قدر این تدبیر را بدانیم
انتخاب سخت ایران در ژئوپلیتیک نابهسامان جهانی
دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری عمومی، جهان انتخابهاست. انتخاب مسئله، انتخاب روش تحلیل مسئله، انتخاب ابزار، انتخاب تاکتیک، انتخاب سیاست و ... که طیف وسیعی از انتخابها پیرامون تنها یک مسئله را نیز شامل میشود. این جهان انتخابها، اصل انتخاب عقلانی و مطلوب برای سیاستگذار و حکمران را امکانپذیر میسازد.
سیاستگذاری عمومی بهویژه سیاستگذاری خارجی، سیاستگذاری نظامی و دفاعی در بدترین حالت و تاریکترین شرایط نیز دارای چندین انتخاب برای سیاستگذار است. چنین شرایط تاریک و بد را در سیاستگذاری به وضعیت بحرانی تفسیر کرده و انتخاب در چنین وضعیتی را بسیار مهم و سرنوشتساز توصیف میکنند.
سیاستگذاری در شرایط بحرانی که همان تصمیم گیری و انتخاب حساس یا حیاتی قلمداد میشود، روندی است که از تبدیل بحران به فاجعه پیشگیری میکند و ضمن کاهش خسارات، شرایط را برای اقدام مطلوب و اثربخش فراهم میسازد.
سیاستگذاری خارجی هر بازیگر زمانی که در وضعیت بحران امنیتی و راهبردی قرار گیرد، میتواند به مسیر افزایش بحران هدایت شود و به فاجعه امنیتی و راهبردی تبدیل شود که در نهایت بقای بازیگر را تهدید میکند.
بقای یک بازیگر در نظام جهانی تنها به حیات رژیم آن معطوف نیست، بلکه بقای بازیگر در عصر کنونی با مؤلفه اقتدار و پرستیژ یا توان اعمال قدرت و نمایش قدرت در نظام جهانی سنجش میشود. بازیگری که توان اعمال قدرت نداشته باشد یا اعمال قدرتش، اثرگذاری لازم و کافی بر نظام جهانی و سایر بازیگران را نداشته باشد، دچار تراژدی قدرتهای بزرگ میشود و در روند فاجعه بقا قرار میگیرد.
شرایط بحرانی آسیای جنوب غربی که خود جلوهای از آشوبناکی جهان کنونی است، بقای بسیاری از بازیگران منطقهای و جهانی را با تهدید مستقیم روبهرو ساخته است. تهدید بقای ایران و جهان مقاومت از سویی و تهدید بقای اسرائیل و حامیان منطقهای و جهانیاش از سوی دیگر. تقابل و ستیز پنهان و پارتیزانی میان بازیگران جهان مقاومت که با شوک شگفت عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتر 2023 رویکردی آشکار گرفته بود، اکنون به جنگی آشکار در چند محور تبدیل شده که بقای دو بازیگر اصلی یعنی ایران و اسرائیل را تهدید کرده و انتخاب سخت را برای دو طرف اجتنابناپذیر ساخته است.
در چنین فضایی از آشوب منطقهای و جهانی، تصمیم گیری و انتخاب ابزار، تاکتیک و سیاست، فرآیندی بسیار سخت و حساس دارد که نیازمند دانش و هنر جنگ، دیپلماسی و ... است.
در چند ماه اخیر بهخصوص پس از شهادت سردار زاهدی در کنسولگری ایران در دمشق سوریه، موجی از احساسات و تحلیلهای تند و ناسازگار با شرایط ایران در افکار عمومی و برخی محافل خاص ایران شکل گرفته است که خواهان پاسخ سخت و فوری ایران به اسرائیل یا همان جنگ سخت و مستقیم میان ایران و اسرائیل هستند!
روند درخواستها و تحلیلهای افراطی و احساسی برای حمله مستقیم و سنگین به اسرائیل و منافع آن در سایر کشورهای منطقه با شهادت اسماعیل هنیه در تهران تند شده، با شهادت سید حسن نصرالله، سردار نیلفروشان و سایر فرماندهان حزب الله لبنان نیز شدت گرفته است و بسیاری تحلیلگران یا سیاستمداران ایرانی بر تحریک و تهییج افکار عمومی برای جنگ مستقیم با اسرائیل اصرار داشتند.
اما تدبیر ایران بر پاسخ کوبنده و اثربخش، سبب بردباری راهبردی دو ماهه برای پاسخ به عملیات ترور اسماعیل هنیه در ایران شد تا اینکه سرانجام در 10 مهر یعنی دو ماه بعد از شهادت هنیه در 10 مرداد 1403، نیروهای مسلح ایران بهویژه سپاه پاسداران در یک عملیات موشکی بزرگ توانست 200 موشک بالستیک به سوی اسرائیل شلیک کند که بیش از 180 موشک آن در خاک اسرائیل فرود آمدند و موفق عمل کردند.
رویکرد برخی کارشناسان و محافل خاص در ایران برای پاسخ فوری و جنگ مستقیم ایران با اسرائیل که از سوی رهبری ایران با تدبیر بردباری راهبردی پاسخ داده شد، انگاره پاسخ فوری به اسرائیل را غیرعقلانی و خسارتبار نشان داد. این رویکرد تحلیل افراطی برای پاسخ فوری یا جنگ مستقیم ایران با اسرائیل در سایر کشورها که در محافل خاص دنبال میشود را میتوان در محورهای زیر بررسی کرد:
یکم – دو قطبی شهروندان و کاهش انسجام ملی: فشار فزاینده برخی تحلیلگران و سیاستمداران ایرانی برای کشاندن ایران به جنگ مستقیم با اسرائیل که گاه در صداوسیمای ایران نیز دنبال و برجسته میشود، دو قطبی شدن جامعه و تقابل موافقان حمله فوری مستقیم و مخالفان حمله مستقیم به اسرائیل را سبب شده است.
سپهر سیاسی ایران طی چند ماه گذشته به شدت درگیر چگونگی پاسخ ایران به اسرائیل در روند تقابل راهبردی دو کشور بوده است. درخواست یا تحلیل برخی مدعیان برای پاسخ سخت و فوری ایران به اسرائیل که میتواند با عنوان جنگ مستقیم ایران و اسرائیل توصیف شود، با مخالفت بخش بزرگی از سپهر سیاسی و اجتماعی ایران روبهرو شده و این بخش بزرگ از جامعه ایران ضمن مشروع دانستن پاسخ محکم ایران به اسرائیل، بیشتر بر اثربخشی و کارآمدی پاسخ ایران تأکید دارند تا سرعت پاسخ یا مستقیم بودن انتقام که در نهایت با حمله موشکی ایران با عنوان وعده صادق 2 در شامگاه 10 مهر 1403، مطلوبیت و موفقیت تاکتیک تدبیر بردباری و ضربه عمیق به اسرائیل ثابت شد.
دو قطبی سازی شهروندان ایران در دو ماه اخیر بهخصوص از سوی تندروهای دو طرف بدون توجه به تاکتیک بردباری راهبردی حاکمیت، شکاف در سپهر سیاسی ایران و کاهش چشمگیر انسجام ملی را سبب شده بود. کاهش انسجام ملی که خود مؤلفهای از ضعف سیاستگذاری خارجی و دفاعی هر بازیگری است و میتواند یک بازیگر را به مسیر اقدامات خسارتبار منحرف کند که در ایران با بردباری راهبردی و کسب آمادگی فراگیر برای ضربه عمیق موشکی دهم مهر به اسرائیل، جلوی شکاف انسجام ملی گرفته شد.
دوم – برچسپ خیانت به منتقدین: یکی از مؤلفههای سپهر سیاسی ایران در چند دهه اخیر، زدن برچسپ غربگرا و خیانتکار بر طیفی از سیاستمداران، سیاستگذاران و منتقدین سیاستها بهخصوص منتقدین سیاست خارجی تعاملگرای ایران بوده است.
در چند ماه اخیر روند انگ زدن به منتقدین سیاستگذاری خارجی ایران، شتاب بیشتری گرفته بود که با ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران اوج گرفته و با شهادت سید حسن نصرالله به مرز ارتداد منتقدین سیاست پاسخ فوری و جنگ مستقیم با اسرائیل، رسیده است!
برخی از این مدعیان تندرو، ترور و شهادت سید حسن نصرالله، رهبر بینظیر جهبه مقاومت، را پیامد عدم تهاجم فوری و مستقیم ایران به اسرائیل برشمرده و دولت نوپای مسعود پزشکیان را عامل این تأخیر در پاسخ مستقیم به اسرائیل معرفی میکنند. این رویکرد افراطی به گونهای است که تدبیر عقلانی ایران در مقابل رویکرد جنگ افروز نتانیاهو را نوعی ذلت و عقب نشینی راهبردی جلوه میدادند.
تدبیر ایران در مقابل ترور اسماعیل هنیه که بر قاطعیت وعده پاسخ سخت و اثرگذار ایران به اسرائیل و ضربه دردآور به دولت صهیون استوار بود، از سوی این طیف از تحلیلگران و سیاستمداران تندرو، زیر سوأل رفته و با برچسپ خیانت به ایران و جبهه مقاومت در افکار عمومی منتشر میشد که در نهایت با حمله موشکی 10 مهر به اسرائیل، مشخص شد که تدبیر ایران به معنای عقبنشینی راهبردی نبود.
سوم – انتخاب عقلانی و سخت: زنجیره عملیاتهای تهاجمی اسرائیل به جهان مقاومت و سکوت خفتبار جهان اسلام و دنیای عرب در مقابل جنایات اسرائیل در فلسطین، لبنان، سوریه و ... نشان میدهد، بسیاری دولتهای عربی و اسلامی از سیاست تهاجمی اسرائیل علیه ایران و جهان مقاومت خوشنود هستند.
روند فزاینده ستیزهجویی اسرائیل بهویژه ترورهای اخیر رهبران و فرماندهان مقاومت نهتنها سبب خوشنودی برخی دولتهای منطقه شده، بلکه حمایت ضمنی این دولتها از اسرائیل را نیز برجسته ساخته است. حمایت برخی دولتهای عرب و مسلمان از اسرائیل که در خط نفاق فرقهای مذهبی شیعه و سنی یا ایران هراسی دنبال میشود.
در چنین شرایطی که ایران مورد سرزنش برخی دولتهای اسلامی و عربی قرار دارد، تلاش برخی افراد در قامت تحلیلگر یا سیاستمدار برای کشاندن ایران به باتلاق جنگ مستقیم با اسرائیل آنهم با عنوان پاسخ فوری به ترور رهبران جهان مقاومت، رویکردی عقلانی و مطلوب نیست.
توصیه مطلوب برای سیاست خارجی و دفاعی ایران در شرایط کنونی، تدبیر بیشتر، آمادگی فراگیر و کمین برای ضربه سخت به دشمن با حداکثر اثرگذاری است. سیاستی که باید بر پیشگیری یا بازدارندگی استوار باشد و از تکرار ضربه اسرائیل به منافع راهبردی ایران جلوگیری کند.
انتخاب سخت ایران در مقابل موج ترور اسرائیل و تهدید مجدد ایران پس از عملیات وعده صادق 2، سکوت دولتهای اسلامی، عربی و حمایت بیدریغ دولتهای غربی از اسرائیل نیز باید انتخابی عقلانی باشد که بتواند تمام ابزارها، تاکتیکهای کارآمد و اثربخش ایران و جبهه مقاومت را برای پاسخ محکم و بُرنده به اسرائیل آماده و عملیاتی سازد.
*
سیاستگذاری عمومی مرز میان بقا و مرگ یک سیاستگذار یا حکمران است که انتخاب سخت را بر سیاستگذاران تحمیل میکند. تصمیم گیری در شرایط ویژه یا انتخاب سخت در وضعیت بحرانی، فرآیندی است برای گریز از نابودی و تضمین بقای یک بازیگر در نظام جهانی.
سیاستگذاری خارجی و سیاستگذاری نظامی و دفاعی در جهان آشوبناک کنونی، جایی برای آزمون تاکتیکها و سیاستهای ناکارآمد گذشته نیست، بلکه فضای تصمیم و انتخاب سخت برای تضمین بقا و حفظ پرستیژ بازیگران است.
حفظ پرستیژ در نظام جهانی به منزله حفظ قدرت و برتری ذهنی بر دیگران است. هر انتخابی که پرستیژ یک بازیگر و توان بازدارندگی راهبردیاش را به خطر اندازد، بقای آن بازیگر را نیز تهدید میکند.
در چنین وضعیتی است که تدبیر ایران در مقابل جنگ افروزی اسرائیل که انتخابی سخت بوده است، بر کمین ایران برای وارد ساختن ضربه سخت و اثرگذار به اسرائیل استوار بود و مورد انتقاد برخی کارشناسان تندرو قرار داشت. کارشناسانی که در فهم وسعت میدان جنگ کنونی ناتوان هستند و تنها به شلیک چند موشک بالستیک یا چند صد پهپاد از ایران به اسرائیل آنهم بدون توجه به میزان اثربخشی و بازداندگی این تهاجم در معادله ژئوپلیتیک منطقه، دلخوش میشوند!
به صراحت میتوان گفت که تدبیر ایران در مقابل اسرائیل پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران که انتخاب عقلانی و کمین برای لحظه موعود یعنی تهاجم بزرگ وعده صادق2 در دهم مهر 1403 را نمایش داد، نهتنها خیانت نبود بلکه یک تصمیم و انتخاب سخت در سیاستگذاری خارجی و سیاستگذاری دفاعی ایران دانسته میشود که بسیار اثربخشتر از پاسخ فوری، احساسی و بیهوده به اسرائیل هوشیار و آماده انتقام ایران است.
نظر شما :