یک دیپلمات نیز مانند یک پژوهشگر باید ذهن مساله مند و نظام مند داشته باشد
نسبت اخلاق پژوهش و اخلاق دیپلماتیک
دیپلماسی ایرانی: دکتر سیدحسین حسینی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در سی و سومین نشست پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم (پمفات) با نام ارغنون خرد با عنوان «ارزیابی اخلاق پژوهش در نظام آموزش عالی» در تاریخ چهارشنبه ۶ دی ماه ۱۴۰۲ سخنرانی نمود. چکیده نطق ایشان در کانال تلگرامی شخصی ایشان یعنی @drshhs بدینصورت درج شده است:
• نقطه عزیمت بنده در اخلاق پژوهش، از مباحث فلسفه علم و فلسفه پژوهش شروع میشود. با ایمتوضیح که اختلافی در مباحث اخلاق پژوهش وجود دارد که عدهای آن را ذیل اخلاق کاربردی قرار داده و اخلاق کاربردی را ذیل اخلاق حرفهای میدانند اما به نظر بنده اخلاق پژوهش بیش از آنکه صفت و موصوف باشد، مضاف و مضاف الیه است و اتفاقا در اینجا پژوهش اهمیت بیشتری دارد لذا این سؤال پیش میآید که این مطالب باید ذیل فلسفه پژوهش بررسی شوند یا ذیل علم اخلاق؟ اگر درباره اخلاق پژوهش توضیح بیشتری دهم قضیه مقداری روشن میشود. در این راستا معتقدم برای شکلگیری اخلاق پژوهش باید سه گام برداریم. گام اول تعریف مفهوم پژوهش است. دوم اینکه مهمترین عنصر آن را انتخاب کنیم که به نظرم مهمترین عنصر در پژوهش، نوآوری است. قدم سوم هم این است که بین عنصر اصلی و مسئله اخلاق، نسبت سنجی کنیم؛ مثلا ببینیم چه نوع اخلاقی در پژوهش میتواند نوآوری را برای ما رقم بزند. {چیزی که ماکس وبر روحیه و اخلاق می نامد} در اینصورت است که مباحث ما کمتر جنبه ذوقی پیدا کرده و نظاممندی بیشتری پیدا میکند. مرز پژوهش با غیر پژوهش تا حدودی روشن است چون امر پژوهش، امری آموزشی نیست، فعالیتی عمومی هم نیست بلکه فعالیتی تخصصی است.
• عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه افزود: پژوهش اندیشهای سامانمند است که مولفههایی داشته باشد؛ اولین مولفه پژوهش در علوم انسانی این است که فعالیتی عمدتاً نظری و ذهنی است، دوم اینکه فرآیندمحور و سوم اینکه روش مند است. خصوصیت چهارم این است که به حوزه خاصی تعلق دارد و ما نمیتوانیم بگوییم در حوزههای مختلف میتوانیم پژوهش کنیم. خصوصیت پنجم مسئلهمندی و ششم نوآوری است. بنابراین پژوهشگر کسی است که اولاً مسئلهمند است، ثانیا به مسائل به صورت روشی نگاه میکند، ثالثا دنبال حل موضوعی خاص است، چهارم اینکه از فعالیتش در راستای حل مسائل جامعه بهره میگیرد، پنجم اینکه به تفاوت مرزهای تخصص علوم آشناست و در نهایت دنبال ارائه کار جدید و نوآورانه است. مهمترین شاخصه را هم نوآوری میدانم. ممکن است کسی بگوید نمیتوانیم پژوهش را از این شش شاخص جدا کنیم اما بنده معتقدم این نوآوری است که پژوهش را از غیرپژوهش جدا میکند. اگر این تحلیلها درست باشد و نوآوری تقویت کننده این ویژگیها است بنابراین باید بکوشیم در محیطهای علمی و آکادمیک این روحیه نوآوری را تقویت کنیم.
• به نظرم در مباحث مربوط به اخلاق پژوهش، معمولا نگاه فردی وجود دارد و این یک آسیب است اما مسئله مقداری فراتر از این حرفهاست. ما باید چهار حوزه را برای اخلاق پژوهش در نظر بگیریم که هر کدام از این حوزهها اقتضائات اخلاقی و اصول خودشان را دارند. حوزه اول، اخلاق پژوهش حرفهای است یعنی اخلاق پژوهش ناظر به فعالیتهای حرفهای فرد پژوهشگر است. از این فراتر، اخلاق پژوهش جمعی است چون ضوابط جمع و گروه با ضوابط فرد متفاوت است بنابراین قواعد اخلاقی آنها هم با هم تفاوت دارد. سوم حوزه سازمانی است که در اینجا تحقیقات پژوهشی توسط یک سازمان تحقیقاتی همانند یک دانشگاه یا پژوهشگاه انجام میشود. حوزه چهارم که پیچیدگی بیشتری دارد اخلاق پژوهش در یک شبکه اجتماعی گسترده است یعنی هر جامعهای اخلاق اجتماعی خاص خود را دارد و مثلا فردگرایانه، دینمدارانه، سکولار، سوسیالیستی و ... است که هر کدام از اینها هم بر اخلاق پژوهش در آن جامعه تأثیرگذار هستند.
حال اگر این سؤال وجود داشته باشد که برای تقویت اخلاق پژوهش چه باید کرد؟ در این مورد جوابی کلی وجود دارد و آن اینکه هر تصمیمی که در محیط علمی، مانعی برای نوآوری ایجاد کند ضد اخلاق پژوهش است. ممکن است پرسیده شود چه چیزی نوآوری در پژوهش را تقویت کند که در این زمینه هم باید گفت از جمله مهمترین مواردی که این نقش را ایفا میکند شامل تقویت نبوغ، آرمان طلبی، جدیت و نقادی هستند./ پایان
• ملاحظه و تفسیر از نعمت اله مظفرپور
• این پاراگرافهای کوتاه از حجه الاسلام دکتر سید حسین حسینی، استاد روش شناسی و فلسفه علم در پژوهشگاه علوم انسانی بسیار آموزنده و جهت بخش است. فرازهای فوق مصداق «هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست» می باشد. وقتی یک متفکر اولا دارای «مساله» باشد و دوم اینکه درباره مساله اش تعمق کرده و در تعمق «استمرار» داشته باشد، می تواند حجم عظیمی از مطالب مهم را در دو صفحه بیاورد و منظورش را هم برساند.
• با الهام از نوشتار دکتر حسینی، ارتباط اخلاق پژوهش و اخلاق دیپلماتیک گوشزد می گردد. حتی یک دیپلمات نیز که سه دهه در حوزه ها و کشورهای گاها مختلف و غیر متمرکز فعالیت می کند اگر چارچوب ذهنی و مساله متعین نداشته باشد، مثل مورچه ای است که در لابلای اطلاعات انباشته سرگردان است و کورمال کورمال ، مطبوعات چیها او را از این طرف به آن طرف می کشانند. چنین کارگزاری ممکن است یک ادعایی را اکنون داشته باشد و یک ساعت بعدش ادعای خلاف ادعای قبلی را هم تکرار کند بدون اینکه وقوف داشته باشد که ایندو اساسا با هم ناسازگارند. وی اصلا نمی تواند بداند جهان کجاست، رقیب کیست و خودش کجاست. او نمی تواند ارتباط مقولات و پدیده های کلان و خرد دیپلماتیک را کشف کند بنابراین جهان بینی پاره پاره و بینش گسیخته دارد. در حالیکه جهان علیرغم خرد شدن، سخت به هم پیوسته است و ما باید بتوانیم نقاط پیوند را شناسایی کنیم.گرچه اطلاعات و فکتهای عینی در دیپلماسی بسیار مهم هستند اما همچنان باید اعتراف کرد اندیشه سیاسی مادر سیاست خارجی های بزرگ و روش شناسی، ستون فقرات اندیشه سیاسی است. در کنار پدیده های جور واجور خرد، گنبدهای بزرگی وجود دارند که به مثابه اصول راهنما عمل کرده و جهات کلی قطب و قبله را به ما نشان می دهند. این گنبدها را از طریق اندیشه سیاسی و سپس استراتژی شناسایی می کنیم و به فکتهای عینی درشت و ریز وصل می کنیم تا در حد توان به «نظام» امور جهان و منطقه دست یابیم و آنگاه تصمیم بگیریم. این تکاپو جمجمه های بزرگ لازم دارد که همه چیز را مکتوب کند نه اینکه شفاهی بیان نماید. شفاهی شدن امور، مبین زوال تمدنی است.
• شایسته است وزارت امور خارجه بویژه برای دیپلماسی دوجانبه از فارغ التحصیلان رشته های اندیشه و جامعه شناسی سیاسی نیز استخدام نماید. فرض بفرمایید دیپلماتی در آنکارا یا پکن و یا بغداد خدمت می کند و یا در خاورمیانه درصدد مطالعه جنبشهای اسلامی و ملی است. به راستی روابط بین الملل و حقوق بین الملل به او بیشتر جهت انجام ماموریت کمک می کند یا جامعه شناسی و اندیشه سیاسی؟ کدام کارسازتر و راهگشاتر است؟ پاسخ روشن تر از آن است که نیازمند توضیح باشد.
نظر شما :