در واکنش به تنشزاییهای اخیر
ضربه سخت ایران با قدرت هوشمند به اسرائیل
نویسنده: ام. کی. بهادرا کومار M.K. Bhadrakumar، دیپلمات پیشین هند
دیپلماسی ایرانی: در هنگامه تنشهای فزاینده در خاورمیانه پس از ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس، توسط اسرائیل و وعدههای «انتقام» در تهران، دولت جدید ایران به رهبری رئیسجمهور مسعود پزشکیان، که سهشنبه سوگند یاد کرد، نخستین اقدام خود را در روز پنجشنبه انجام داد. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران، به عنوان «معاون راهبردی» رئیسجمهور ایران منصوب شد و مسئولیت مرکز مطالعات راهبردی (CSS) را برعهده گرفت. مرکز مطالعات راهبردی، بازوی پژوهشی دفتر رئیسجمهوری است. انتصاب ظریف، از بازگشت او به عرصه سیاست خارجی نشان دارد و ارزیابی بالای پزشکیان از صلاحیتهای منحصربهفرد او برای هدایت دیپلماسی تهران را بازتاب میدهد. ظریف با توجه به شناخت دیرپایش از محافل سیاستگذاری آمریکا در دوران تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل و شبکهسازی اجتماعی فعالش در نیویورک، از ویژگی ها و داراییهای راهبردی برخوردار است. ظریف در پایتختهای غربی چهرهای آشناو بسیار مورد احترام است.
پزشکیان انتصاب ظریف را در اولویت قرار داد؛ او هنوز نام وزیر امور خارجه خود را اعلام نکرده است. بازگشت ظریف به عرصه دیپلماتیک نمیتواند نزد قدرتهای غربی به عنوان یک نشانه تلقی نشود. در اینجا پارادوکسی وجود دارد. در حالی که ایران بر این باور است که ایالات متحده از هرگونه برخورد نظامی مستقیم به شدت زیان خواهد دید، واقعیت این است که تنها آمریکاییها و اروپاییها قادر به جلوگیری از یک جنگ تمامعیار در منطقه در وضعیت بحرانی فزاینده آن هستند.
به نظر می رسد که این خط فکری، مورد نظر مسکو نیز باشد. سرگئی لاوروف، وزیر أمور خارجه روسیه، در گفت وگوی تلفنی پنج شنبه گذشته خود با علی باقری کنی، سرپرست وزارت امور خارجه ایران "بدون استثنا از تمامی طرفهایی که میتوانند بر وضعیت کنونی در نوار غزه و در خاورمیانه به طور کلی تأثیر گذارند، خواست تا از اقداماتی که ممکن است به بیثباتی بیشتر و تلفات تازه در میان غیرنظامیان منجر شود، خودداری کنند."
رئیس جمهور پزشکیان روز سه شنبه هفته گذشته در سخنانی در مجلس پس از مراسم سوگند، تأکید کرد که سیاست خارجی دولت او به دنبال تعامل سازنده با جهان خواهد بود در حالی که به عزت و منافع ملی ایران پایبند است.
پیروزی انتخاباتی پزشکیان نشان میدهد که اصلاحطلبی به جریانی اصلی در عرصه سیاست ایران تبدیل شده است. دیالکتیک ایرانی، برای اسرائیل و ایالات متحده پیامدهایی دارد از آن حیث که سنجش های کهنه آنها برای ایجاد ناخرسندی و تحریک بیثباتی اجتماعی در ایران، دیگر مؤثر نخواهد بود. بیتردید، تعامل سازنده میان غرب و ایران برای اسرائیل یک تهدیدِ نگرانکننده است.
اسرائیل بازگشت ظریف را به عنوان نماد تلاشهای تازه ایران برای مذاکره به منظور دستیابی به توافق هستهای میبیند که ممکن است به برداشتن تحریمهای غربی و نیز افقهای همکاری گسترده منجر شود. در این زمینه، پزشکیان به صورت تلویحی به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای – ان.پی.تی – اشاره کرد و در سخنانش در مجلس تصریح کرد که "ما به تعهدات خود پایبند بودهایم و پایبند خواهیم ماند."
در واکنش به چنین زمینه امیدوارکننده ای، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خواستار برگزاری دیداری فوری با پزشکیان «در اولین فرصت ممکن» شده است. گروسی در نامهای به پزشکیان نوشت: "همکاری میان آژانس بینالمللی انرژی هسته ای و جمهوری اسلامی ایران سالها در کانون توجه بینالمللی بوده است. من مطمئن هستم که با هم قادر خواهیم بود پیشرفتهای تعیینکنندهای در این موضوع حیاتی داشته باشیم."
در اینجا یک خط داستانی دیگر نیز در حال شکلگیری است: اسرائیل دیگر نمیتواند امیدوار باشد که کشورهای خلیج فارس – بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی – با آن علیه ایران همراستا شوند. شرایط در ایران و منطقه تغییر کرده و این تغییرات در سطح بینالمللی نیز مشهود است، از جمله در ایالات متحده که برای اولین بار، نارضایتی و ناخرسندی از سیاستهای اسرائیل به طور علنی بیان میشود.
محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، ماه گذشته در یک تماس تلفنی، پیروزی انتخاباتی پزشکیان را تبریک گفت و با ابراز خرسندی از تقویت پیوندهای ایران و عربستان سعودی در زمینههای مختلف بر لزوم گسترش هرچه بیشتر این روابط تأکید کرد. این اقدام سعودیها امید و انتظاری را تثبیت کرد که آنها میتوانند با دولت جدید تهران همکاری کنند.
به همین ترتیب، حذف نام حزبالله از فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه عرب، نشاندهنده این است که عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی در حال فاصلهگیری از مواضع ضدایرانی واشنگتن هستند. کشورهای منطقه به طور فزایندهای پذیرای ایران شدهاند و در تلاش هستند تا به قول رئیسجمهوری پیشین ایالات متحده، باراک اوباما، راههایی برای «همسایگی» با تهران پیدا کنند.
حزبالله در حکم جواهرِ تاج انقلاب اسلامی ایران است. بنابراین، سیگنال اتحادیه عرب مبنی بر اینکه حزبالله بازیگری کلیدی است، پیامی بزرگ از ریاض ارسال میکند با این مضمون که حمایت منطقهای از سیاستهای ایالات متحده که به دنبال فشار بر ایران و بازیگران همسو با تهران در جهان عرب است، کمرنگ می شود.
در واقع، روز پنجشنبه، شاهزاده منصور بن متعب بن عبدالعزیز، وزیر دولت سعودی، شخصا نامهای از طرف ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود به پزشکیان تسلیم کرد که امید به اقدامات سازنده بیشتر در توسعه روابط دوجانبه با ایران و ادامه هماهنگی و مشاوره برای ارتقای صلح و امنیت منطقهای را ابراز می کرد.
در مجموع، در تعادل امنیتی منطقهای که به سرعت در حال تحول است، پادشاهیهای خلیج فارس که به دقت تحولات ایران را دنبال میکنند، تغییر پارادایم را احساس میکنند. نکته اصلی این است که پزشکیان بر یک اتحاد منطقهای به منظور مقابله با پیامدهای افراط گرایی تأکید میکند. او گفت: "صدای تندروها نباید صدای نزدیک به دو میلیارد مسلمان صلحطلب را خفه کند. اسلام دینی برای صلح است."
چهل و پنج سال پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، جمهوری اسلامی به عنوان صدای اعتدال و عقلانیت مطرح میشود! البته، معنی اش این نیست که ایران و دیگر اعضای محور مقاومت پاسخ خود را به اقدامات اخیر اسرائیل تعدیل خواهند کرد. تلافی ایران نسبت به ترور هنیه قطعاً شدیدتر و دردناکتر از هر آنچه تل آویو تا کنون تجربه کرده، خواهد بود.
یک جنگ با ایران بسیار متفاوت از جنگهای قبلی اسرائیل با کشورهای عربی خواهد بود. این جنگ بیپایان خواهد بود تا زمانی که اسرائیل اجازه ایجاد یک دولت فلسطینی را بدهد. ظرفیت تلافیجویی اسرائیل به تدریج کاهش خواهد یافت، همانطور که در مورد حزبالله اتفاق افتاد. مزیتهای میانمدت و بلندمدت با ایران، کشوری بسیار بزرگتر از اسرائیل است، زیرا جنگ در جبهههای متعدد و با بازیگران غیردولتی خواهد بود.
از طرف دیگر، باور به اینکه اسرائیل به تنهایی اقدام به حمله به حاکمیت ایران کرده باشد، که معادل یک عمل جنگی است، بدون نوعی تأیید نوعی از سوی ایالات متحده دشوار است. همین عامل «شناخته شده نامشخص» وضعیت را بسیار خطرناک میکند. رهبر عالی ایران، آیتالله خامنهای، هماکنون دستور داده است که به طور مستقیم به قلمروی اسرائیل حمله شود.
واشنگتن پست، با استناد به مقامات پنتاگون، گزارش داده که با توجه به احتمال تشدید وضعیت، نیروی دریایی ایالات متحده در حال حاضر ۱۲ کشتی جنگی را در منطقه متمرکز کرده است. در میان آنها، ناو هواپیمابر تئودور روزولت با شش ناوشکن در خلیج فارس مستقر است. همچنین پنج کشتی جنگی آمریکایی دیگر در دریای مدیترانه شرقی حضور دارند. نخستوزیر نتانیاهو گفته که اسرائیل با «روزهای سختی» روبهروست و «آماده هر سناریویی» است.
نتانیاهو به حمایت ایالات متحده اعتماد دارد، که در استقبال گرم او در سفر اخیرش به واشنگتن مشهود بود. ممکن است همین حمایت بود که به نتانیاهو این امکان را داد تا سفر خود به ایالات متحده را کوتاه کند، به خانه برگردد و به سرعت وارد تشدید وضعیت شود.
اگر اینطور باشد، ایالات متحده در حال هماهنگی وضعیت است، اما تاریخچه ایالات متحده و اسرائیل نیز اغلب نمونهای از «جلوداری دم برای سگ» است. نتانیاهو آشکارا در تلاش است تا واقعیت جدیدی در خاورمیانه ایجاد کند و سناریوهای این وقایع را مستقیماً بنویسد. کافی است بگوییم که او هم کارگردان و هم فیلمنامهنویس است، در حالی که سایر بازیگران، از جمله ایالات متحده و اروپاییها، مجبورند یا با او همراستا شوند یا در یک بازی بد، چهره خوبی از خود نشان دهند.
منبع: یورواشیا ویو / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :