بعد از سال ها ستم
آفریقا و کنشگری در روابط بینالمللی
دیپلماسی ایرانی: یکی از مناطق پرماجرا و حساس دنیا، آفریقاست که در همه اعصار و قرون مخصوصاً در پنج قرن گذشته که سیستم بینالمللی غرب محور سعی بر تسلط بر این قاره پهناور را داشته، محل کشمکش نیروهای مختلف سیاسی بوده است. این قاره البته بسیار متنوع و دستخوش تغییرات فراوانی بوده است. یکی از حساسترین دوران در مطالعه آفریقا و نظام بینالمللی، سه دههای است که از دوران جنگ سرد میگذرد. این دوران سرنوشت و ماهیت نوینی را به آفریقا بخشیده است. چگونه میتوان این مرحله از روابط بینالمللی را در پهنای قاره آفریقا و از زاویه کنشگری این مجموعه که بیش از ۵۰ کشور را در خود جا داده است، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ مفاهیم پدیدههایی چون «وداع با کلیشهها»، «عاملیت و اثرگذاری چندگانه» و «نهادسازیهای درخور توجه» روشن میکنند که ما در روابط بینالمللی، با آفریقای نوینی روبرو هستیم.
در خصوص کلیشهها باید گفت که در بسیاری از نوشتهها و انگارهها، کلیشههایی در مورد آفریقا و کشورهای آفریقایی وجود دارد که عمدتاً نگاه از بالا به پایین به آفریقا و نادیده گرفتن آفریقا برجستهترین آنهاست. نگاهی به نوشتههای نظریهپردازان روابط بینالمللی از مورگانت گرفته تا والتر و دستاندرکارانی چون کیسینجر و هانتینگتون نشان میدهد که در آثار و نوشتههای آنها، حداقل توجه و در مواردی فقدان توجه به آفریقا، ویژگی عام است. در سایر مناطق دنیا هم، نگاهی غیرمناسب و بعضاً ابزاری به آفریقا به چشم میخورد.
در ۵۰۰ سال گذشته، آفریقا، کانونی بوده که توسط غرب، بهطرق مختلف مورد تاراج قرار گرفته است. حدود ده میلیون آفریقایی، به زور به عنوان برده به قاره آمریکا، اعم از آمریکای شمالی و جنوبی برده شدند و در واقع ثروت غرب ناشی از بهرهبرداری از زحمت سیاهان بود. در قرون اخیر هم پدیده استعمار و رقابتهای استعماری، این قاره را مورد چپاول قرار داد و در یک کلام آفریقا با دو مفهوم «استعمار» و «آپارتاید» شناخته شده و مخرج مشترک این دو مفهوم، بیعدالتی وحشتناکی است که نسبت به این قاره روا داشته شده است. اما در چند دهه گذشته، آفریقا، علیرغم زخمی بودن از گذشته ناعادلانه، به مرور جنبشها و مبارزات ضد استعماری و ضد آپارتایدی، نه فقط هویت نوینی را یافته، بلکه بعضاً با اتکا به تجارب فرهنگی و تمدنی خود، تعریف و توصیفی متفاوت از گذشته خود ارائه داده است، بیتردید یکی از پیشتازان این روند، مرحوم علی مزروعی، استاد برجسته علوم اجتماعی دانشگاه نیویورک بود که با ساختن مستند بسیار دیدنی «آفریقاییها: میراثی سهگانه» در ۱۹۸۶ برای دو شبکهBBC انگلیس وPBS آمریکا، تصویری متفاوت از آفریقا به غرب و جهانیان ارائه داد. او که آمریکایی کنیاییتبار بود با نگاهی از درون به آفریقا روشن کرد که آفریقا میراثدار تمدنهای مسلمانان، مسیحیان و بومیان است. مجموعه مستند او که نقطه عطفی بود، چالش سترگی برای انگارههای کلیشهای از آفریقا ایجاد کرد بیتردید شالوده شکنی بیادماندنی از آن انگارهها، میراث این مستند است.
اما این روند، به مرور با کنشگری آفریقائیان، مخصوصاً در پرتو فضای نوین بینالمللی که برای آفریقا با پایان رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی همراه بود شکل متحول یافته یافت و آفریقا حداقل در سه بعد، کنشگری خود را در سه دهه گذشته به نمایش گذاشته است. بعد اول، کشورهای آفریقایی و کنشگری مستقل آنها با درجات مختلف است. بعد دوم نهادهای آفریقاییاند و بعد سوم شخصیتهای آفریقاییاند. در هر کدام از ابعاد شواهد و نمونههای فراوانی به چشم میخورد که به تکتک آنها نمیتوان پرداخت جالب آنکه براساس مقالات منتشر شده در یکی از شمارههای سال ۲۰۲۱ مجله علمی
(African Spectrum) که از جدیترین مجلات علمی آفریقا شناسی است که نزدیک به شش دهه در هامبورگ منتشر میشود، کنفرانسی در دانشگاه آرای غنا و در مورد «نظریهپردازی آفریقایی روابط بینالملل» برگزار شد که به معنای واقعی کلمه، دیدگاهها و نظرات جالبی در مقالات منتشر شده در این کنفرانس ارائه شده است. شاید بتوان روح اصلی مقالات حاکم را بر مرکزیت زدائی از نظریههای غربی روابط بینالملل توسط پژوهشگران آفریقایی و روشن کردن کنشگری آفریقا در عرصه بینالمللی دانست. در این کنفرانس انبانی از مفاهیم و موارد وجود دارد که نشان میدهد که آفریقا را دیگر نمیتوان در پرتو قدرتهای استعماری کهن فهمید. یک مورد جالب مقاومت تانزانیا در مقابل فشارهای آمریکا و غرب برای پیوستن به پویش ضد ترور بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ است. موارد دیگر مخالفت آفریقاییها همراه با روابط دوستانه با ایالات متحده برای استقرار پایگاههای دائمی فرماندهی نظامی آمریکا برای آفریقا موسوم به(Africom) است.
در این خصوص دیدگاههای تیممورتی، استاد برجسته روابط بینالمللی آفریقای جنوبی با عنوان «نظم سرکوب: خواست آفریقا برای نظام نوین بینالمللی»، منتشره در شماره اخیر ژوئیه و جولای ۲۰۲۳ نشریه فارن افرز، عدم همراهی بسیاری از کشورهای آفریقایی با خواست ایالات متحده در کمونیست روسیه در اشغال اوکراین در قالب نارضائی آفریقایی از نظم موجود جهان و خواست آنها برای دگرگونی در آن نظم را به تصویر میکشد. در یک کلام، آفریقا، دیدگاه خود در مورد مناسبات بینالمللی نه فقط روشن کرده، بلکه با کنشگری در پی تحقق آنهاست.
یکی از ابعاد کنشگری آفریقا، توجه ویژه به نهادهای چندجانبه آفریقایی در سطح قاره یا در بخشی از آن است. در حال حاضر اتحادیه آفریقایی که در واقع تکامل سازمانن وحدت آفریقا است، نهادی چند جانبه در روابط بینالمللی است. سازمان وحدت آفریقا در ۱۹۶۳ تشکیل شد ولی در ۱۹۹۹، در دوران آفریقای جنوبی، در پرتو تحولات نوین آفریقایی، رهبران آفریقایی تصمیم گرفتند، نام آنرا به اتحادیه آفریقایی تغییر دهند. این تغییر نام همراه با توسعه فعالیت و کارکردهای آن در حوزههای سیاسی و امنیتی در سطح قاره بود. اتحادیه آفریقایی تا قبل از حمله ناتو به لیبی در ۲۰۱۱ که با استفاده از قطعنامههای ۱۹۷۰ و ۱۹۷۳ شورای امنیت صورت گرفت، راه حلی آفریقایی را برای بحران لیبی دنبال میکرد که در نظر آفریقاییها، استعمارگران کهن در قالب شورای امنیت سازمان ملل، مداخله نوین را شکل دادند تا آفریقا را به حاشیه برند. در بعد توسعه اقتصادی هم اتحادیه آفریقایی، فعال بوده و دستور کار ۲۰۶۳(Agenda 2063) قابل توجه است.باید گفت که البته کنشگری آفریقاییها با چالشهای فراوانی نیز روبروست. آفریقایی که قرنها مورد سوء استفاده قرار گرفته یا به حاشیه رانده و سرکوب شده،با سیاههای از بحرانهای چندلایه روبروست. اما اینها بدان معنا نیست که آفریقا ایستاست. آفریقا و کنشگران آفریقایی، هویت بینالمللی نوینی یافتهاند و اغراق نیست اگر گفته شود که آنها یاد گرفته اند با کنشگری مستقل، میتوانند در مارپیچ سیاست جهانی، منافع خود را با استفاده از تناقضات قدرتهای بزرگ به پیش برند./اطلاعات
نظر شما :