چرایی و نحوه ایجاد پدیده کودکسربازی در پ.ک.ک
هدف سپر انسانی است
دیپلماسی ایرانی: کودکان در ساختار نظامی گروه پ.ک.ک آموزش میبینند، کلاسهای ایدئولوژیک شرکت میکنند و در نهایت با مغزشویی، تفکر آنها در اختیار سران گروه قرار میگیرد.
از دیرباز، گروههای تروریستی بهدنبال بهکارگیری کودکان در گروه خود بودهاند تا با این کار به اهداف خویش که «سپر انسانی» قرار دادن آنهاست، دست یابند.
هدف اصلی این گروهها در بهکارگیری کودکسربازان این بوده که با شستوشوی مغزی (Brainwashing) این کودکان، آنها را تا بزرگسالی به خدمت گرفته و با دیکته کردن اهداف خود به این اعضای کوچک به اهداف مورد نظر خود دست یابند.
دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل گزارشهای سالیانه خود را مبنی بر استفاده از کودکان پسر و دختر به عنوان سپر انسانی و برای انفجار بمب که به طور فزایندهای در حال رشد است، منتشر میکند.
نکته مهم این است که به دلیل نبود آمار و اطلاعات کافی از کودکسربازان بهکار گرفته شده توسط این گروهها، حل و فصل این مشکل حقوق بشری در سالهای اخیر دشوارتر شده است.
براساس کنوانسیون حقوق کودک (UNCRC)، اصول اساسی همچون:
۱) اصل عدم تبعیض
۲) اصل حق حیات، بقا و توسعه
۳) اصل انجام کاری که به نفع کودک است
۴) اصل مشارکت معنادار و احترام به نظرات کودکان
در خصوص کودکسربازانی که به استخدام گروههای تروریستی درآمدهاند، رعایت نمیشود و لزوم مشارکت جمعی کشورها بر فائق آمدن بر این معضل حقوق بشری را بیش از پیش نشان میدهد.
در زمینه بهکارگیری کودکان در درگیریهای مسلحانه، ۲۴ مطالعه موردی که توسط سازمان ملل متحد بررسی شده است، نشان میدهد که در سی سال گذشته، گروههای تروریستی ۱۰ هزار کودک سرباز زیر ده سال را برای اهداف مسلحانه و تروریستی خود بهکار گرفتهاند که اکثریت آنها با پیشینههای فقر و از گروههای به حاشیه رانده شده و یا از خانوادههای طلاق هستند.
در این میان، بهکارگیری کودکسربازان دختر و پسر به چند طریق انجام میشود که آدمربایی، خرید کودکان و ضعف قوانین داخلی کشورها از مهمترین علل پیوستن کودکان به گروههای تروریستی هستند.
پیوستن کودکان به گروههای تروریستی به هر طریقی که باشد، یک نوع استثمار دلخراش است، از اینرو که امکان کودکی را از فرد گرفته و تفکر ترور و خشونت را به او دیکته میکنند و این یعنی مرگ یک انسان به ماهوی بشر بودند.
پس میتوان گفت اولین قربانیان این گروههای تروریستی، همین کودکان جدا افتاده از دیار و خانواده هستند که توسط سرکردگان این گروهها، نه تنها روح و مغزشان آماج گلولههای نامرئی است، بلکه تفکر و اندیشهشان هم در خدمت سرکردگان این گروهها کشته میشود. حال این گروههای تروریستی در ترکیه، عراق و سوریه باشد یا بوکوحرام و یا پ.ک.ک در غرب آسیا.
در مورد خاص پ.ک.ک و شاخههای مانند پژاک، کودکان و افراد زیر سن قانونی، ربوده میشوند، فریب میخورند و به امید کار در اقلیم کردستان و اعزام به اروپا، وارد ساختار فرقهای پ.ک.ک و پژاک میشوند.
تقریبا افراد تحصیلکرده در میان اعضای این گروه وجود ندارد. اگر در ساختار داعش، افراد تحصیلکرده در غرب حضور داشتند، کمتر مشاهده میشود که افراد تحصیلکرده و دارای شرایط اقتصادی و اجتماعی مناسب، در پ.ک.ک و پژاک حاضر باشند.
کودکان در پ.ک.ک، در ساختار نظامی، آموزش میبینند، برای آنها کلاس ایدئولوژیک برگزار میشود و تفکر این کودکان در اختیار سران پ.ک.ک قرار میگیرد. بدین صورت، کشته شدن یا کشتن، ترور و خودسوزی برای اعضای پ.ک.ک، به امری مقدس و عادی تبدیل میشود.
نظر شما :