نظمی نوین که خیلی زود کهنه شد

نگاهی به جایگاه تازه ایران در نظام چندقطبی جهان

۰۳ تیر ۱۴۰۱ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۱۲۷۵۹ آسیا و آفریقا اقتصاد و انرژی نگاه ایرانی
ماندانا تیشه یار در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در واقع، آنچه می تواند جایگاه ایران برای پیوند دادن روسیه به مناطق گوناگون آسیایی را دارای اهمیت بسازد، موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور در برقراری ارتباط مستقیم میان دریای کاسپین و خلیج فارس است. ایران نه تنها مسیری کوتاه، امن و ارزان برای ترابری کالا در راهگذر شمال ـ جنوب به شمار می رود، بلکه در زمینه انتقال انرژی از روسیه به بازارهای مصرف (چه به صورت سواپ و چه از راه خطوط لوله) می تواند نقشی مهم بازی کند. 
نگاهی به جایگاه تازه ایران در نظام چندقطبی جهان

نویسنده: ماندانا تیشه یار، عضو هیات علمی موسسه آموزش عالی بیمه اکو، دانشگاه علامه طباطبائی

دیپلماسی ایرانی: تنها سه دهه از روزگاری می گذرد که جرج بوش پدر، به هنگام حمله ناتو به عراق در سال ۱۹۹۱، از «نظم نوین جهانی» سخن گفت. اما این نظم نوین که درست اندکی پس از فروپاشی اتحاد شوروی مطرح شده بود و خبر از جهان تک قطبی می داد، خیلی زود به چالش کشیده شد. در سی سال گذشته، از یک سو برخی از قدرت های بزرگ و متوسط جهان در سراسر قاره ها و مناطق کوشیده اند تا با دنبال کردن سیاست های چندجانبه گرایانه، هژمونی جهانی ایالات متحده را به چالش بکشند و از سوی دیگر، نظام سرمایه داری به زودی دریافت که بدون رقیب و دشمن جدی، تداوم حیات و ثبات سیاسی و اقتصادی آن نیز با دشواری های بسیار روبرو خواهد بود. همین بود که از فردای آغاز دوران پساجنگ سرد، جهان در کشمکش میان دنیای تک قطبی با ارزش های جهانی شده آمریکایی از یک سو و دنیای چندقطبی همراه با گوناگونی فرهنگی و سیاسی به سر برده است. 

آنچه در ماه های اخیر در اوکراین رخ داد، خبر از پایان دوران حاکمیت ایده نظم نوین جهانی، آنگونه که جرج بوش تعریف کرده بود، و آغاز عصری نوین در روابط میان ملت ها داد؛ عصری که مدتها بود آوازه آن به گوش بسیاری از جهانیان رسیده بود. در این عصر نوین، بازیگران اصلی همچنان دولت ها هستند؛ اگرچه که ملت ها با استفاده از رسانه های جمعی و فضای مجازی، نقش پررنگتری بازی می کنند. جنگ و رقابت و شکل گیری اتحادهای نوین نیز همچنان الگوی اصلی روابط میان کشورها به شمار می رود. آنچه که امروزه در اروپا و آمریکا شاهد آن هستیم، از اعمال تحریم جمعی علیه دیگر کشورها گرفته تا ترغیب دولتهای بی طرف مانند سوئد و فنلاند برای پیوستن به ناتو، گویای صف بندی تازه و تشکیل بلوک قدرت جدیدی است. 

با این همه، نبرد کنونی، علیرغم برخی گفتمان های حاشیه ای، در مجموع بیش از آنکه ماهیتی ایدئولوژیک داشته باشد، از ضرورت های ژئوپلیتیکی نشات می گیرد. هیچ یک از طرفین دعوا به دنبال برپایی آرمانشهر نیست، منافع ملی کشورها در رویکردی واقع گرایانه، ملاک عمل قرار گرفته است. همچنین وابستگی های اقتصادی طرفین به یکدیگر، همه طرف ها را آسیب پذیر ساخته است. نمونه آن را می توان در این امر دید که بسیاری از کشورهای اروپایی در برابر سیاست تحریم خرید انرژی از روسیه مقاومت می کنند. در این نبرد ژئوپلیتیکی، کشورهایی که بتوانند سناریوهای تازه ای برای استفاده از فرصت های موجود در عرصه جغرافیای سیاسی و اقتصادی طراحی کنند، دست بالا را خواهند داشت.
در همین حال، روسیه که این روزها در خط مقدم جبهه علیه غرب ایستاده است، بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازنگری در رویکردهای سیاست خارجی خود و انطباق آن با شرایط نوین جهانی می باشد. این بار در بلوک شرق، دو قدرت چین و روسیه در کنار یکدیگر ایستاده اند. همچنین در ماه های اخیر دیدیم که شمار زیادی از کشورهای جهان کوشش کردند که در جنگ اوکراین، موضع بیطرفانه در پیش بگیرند. این امر خود گویای آن است که این کشورها، که بخش بزرگی از جمعیت جهان را نیز در خود جای داده اند، مایل به همراهی با نظم تک قطبی پیشین در جهان نیستند. اما در عین حال، می خواهند بدانند که چه فرصت هایی از رهگذر شکل گیری نظمی تازه تر در جهان نصیب آنها خواهد شد. 

آنچه در این مرحله از دوران گذار مهم به نظر می رسد، آن است که روسیه چگونه به تغییر رویکرد ژئوپلیتیکی خود در دو سطح منطقه ای و بین المللی روی خواهد آورد. در ماه های اخیر، افزایش حضور سرمایه گذاران و بازارگانان روس در کشورهای آسیایی، به ویژه در دو منطقه خارج نزدیک (آسیای مرکزی و قفقاز) نشان از آغاز تغییرات در سیاست های ژئواکونومیکی روسیه دارد. اگر روسیه در جبهه غربی با نیروهای نظامی در حال تقابل با غرب است، سرمایه گذاران روس در مرزهای جنوبی و شرقی این کشور پهناور می توانند فرصت های تازه ای از همکاری را تعریف کنند. بی تردید ورود ایشان به جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز، قابلیت گسترش تا آبهای آزاد در خلیج فارس را دارد. روسیه متحدانی در میان کشورهای غرب آسیا، جنوب آسیا و شرق آسیا دارد. ارتباط با آنها و افزایش همکاری ها به ویژه در حوزه های اقتصادی، نه تنها می تواند روسیه را در برابر تحریم ها مقاومتر کند، بلکه می تواند با تامین منافع دیگر بازیگران جهانی، از یکجانبه گرایی ایالات متحده نیز جلوگیری نماید. 

در این میان، ایران می تواند از اهمیت ویژه ای برای هر یک از طرفین بازی شطرنج بین المللی برخوردار باشد. همراهی این قدرت منطقه ای در غرب آسیا، با توجه به توانمندی های طبیعی ویژه ای که از آن بهره مند است، با هر یک از قدرت های بزرگ، در این دوران گذار به نظمی نوین در سطح جهان، می تواند توازن قوا را تا حدودی تحت تاثیر قرار دهد. در واقع، آنچه می تواند جایگاه ایران برای پیوند دادن روسیه به مناطق گوناگون آسیایی را دارای اهمیت بسازد، موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور در برقراری ارتباط مستقیم میان دریای کاسپین و خلیج فارس است. ایران نه تنها مسیری کوتاه، امن و ارزان برای ترابری کالا در راهگذر شمال ـ جنوب به شمار می رود، بلکه در زمینه انتقال انرژی از روسیه به بازارهای مصرف (چه به صورت سواپ و چه از راه خطوط لوله) می تواند نقشی مهم بازی کند. 

اینک که روسیه با سختترین تحریم های بین المللی از سوی بلوک غرب روبرو شده است، شگفت خواهد بود اگر همچنان بخواهد به اعمال تحریم های اقتصادی غربی علیه ایران ادامه دهد. امروزه تداوم تحریم اقتصادی ایران از سوی روسیه و متحدان منطقه ای اش، نوعی خودـ تحریمی به شمار می رود. در واقع، به نظر می رسد که ادامه بازی بر پایه قوانین و مقررات تعریف شده از سوی غرب، دست روسیه را در بهره مندی از همه ظرفیت های موجود می بندد.

از سوی دیگر، امروزه که عصر تازه ای از صف بندی های نوین میان قدرت های بزرگ جهان آغاز شده است، دعوت از کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین برای گفتگو و تبادل نظر در زمینه تشکیل یک بلوک متحد اقتصادی، می تواند فرصتی مغتنم برای روسیه در شرایط کنونی باشد. با توجه به ملاحظات بین المللی و رقابت های سیاسی و اقتصادی میان برخی دولتها برای میزبانی از چنین گردهمایی ای، و نیز با توجه به روابط دیپلماتیک گسترده میان ایران با روسیه و دیگر قدرت های منطقه ای و قاره ای، تهران می تواند پایتختی مناسب برای میزبانی از این نشست و گفتگو درباره «جهان پساـنظم نوین جهانی» باشد. 

فراموش نباید کرد که فرصت ها برای تشکیل اتحادها در عرصه نظام بین المللی، با تغییر سیاست ها و رویکردها، به سرعت از دسترس دور می شوند. شرایط رو به دگرگونی در سطح بین المللی و عدم استفاده فوری از ظرفیت های موجود، می تواند سرنوشتی دیگر در روابط منطقه ای و بین المللی را رقم بزند و کشورها را به سوی سیاست هایی دیگر برای تامین منافع و امنیت ملی خود سوق دهد. 

و سرانجام آنکه، در میانه جنگ جهانی دوم، هنگامی که آمریکایی ها از راه ایران تجهیزات نظامی برای ارتش سرخ فرستادند و سبب شدند که بتواند مقاومت ارتش یکپارچه هیتلری (ورماخت ) در استالینگراد را بشکند، ایران «پل پیروزی» نام گرفت. این نام شاید در عصر کنونی نیز بتواند بار دیگر بر این کشور نهاده شود.

کلید واژه ها: ایران روسیه ایران و روسیه ترانزیت مسیرهای ترانزیتی ایران کریدور شمال - جنوب کریدور شرق به غرب جئوپلتیک ماندانا تیشه یار


( ۱۶ )

نظر شما :