نامه سرگشاده نوبری به شورای نگهبان:
به دوگانگی دیپلماسی و میدان پایان دهید
دیپلماسی ایرانی: ناصر نوبری, سفیر پیشین ایران در اتحاد جماهیر شوروی در نامهای سرگشاده به شورای نگهبان به انتقاد از دوگانگی دیپلماسی و میدان پرداخته است.متن نامه به شرح زیر است؛
«به استحضار میرساند در برنامه هفتم توسعه در ماده صد که در خصوص سیاست خارجی است. در ابتدا تاکید شده که تمام دستگاههای اجرائی به استثنای نیروهای مسلح موظفند در روابط خارجی با هماهنگی با وزارت امورخارجه اقدام کنند». اینکه اساسا قانونگذار مجاز کند که دو دستگاه اجرائی، در یک کشور خارجی، بدون هماهنگی با یکدیگر عملیات انجام دهند، مستقل از مغایرت با مبانی قانون اساسی و شرع مقدس، اساسا با عقل و تدبیر و حکومت داری مغایرت دارد. جهت اصلاح این قانون ۲۹ دیپلمات ارشد انجمن سفرا برای مقامات عالیرتبه کشور نامه مستند نگاشتهاند.
در اینجا موضوع بحث بنده بر این نیست که کدام نهاد با کدام نهاد باید هماهنگ باشد و محوریت با کدام است. در اینجا اشکال اساسی بنده آنست که چون قانونگذار نتوانسته مکانیزمی برای هماهنگی این دو دستگاه بسیار مهم اجرائی تنظیم و تدوین کند، رسما ناهماهنگی بین دو دستگاه اجرائی در یک کشور بیگانه را مجاز و قانونی کرده است. اشکال مهم به این قانون آنست که اگر قانون نویس قادر به تنظیم هماهنگی نیست، حداقل در اینخصوص سکوت کند و ناهماهنگی را قانونی و تثبیت نکند. ناهماهنگی دو دستگاه بسیار مهم دیپلماسی و نظامی در خارج از کشور فاجعه بار و هرز دهنده و هدر دهنده امکانات ملی کشور در خارج از کشور است.
در گام دوم انقلاب، کشور بجای تثبیت و قانونی کردن تعارض مخرب و دوگانگی دیپلماسی و میدان باید بسمت هماهنگی و اتحاد و همپوشانی این دو بازوی اجرائی مهم و اساسی کشور حرکت کند. در پایان دوره برنامه ششم، همگی نتایج مخرب و خانمانسوز دوگانگی دو بازوی مهم دیپلماسی و میدان را به اقرار صریح خود عرصه داران آنها شاهد بودیم. در این مقوله هدف، قضاوت بر اینکه در آن تعارض حق با میدان بود یا حق با دیپلماسی، نمیباشد بلکه هدف آنست که توجه کنیم که آیا اساسا وجود و بقا و تثبیت و قانونی کردن آن دوگانگی و تعارض درست و مدبرانه است؟ در لایحهای که از سوی مجلس برای آن شورای محترم ارسال شده، قانونگذاران قادر نبودند هماهنگی و وحدت ایجاد کنند و لذا راه ساده را در پیش گرفتهاند و ناهماهنگی و دوگانگی و تعارض بین دو دستگاه مهم دیپلماسی و نظامی کشور را تأیید و تثبیت و قانونی کرده اند!
در هیچ حکومتی در جهان بین بازوان اجرائی آن هیچگونه دوگانگی و تعارض پذیرا نیست. در آمریکا با همه اختلافات شدیدی که بین دو جناح دموکرات و جمهوری خواه وجود دارد و حتی در کنگره اکثریت با جمهوری خواهان است اما این اختلاف و تعارض و دوگانگی به هیچ وجه به بازوان اجرائی حکومت سرایت نمیکند و وزارت امورخارجه و وزارت دفاع و سازمان سیا قویا هماهنگ و متحد و یکپارچه عمل میکنند. در آلمان که روش حکومت پارلمانی است، سه حزب مجبور شدند برای کسب اکثریت ائتلاف کنند اما قبل از تشکیل دولت دو ماه با هم کار کردند و یک میثاق ۲۰۰ صفحهای وحدت و هماهنگی با تمام جزئیات اجرائی امضا کردند تا دولت آغاز بکار کرد .
اساسا از هزاران سال قبل هنگامیکه بشر حکومت تشکیل داد همواره اصل اول حکومت داری هماهنگی و یکپارچگی در بازوان اجرائی حکومتها بوده است. حتی فراتر از آن از ابتدای تشکیل قبایل بدو در زمان انسانهای اولیه در این قبیلهها واحدهای اجرائی هماهنگ عمل میکردند و کسانیکه با قبیله مقابل میجنگیدند با کسانیکه با آن قبیله مذاکره میکردند یکپارچه و هماهنگ و متحد عمل میکردند. آنچه که در کشور ما در سالهای اخیر تحت عنوان تعارض و دوگانگی بین دیپلماسی و میدان پیش آمد حاکی از ساختاری حتی عقب افتاده تر از قبایل بدوی انسانهای اولیه بوده است.
اکنون دوستان نظامی خوشحالند که با اعمال قدرت، توانستهاند در این قانون، خود را از هماهنگی مستثنی کنند اما در حقیقت ناهماهنگی و دوگانگی بین دیپلماسی و میدان، بیش از همه به میدان لطمه زده و به آنها زیان میرساند. وقتی میدان پیشروی امنیتی میکند پس از آن این دیپلماسی است که باید آن پیشروی امنیتی میدان را به پیشروی و توسعه نفوذ منافع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تبدیل کند. وقتی هماهنگی و هم پوشانی بین این دو وجود نداشته باشد، پیشرویهای میدان، بموقع توسط دیپلماسی به توسعه نفوذ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تبدیل نمیشود و از این ناهماهنگی و غفلت رقبا سوء استفاده کرده و خلاءها را پر میکنند.
به همین دلیل است که اکنون مشاهده میکنید میدان، برای توسعه نفوذ امنیتی در مناطق گوناگون هزینه های جانی و مالی بسیار صرف میکند اما بیشتر بهره برداری و حضور اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در این مناطق توسط رقبای ما صورت میگیرد. این خلاء عملا هزینه های بقای نفوذ امنیتی را نیز برای میدان بسیار بیشتر میکند. مردم ایران هزینه های توسعه نفوذ میدان را میپردازند اما منافع اقتصادی و سیاسی و فرهنگی متناسب با آنرا بدست نمیآورند. بنده با توجه به تخصص و تجربه دیپلماسی با قدرتهای بزرگ بعلاوه تخصص در دیپلماسی عمومی و رسانه ای(طراح و مؤسس بخش سخنگوئی و اولین سخنگو بوده ام) با اطمینان میگویم اگر هماهنگی و اتحاد بین میدان و دیپلماسی بخوبی برقرار بود اکنون سردار سلیمانی در قید حیات بوده و به شهادت نرسیده بود.
یک دیپلماسی عمومی رسانهای قوی با توجه به ظرفیتهای سردار که داعش را شکست داد میتوانست از وی یک قهرمان صلح و امنیت بینالمللی ضد تروریسم و ثبات آفرین بسازد که عملا زمینه ترور برای وی فراهم نشود. اما ناهماهنگی و غفلت موجب شد که طرفهای مقابل برعکس، از وی یک چهره تروریست و بی ثبات ساز ساختند تا بتوانند وی را ترور کنند. اگر سردار سلیمانی و سپاه قدس نبود، در حال حاضر داعش، عراق و سوریه و لبنان را گرفته بود و به مرزهای جنوبی اروپا رسیده بود و اکنون اروپا در بحران سیاه امنیتی فرو رفته و در مخاطره جدی بود، اروپا در قرنهای گذشته چنین وضعیتی را تجربه کرده است.
در چنین شرایطی نیروهای آمریکائی هم مانند افغانستان منطقه را رها کرده و اروپا را با داعش تنها میگذاشتند و به آمریکا میگریختند! اما امروز کار به جائی رسیده است که اروپا بدنبال تروریست اعلام کردن سپاه میباشد! این یعنی هدر رفتن و هرز رفتن هزینه های میدان و حتی نتیجه معکوس گرفتن! همه اینها از ناهماهنگی دو دستگاه مهم کشور نشات گرفته است. شورای محترم نگهبان، اگر هنوز در کشور بلوغ ساختاری برای ایجاد اتحاد و هماهنگی و یکپارچگی بین میدان و دیپلماسی حاصل نشده، حداقل اجازه ندهید دوگانگی و تعارض، قانونی و تثبیت گردد.
نظر شما :