داستان زنگزور که سر دراز دارد
تصمیم غلط روسیه و خفگی ژئوپلیتیکی ایران
نویسندگان: سید مهدی ولایتی، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه گیلان و سید محمد شفیعی، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد روابط بینالملل دانشگاه گیلان.
دیپلماسی ایرانی: زنگزور؛ نقطه ای کوچک در جنوبی ترین بخش کشور ارمنستان در استان سیونیک که از راست با جمهوری آذربایجان، چپ با نخجوان آذربایجان و جنوب با ایران همسایه است.
قفقاز جنوبی و زنگزور جاییست که عمده بازیگران در آنجا تقریبا بر خلاف روال گذشته خود در حال نقش آفرینی هستند. دعوای اصلی بر سر این است که جمهوری آذربایجان می خواهد از این باریکه به بخش جدای خود نخجوان متصل شود و از آنجا به ترکیه.
جدای از جدا شدن قفقاز از پیکره ایران در زمان قاجار، اگر پهلوی اول، باریکه کوچک آرارات مابین نخجوان و ترکیه را به ترکها نداده بود الان شرایط برای توسعه زنگزور خیلی سخت تر بود و شاید این چالش رقم نمی خورد.
ارمنستان مخالف این موضوع نیست، اما اصرار دارد همانند سایر کریدورهای جهان این راه نیز باید تحت کنترل و حاکمیت کشور خودش باشد، ولی جمهوری آذربایجان با زیادهخواهی آن را تحت کنترل و مالکیت خودش می خواهد.
پیش از این از طریق خاک ایران این اتصال برقرار بوده است.
این طرح دعوا ذینفعان و بازیگران دیگری نیز دارد که هریک در یک صف کشی به ایفای نقش می پردازند که به آنها اشاره خواهد شد.
ترکیه:
این کشور که سودای ایجاد جهان ترک به رهبری خودش در قفقاز و آسیای میانه را دارد ذینفع اصلی این طرح موهوم است. ترکیه علی رغم عضویت در ناتو این بار دور از سیاست های ناتو و با میل توسعه طلبی خودش پیگیر منافعش در این منطقه است و سودای هژمونی این منطقه را دارد، انتقال منابع دریای خزر از شاه دنیز باکو و گرجستان و راه جیحون و.... ترکها را قانع نکرده است و دنبال مسیر کوتاه تر و ترکیتر با دسترسی سریعتر هستند. ولی خب همه چیز قرار نیست مطلوب آنها باشد چون بازیگران متعددی در این منطقه حضور دارند.
ارمنستان:
ایروان به ویژه بعد از غرب گرایی در زمان پاشینیان توانسته است تا حمایت اروپا به ویژه فرانسه و آمریکا را نیز جلب کند. و آنها هم علی رغم، ناتویی بودن ترکیه بهخوبی متوجه اند که ترکیه به دنبال چیست و مخالف آنند. تا حدودی مخالف این طرح هم هستند
و زمانی موافقند که این طرح حاکمیت ارمنستان را زیر سوال نبرد و با ایجاد یک کمربند ناتویی در منطقه تحت کنترل امنیتی و با حضور خودشان باشد.
اوضاع برای ایران و روسیه حساس تر شد. این کشورها مخالف هر دوی موارد قبلی هستند.
روسیه:
این کشور قفقاز را حیات خلوت خود می داند و مخالف حضور غرب و حتی هژمونی و برتری هر کشور دیگریست.
حتی در بحران قره باغ فقط قبول کرد که نیروهای حافظ صلح روسی سازمان ملل حضور یابند نه نیروی دیگری. پازل برای روسیه و ایران پیچیده تر است. روسیه از طرفی مخالف حضور آنهاست و از طرف دیگر بعد اینکه طبق پیمان امنیت جمعی از ارمنستان دفاع نکرد و باعث شد ارمنی ها نتوانند به روسها تکیه کنند و دنبال متحد جدیدتری باشند با ارمنستان هم زاویه پیدا کرده است. و حالا قصد تنبیه پاشینیان را به دلیل غربگرایی او دارند که این تنبیه می تواند خلاف سیاست های گذشته روسیه و منافعشان رقم بخورد.
ایران:
ایران نیز در نقطه حساسی ایستاده است. از طرفی در درازمدت بهتر است که کریدور شمال جنوب را که با هند پیش می برد از طریق باکو به روسیه و اروپا وصل کند ولی از طرفی باکو بخش خودش را در آستارا تکمیل نکرده است و ضمن لانه کردن دشمن دیرینه جمهوری اسلامی، رژیم صهیونیستی در آذربایجان، آنها نیز در کنار ترکیه سودای دیگری در سر دارند. حتی ترکیه هم امتداد راه های مواصلاتی ایران به اروپا را در دور دریاچه وان تکمیل نکرده و نمی کند و به جای آنضمن تکیه بر زنگزور در حال توسعه مسیری دیگر از خلیج فارس و عراق به ترکیه و سپس اروپاست. که این عدم تکمیل مسیرها و میل به مسیرهای جایگزین جدید به شدت ایران را دچار خفگی ژئوپلیتیکی خواهد کرد و ایران از چرخه ارتباط و تجارت جهانی بی نصیبتر خواهد ماند زیرا تمامی راه ها ایران را دور میزنند و از آن عبور نمی کنند. اما این تصمیم اخیر روسیه به ضرر خودشان هم تمام می شود اما به چه صورت؟ با ایجاد مسیر ترکی زنگزور و اتصال ترانس کاسپین و آسیای میانه به ترکیه :
اولاً: وزن ترکیه را در دو حیاط خلوت جنوبی روسها افزایش می دهد.
ثانیاً: نیاز این کشورها را به جغرافیای ایران و روسیه از بین می برد. برای مثال قزاقستان می تواند بدون روسیه از مسیر زنگزور گازش را به اروپا بفرستد و...
ثالثاً: این خفگی ژئوپلیتیک برای روس ها با بسته شدن مسیرهای جنوبی بیشتر احساس می شود. زیرا ایران دسترسی راحتتر به آب های آزاد را در جنوبش دارد ولی روس ها خیر، در اوکراین و دریای سیاه هم درگیرند.
روسها برای تنبیه ارمنستان و بهانه ای برای حضور در این کشور و عدم نفوذ و حضور ناتو و غرب در یک تصمیم هزینه و فایده غلط تن به طرحی می دهند که از ترس خطر امروز خطرات بزرگتری در فردا برای خودشان ایجاد می کنند.
گزینه های پیش روی ایران:
جمهوری اسلامی همواره در معادلات قدرت و بازی های ژئوپلیتیکی خوب ظاهر شده است. واضح تر بخواهیم بگوییم جمهوری اسلامی در سه دهه اخیر هزینه های متنوع زیادی را برای رسیدن به اهداف ژئوپلیتیکی در منطقه تقبل کرده است. الآن نیز ضمن تاکید بر موضع قبلی مبنی بر عدم هرگونه تغییر در مرزهای همسایگانش سفیر روسیه را نیز احضار کرده و تذکر داده است. و در اقدامی نمادین روز استقلال اوکراین را نیز تبریک گفته است.
هرچند در نشست حاشیه بریکس مقامات روسی اظهار داشته اند که به تمامیت ارضی ایران احترام می گذارند ولی مسئله زنگزور در مورد تمامیت ارضی ایران نیست بلکه ارمنستان است. و پیامدهای آن در آینده دامنگیر ایران و ارمنستان و حتی هند و روسیه است.
اما چه واکنشی در عرصه میدان برای ایران منطقی است؟
جمهوری اسلامی باید ضمن توجیه روس ها از محاسبات غلطشان سعی کنند به یک طرح اشتراکی برسند و بین ارمنستان و روسیه میانجیگری کرده و کاهش تنش و بهبود روابط را پیگیری کنند. اما به عنوان آمادگی برای شرایطی که این طرح ها جواب ندهند باید اماده شرایط سخت تر هم باشند. در شرایط سخت و ادامه این روند موجود، منطقی ترین گزینه برای ایران حفظ آرامش و خونسردی و همزمان پیشبرد دو طرح همزمان است.
۱- رابطه دوجانبه با ارمنی ها و جلب حمایت سایر بازیگران حامی مانند فرانسه و هند و... در توافقی امنیتی قبل از سایر رقبا و قبل از وقوع درگیری تحت یک قرارداد ایجاد امنیت ورود نظامی به استان سیونیک کنند.
۲- همزمان با این حضور و تثبیت موضع محکم خود سایر بازیگران را موازنه کنند. یعنی با حمایت های مقطعی از هر بازیگر نگذارند که یک بازیگر بر دیگری غالب شود. این گونه ضمن تثبیت و افزایش وزن خود کاهش وزن سایرین رقم می خورد. در نتیجه به مرور زمان و در یک روند فرسایشی سایر بازیگران مایل میشوند که با ایران وارد توافق بشوند.
قدم دیگر کاهش تنش با غرب است. تمام بازیگران هم راستای ایران در خصوص ارمنستان، غربی یا متمایل به غرب هستند. اگر کاهش تنش با غرب در دستور کار قرار گیرد همکاری های دوجانبه و چندجانبه در ارمنستان نیز ممکن تر خواهد شد. این نکته بیانگر تضاد ایدئولوژی با ژئوپلیتیک ایران است. برای چندمین بار است که علیرغم دشمنی های بزرگ موجود با غربی ها هم راستا می شویم و به یک همکاری سوق پیدا می کنیم. اما روسیه، به نظر می رسد که جمهوری اسلامی نیاز دارد به صورت جدی تر با آنها رفتار کند تا متوجه شوند که ایران مهره شطرنج شان یا کارت بازی شان نیست.
برای چندمین بار است که علیرغم ادعای شراکت راهبردی، روسیه خلاف منافع ملی ما قدم بر می دارد. روسیه باید متوجه شود که دست ایران خالی نیست و این نیاز دوطرفه است و اقدام علیه امنیت ملی ایران برایشان هزینه خواهد داشت. روس ها الآن در این زمان با توجه به درگیری در غرب و بیفایده بودن شرق و شمال آن بیشتر از همیشه نیاز به راه های جنوبی منتهی به ایران دارند. روسیه در حالت بحران به سر می برد فلذا اگر با اقدامات مقتضی از جانب جمهوری اسلامی ایران هزینه متناسب با اشتباهشان ندهند و با غرب و سایر رقبا موازنه و بالانس نشوند اقداماتی به مراتب بدتر علیه منافع ملی ایران خواهند کرد.
نظر شما :