به یاد حلبچه
۱۹ عدد نحس دیکتاتورها!
دیپلماسی ایرانی: گرچه عموما اعتقاد بر این است که محمد بوعزیزی دست فروش تونسی با آتش زدن خود، خاورمیانەی سایکس پیکو را بە آتش کشید، اما از جهاتی نسل کشی حلبچه بر آن فضل تقدم دارد.
نیروی هوایی رژیم صدام در 16 مارس 1987 شهر حلبچه را با گازهای شیمیایی مورد حمله قرار داد و هزاران نفر از ساکنان غیر نظامی آن را کشت.
بمباران حلبچه در ماه های پایانی جنگ ایران و عراق رخ داد و انگیزەی آن بازپس گیری شهر از نیروهای ایرانی و انتقام از شورشیان کرد متحد تهران بود.
ایران بدون کمک کردها نمی توانست وارد عمق کردستان عراق شود و جنبش دیرینەی کردها هم درست مانند مقطع سال 1974 عملا به بخشی از نبرد و رقابت ایران و عراق تبدیل شده بود.
این فاجعەی مرگبار در آخرین مرحلەی جنگ سرد رخ داد. زمانی که گورباچف اصلاح طلب در روسیه بر سر کار آمده و در پی تنش زدایی با آمریکا بود. در آمریکا هم رونالد ریگان جمهوری خواه بر سر کار بود که سه سال قبل از این حادثه روابط قطع شده با بغداد را احیا کرده بود.
عراق رسما متحد شوروی بود، اما روابط گرمی با کاخ سفید هم داشت.
انزوای بین المللی جمهوری اسلامی در دهەی 60 و اصرار آن به ادامەی جنگ و مخالفت با پیشنهادهای مختلف آتش بس، موضع بین المللی عراق را تقویت کرده بود.
در افکار عمومی غرب، به رژیم صدام همچون مقاومتی سکولار علیه توسعه طلبی مذهبی تهران نگریسته و تعمدا ددمنشی های آن نادیده گرفته می شد.
پس از بمباران حلبچه، یک کمیتەی سنا به بررسی مساله پرداخت و درصدد برآمد رژیم صدام حسین را به دلیل نقض کنوانسیون ژنو محکوم کند. اما لابی هوادار بغداد آنقدر قدرتمند بود که کاخ سفید مانع شد و چشمان خود را به روی جنایت بست.
گفته می شود مماشات آمریکا، امر را بر صدام مشتبه کرد و باعث شد دو سال بعد به کویت هجوم ببرد. محاسبات صدام اشتباه از کار درآمد، آمریکا واکنشی شدید نشان داد و کار به نابودی ارتش عراق و خلع سلاح آن رسید.
خلع سلاح بی سابقەی عراق احتمالا دومین فقرەی ناتوان سازی یک کشور اسلامی در تاریخ معاصر خاورمیانه است. قبل از آن در سال 1843 قدرت های اروپایی در خاورمیانەی پیشا سایکس پیکو، دست به کوچک سازی و خلع سلاح مصر زدند که در مقام یک استان یاغی عثمانی، به قدرتی دریایی و زمینی در مقیاس جهانی تبدیل شده بود. آن زمان مصر پیشرفته ترین استان عثمانی و عراق عقب مانده ترین آن بود.
این در حالیست که پس از پایان جنگ ایران و عراق زرادخانەی عراق حتی از ترکیه و مصر بزرگ تر بود.
پس از شکست عراق در جنگ کویت، این کشور وارد یک دورەی تحریم 12 ساله شد و سپس توسط آمریکا و انگلیس اشغال و به حکومت دیکتاتوری پایان داده شد.
سقوط صدام و حذف عراق به عنوان قدرتی منطقەای، انرژی متراکمی را آزاد کرد که از زمان قرارداد سایس پیکو زیر گسل های سیاسی و اجتماعی خاورمیانه خوابیده بود. کردها به عنوان محذوفان سایکس پیکو، صاحب یک خودمختاری گسترده شدند.
چند سال بعد قیام های بهار عربی در گرفت و کردهای سوریه در یک هم سرنوشتی غریب با برادران کردشان در عراق، با وضعیتی مشابه مواجه شدند. دولت دمشق از ترس سقوط، نیروهایش را از کردستان عقب کشید و کردها یک شبە بە حاکمیت دست یافتند.
گرچە مرزهای سایکس پیکو با جان سختی پایدار ماندند، اما از جهاتی شاهد معادلات ژئوپولتیک و استراتژیک قرون گذشته شدیم. ایران و ترکیه به قدرت های منطقەای تبدیل شدند و در عراق و سوریه به رقابت پرداختند.
طنز تاریخ این جاست که صدام حسین پس از اشغال کویت آن را استان نوزدهم عراق نامید. پس از آن که وی جان و حکومتش را بر سر این استان نوزدهم کذایی گذاشت، این حلبچه بود که به پاس رنج ها و قربانی هایش به استان نوزدهم عراق تبدیل شد، نه کویت!
ظاهرا نوزده عدد نحس دیکتاتورهاست!
نظر شما :