد، شعاری که با یادآوری وعدههای عملینشده غرب تقویت میشود. با این حال، تمایل ایران به ادامه مذاکرات، حتی در سایه این بیاعتمادی، نشانهای از درک استراتژیک تهران از اهمیت دیپلماسی برای حفظ منافع ملی و کاهش فشارهای بینالمللی است.
دی پاتریس در ادامه نوشته خود معتقد است که یک مذاکره موفق معمولاً به این معناست که هر دو طرف دستاوردهایی دارند، اما هیچکدام به تمام خواستههای خود نمیرسند. او باور دارد که «دقیقاً همین اتفاق در مذاکرات برجام افتاد. به نظر میرسد ایران آماده بازگشت به مفاد برجام (یا چیزی نزدیک به آن) است، اما اینکه آیا این برای دولت دونالد ترامپ کافی خواهد بود، کاملاً نامشخص است.» این دیدگاه، بر اهمیت یافتن توازنی تأکید دارد که به ایران اجازه دهد ضمن پایبندی به تعهدات بینالمللی، از حقوق خود در بهرهمندی از فناوری صلحآمیز هستهای محافظت کند.
امیدواری محتاطانه در سایه چالشها
در حالی همگان منتظر آغاز نشست کارشناسان و دور سوم گفتوگوهای تهران و واشنگتن هستند که همزمان دولت دونالد ترامپ یک استراتژی گام به گام و مرحلهای را پیش میبرد و به ایران یک بازه زمانی دو ماهه برای مذاکره درباره توافقی جدید داده است. در این میان، واشنگتن نشانهگذاری نظامی خود را نیز تشدید کرده است. انتقال بمبهای سنگرشکن MK-84 به اسرائیل و استقرار بمبافکنهای رادارگریز B-2 در پایگاه دیگو گارسیا در اقیانوس هند، نشانهای از تلاش برای تقویت اهرم مذاکراتی است. تحلیلگران معتقدند این هواپیماها میتوانند به بمبهای نفوذگر عظیم GBU-57 مجهز شوند که قادر به نفوذ به مقاومترین سایتهای هستهای ایران هستند. همزمان، حملات هوایی و دریایی آمریکا علیه حوثیها در یمن، هشداری صریح به تهران ارسال کرده است.
با این حال، نشانههایی از انعطاف نیز دیده میشود. اظهارات ویتکاف در نیویورکتایمز، مبنی بر اینکه پافشاری بر برچیدن کامل برنامه هستهای ایران احتمال توافق را کاهش میدهد، همراه با ارائه پیشنویسی که در آن از تهدید نظامی صریح یا درخواست برچیدن کامل برنامه هستهای ایران خودداری شده، میتواند فضایی برای اعتمادسازی ایجاد کند. عراقچی نیز پس از مذاکرات رم اظهار داشت که «مذاکرات رو به جلو است، اما نه جایی برای خوشبینی افراطی هست و نه دلیلی برای بدبینی شدید.» این مواضع، نشاندهنده رویکردی واقعبینانه از سوی ایران است که ضمن تأکید بر حقوق خود، مسیر دیپلماسی را باز نگه داشته است.
موفقیت این مذاکرات به عوامل متعددی بستگی دارد؛ نخست، درک متقابل از اهمیت برنامه هستهای برای ایران. در همین باره باربارا اسلاوین در یادداشت تحلیلی برای مؤسسه استیمسون یقین دارد که «درک درست و واقع بینانه از اهمیت برنامه هستهای برای ایران، نهتنها بهعنوان یک ابزار فنی، بلکه بهعنوان نمادی از حاکمیت و غرور ملی، در جهت پیشبرد مذاکرات یک پارامتر کلیدی و ضروری است». دوم، نقش میانجیگری عمان و حمایت متحدان ایران، مانند روسیه، میتواند به تقویت این روند کمک کند. سفر اخیر عراقچی به مسکو و تأکید بر تداوم همکاریهای راهبردی با روسیه، نشانهای از تلاش تهران برای حفظ حمایتهای بینالمللی است. در نهایت، مذاکرات مسقط و رم، با وجود چالشهای پیش رو، فرصتی برای کاهش تنشها و بازتعریف روابط میان ایران و آمریکا فراهم آورده است. اما تلاشهای اسرائیل برای نفوذ در این مذاکرات و تحمیل مدل لیبی، همراه با حساسیتهای مرحله کارشناسی، میتواند به پیچیدگیهای بیشتری منجر شود. مسیر پیش رو نیازمند صبر، هوشیاری، و بازنگری در زبان دیپلماتیک از سوی همه طرفهاست تا توافقی پایدار و عادلانه شکل گیرد./شرق
نظر شما :