لزوم کنترل بر فضای مجازی لجام گسیخته
ابرقدرت های اینترنت
نویسنده: استیو جانسون
دیپلماسی ایرانی: زمان آن فرارسیده که سیاستگذاران به دقت ارزیابی کنند که چطور اینترنت دگرگونی های شتابان جامعه را شکل می دهد و اثر آن بر آزادی چگونه است.
ایالات متحده به آژانسی نیاز دارد که وقف قدرتمند سازی شهروندان برای خودگردانی در فضای سایبری برای نسل های پیش رو شود.
خودگردانی مستلزم توانایی مدیریت امور و تعاملات خود با دیگران با کمینه وارسی است. بدون آن، آزادی می تواند به هرج و مرج تبدیل شود، یا بدتر از آن، تا اسارت سقوط کند. اینترنت ممکن است خودگردانی را در سخت ترین آزمون خود قرار دهد.
اینترنت رسانه ای مانند صنعت چاپ یا تلویزیون نیست که در آن تنظیماتِ سرمقاله کافی باشد. بیشتر شبیه یک شهر است تا یک روزنامه، جایی که مردم برای زندگی و همکاری مؤثر به حواس خوب و اطلاعات قابل اعتماد نیاز دارند.
خودگردانی فقط یک انتخاب آگاهانه در لحظه نیست بلکه به آزادی تجهیز شده ای نیازمند است که بر سه جزء استوار است: دستیابی، انتخاب و شفافیت (RTC).
انتخاب عبارت است از کاهش گزینه ها به موارد یا تعاملاتی که تمایل داریم با دقت بیشتری بررسی کنیم. موفقیت ما در این مرحله به آن بستگی دارد که چقدر دسترسی خود را مدیریت کرده ایم.
وقتی دسترسی، انتخاب و شفافیت به خوبی کار کنند، آزادی در معنای واقعی اش رخ می دهد. تنظیم گرهای اینترنت باید بر این موضوعات توجه داشته باشند که اینترنت چطور بر جایی که افراد هستند تاثیر می گذارد (دسترسی)، چطور گزینه های جایگزین آنها را هدایت می کند (انتخاب) و چطور آنچه را که انتخاب می کنند، پردازش می کند (شفافیت).
در اینترنت یک ترتیب متمدنانه به ندرت قابل تشخیص است. افراد و اشیاء سایبری، خودشان نیستند، بلکه آواتارها هستند. ما آنها را از برچسب هایشان تشخیص می دهیم نه با دیدن یا بوییدن آنها. نشانه ها مشکوک اند. هویت ها قابل دگرش و محیط اطرافشان نیز دگرش پذیرند. گفتار در اینترنت از نویسنده و مبداء جداست. این درهم ریختگی، بنیان های اعتماد را بی اساس می کند.
اینترنت RCT ما را تضعیف می کند و ترسناک تر از همه آنکه ما را با نیروهای هماهنگی روبه رو می کند – قدرت هایی که توسط دیگران کنترل می شود – که می تواند عملکرد RCT ما را خنثی کند.
هر فردی با یک کارت اعتباری میتواند از پلتفرمهای اینترنت (گوگل، فیسبوک، اپل و دیگران) برای رهگیری سایر کاربران در هر لحظه استفاده کند، از اطلاعات مبتنی بر دادهها برای گمراه کردن آنها بهره ببرد و با یک نام فرضی اقدامات خلافکارانه انجام دهد و سپس ناپدید شود. من این قدرت های سایبری را مانع شوندگی، ناپدید شوندگی و اشراف اطلاعاتی می نامم.
مانع شوندگی مانند انتقال از راه دور، اینکه بتوان بدون اجازه خود را در فضای شخص دیگری قرار داد. ناپدید شوندگی مانند توانایی تغییر هویت به شکل دلخواه. اشراف اطلاعاتی نیز به معنی ذهن خوانی است. یعنی آگاهی از مکان و مقاصد شخصی برای تاثیرگذاری.
به این ترتیب به تدریج به نقطه ای می رسیم که چه بسا لازم باشد آزادی خود را با حفاظت معامله کنیم. یک نکته دیگر اینکه، هرچه دستگاه های ما شخصی تر باشند، ابرقدرت ها قوی تر خواهند بود. این دوگانگی عصرِ اینترنت است. صمیمت ما با ماشین ها همزمان پیشرفت و آسیب پذیری ما را افزایش می دهد. از یک سو دسترسی های ما افزایش می یابند اما از سوی دیگر توانایی ما برای خودگردانی کاهش می یابد. این همان تهاتر فاوستین (Faustian) است که به تدریج جامعه ما را فرسوده می کند.
تقویت RCT سایبری ما تنها چیزی نیست که به آن نیاز داریم. با قانون افزایش صمیمیت، ابرقدرت ها حتی برای کسانی که تجهیزات RCT قوی دارند، به تهدیدی فزاینده تبدیل خواهند شد. راه حل های تاکتیکی همچنان مورد نیاز خواهند بود.
تنظیم گرها در سراسر جهان در حال حاضر با ابرقدرت ها مقابله می کنند. اتحادیه اروپا، ایالات متحده و دیگران به دنبال محدود کردن جمع آوری داده ها (اطلاعات) و تبلیغات هدفمند (مانع شوندگی) هستند. با این حال، مقررات نباید ابرقدرت ها را به کلی از بین ببرد. محدودیت ها باید با دقت توسط افراد ماهر و آگاهی ایجاد شوند که می دانند چگونه باید در یک بوم سازه بزرگتر عمل کنند. ممنوع کردن داده ها خدمات ارزشمند را از بین می برد.
خودگردانی برای آزادی شخصی خوب است، اما همچنین تنها راه عملی برای مدیریت میلیاردها تعامل اینترنتی در روز است که همچنان با وسایل نقلیه خودران، روباتها، ساخت سهبعدی خانگی و سایر پیشرفتهای فناوری افزایش مییابند.
کاربران آنلاین نیاز به خودمختاری قدرتمند دارند زیرا منظور ما از آزادی این است و خودگردانی تنها مدل جامعه سایبری است که می تواند در مقیاس بزرگ کار کند.
اینترنت به یک آژانس فدرال تخصصی نیاز دارد تا ما را در تمام پیشرفتهای هزاره بعدی ایمن، امن و متمدن نگه دارد. اینترنت بستر بسیاری از سازوکارهایی است که هم اکنون حفاظت از آنها بر عهده دولت هاست. به این ترتیب چه بسا اینترنت مهمترین هزینه عمومی باشد. با این حال، به یک رویکرد نظارتی کاملا متفاوت نیاز دارد.
آژانس تازه باید مهارتهای تخصصی و اختیارات قانونی گستردهای برای توسعه سیاستهایِ ترویج خودگردانی قوی اینترنتی داشته باشد. پیشرفتهای فناورانه را پیشبینی کرده و سیاستهایی برای رویارویی، پیشبینی خطرات قریبالوقوع و تجهیز کاربران به ابزارهای هوشمندتر برای محافظت از خود را تبیین کند.
آژانس تازه باید دانشکده هایی ایجاد کند که افراد را برای اعتماد به یکدیگر، مسیریابی دقیق و قضاوت صحیح آماده می کند. آژانس باید با صنعت همکاری کند تا کاربران را به حواس قابل اعتماد (مانند شناسایی، احراز هویت ویدئویی، برچسب گذاری برنامه) مجهز کند و قوانین طبیعی حیاتی (مانند پایداری، قابلیت تأیید) را به محیط سایبری بازگرداند تا به کاربران اجازه دهد با اطمینان در محدوده قوانین نهادینه، خودگردانی داشته باشند.
شناسایی دیجیتال جهانی را به اجرا درآورید. یک شناسه دیجیتال استاندارد صنعتی و ضد دستکاری را در دسترس همگان قرار دهید تا اطمینان حاصل شود که هر موجودیت تعاملی میتواند هویت مشخصی داشته باشد.
برچسبگذاری/ردهبندی منابع حیاتی، مانند وبسایتها، برنامههای کاربردی و ناشران را اجرایی کنید، درست همانطور که سازمان غذا و دارو برچسبگذاری تغذیهای مواد غذایی فرآوری شده را الزامی میکند.
کاربران را به ابزارهایی برای شناسایی استفاده های مشکوک مجهز کنید که می توانند منشاء را تحلیل، معنا را دسته بندی کنند و انگیزه های سازنده را با علم حفاظت از مصرف کننده دریابند.
سامانه هایی که در امنیت شهرت دارند (a la Yelp, eBay, or Airbnb) و سامانه های طبقه بندی شده را تشویق کنید تا به مردم کمک کنند با اطمینان انتخاب کنند.
از پایگاه های اصلی اعتماد مانند دانشگاه، روزنامه و آموزش عمومی برای تاکید بر انتخاب و شفافیت حمایت کنید. آژانس می تواند به دنبال حمایت از مدل های تجاری برای مطبوعات دیجیتال یا منابع اطلاعات عمومی با کمک های عمومی و یارانه ها باشد.
مانند دنیای واقعی، اینترنت هم به چارچوب شناختی برای کاربرانش و هم به مجموعه ای از محافظت ها در برابر تهاجماتی که به دنبال مختل کردن یا دستکاری خودگردانی هستند، نیاز دارد.
ناپدید شوندگی با احراز هویت جهانی کاهش می یابد. مانع شوندگی نیز با با اجباری کردن استفاده از شناسه دیجیتال توسط همه خریداران داده کاهش مییابد. اشراف اطلاعاتی را میتوان با کنترلهای حریم خصوصی و لایههای اشتراکگذاری با تقلید از دستورالعملهای HIPAA و تعیین سلسلهمراتب مجوز داده که کاربران میتوانند به راحتی درک و کنترل کنند و خریداران داده میتوانند به طور شفاف از آن استفاده کنند، مدیریت کرد.
مالکیت داده ها را شفاف کنید و یک پروتکل مجوز استاندارد را نهادینه کنید که به کاربران اجازه می دهد برای هر ارائه دهنده یک مجوز تنظیم کنند. آژانس تازه می تواند داشبوردی در این زمینه برای کاربران طراحی کند.
پیامدهای مطلوب عمومی همواره از از افراد آگاه و با اخلاق به دست نمی آید. آژانس باید در برابر مواردی از جمله دستکاری انبوه اطلاعات مربوط به انتخابات، از جمله تبلیغات سیاسی، اطلاعات نادرست برای سلامت عمومی و گفتار غیرقانونی مقاومت کند.
باید فرض شود که بدون تلاش های بازدارنده مستمر، هر سامانه ای در شبکه در نهایت هک می شود. آژانس باید با شعبه امنیت سایبری همکاری نزدیکی داشته باشد تا محافظت های گسترده ای از شبکه در برابر نفوذ، سرقت و خرابکاری اعمال کند.
آژانس مسئول انجام و انتشار تحقیقات پیرامون موضوعاتی از این قبیل است که شیوه کار اینترنت و هوش مصنوعی، چرایی و چگونگی داده و اطلاعات، مسائل مربوط به خطرات اخلاقی، دستور العمل های بهترین شیوه ها و همچنین پیش بینی پیشرفت ها و تاثیرها، چگونه خواهد بود.
درک فناوری پیرامون ما باید به وظیفه مدنی همه شهروندان تبدیل شود. پلتفرمها و کاربران باید لغتنامه ای را به اشتراک بگذارند که وقتی به کاربران کنترل داده میشود، بدانند چه کار کنند و چه چیزی بخواهند.
مناطقی را شناسایی کنید که درج اجباری (ناشناس) داده ها ممکن است مزایای اجتماعی داشته باشد (بهداشت، پزشکی، DNA، ردیابی تماس).
تنظیم گرها باید ارائه دهندگان فناوری را به پذیرش مسئولیت تشویق کنند. چه بسا شرکت های فناورانه به امانتداران اطلاعاتی تبدیل شوند که از نظر قانونی مسئول حفاظت از ایمنی و حریم خصوصی کاربران خود باشند.
از آنجایی که اینترنت یک منبع جهانی مشترک بدون مرزهای مدیریت آسان است، آژانس ایالات متحده باید این اصول را منتشر کند و به عنوان الگویی در اختیار سایر آژانس های مشابه در سراسر جهان بگذارد.
منبع: مرکز بِلفر / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :