چرا تهران سکوت می کند؟
ارزان فروشی نفت توسط روسیه و سیاست دست به عصای ایران
دیپلماسی ایرانی - بعد از خروج آمریکا از برجام در سال 2018 و بازگشت همه تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان، جمهوری اسلامی ایران به همان شیوه سابق دور زدن تحریمها بازگشت و کوشید با بهره گیری از روشهایی همچون استفاده از تجار نفتی، صادرات غیر مستقیم و جذب مشتریان از طریق کاهش قیمت، روند صادرات نفت خود را حفظ کند. با تغییر دولت در ایالات متحده آمریکا و تصمیم دولت «جو بایدن» برای بازگشت به برجام، مذاکرات بین قدرتهای جهانی و ایران بار دیگر از سرگرفته شد و سخنگوی دولت آمریکا نیز اعلام کرد واشنگتن در جریان خریدهای نفتی چین از ایران قرار دارد، اما تصمیم رئیس جمهور جدید آمریکا این است که در خلال مذاکرات احیای برجام، علیه شرکت و یا اشخاص چینی برای خرید نفت از ایران تحریمی وضع نکند.
در چنین شرایطی، بر اساس گزارش رویترز، فروش نفت ایران به چین در اواخر سال ۲۰۲۱ و اوایل سال ۲۰۲۲ به اوج خود رسید(۷۰۰ هزار بشکه در روز) و ایران امیدوارانه تلاش کرد بار دیگر جایگاه خود را در بازارهای جهانی بازیابی کند، تا اینکه مهمانی ناخوانده در نزدیکی مرزهای ایران همه معادلات را بر هم زد؛ جنگ اوکراین!
حمله نظامی روسیه به اوکراین و وضع تحریمهای شدید بین المللی علیه این کشور، روسیه را در موقعیتی مشابه ایران قرار داد. در وضعیتی که تولید نفت و میعانات گازی روسیه به کمتر از ۱۰ میلیون بشکه در روز و پایینترین مقدار از ژوئیه ۲۰۲۰ رسیده و تحریمها و محدودیتهای لجستیکی تجارت این کشور را دچار مشکل کرده است؛ نیکولای شولگینوف، وزیر انرژی روسیه اظهار کرده که «مسکو آماده فروش نفت و فرآوردههای نفتی به کشورهای دوست در هر محدوده قیمتی است»!
این ارزان فروشی نفت از سوی کشور به اصطلاح دوست، آخرین چیزی بود که ایران در شرایط متوقف ماندن برجام، تداوم تحریمها و البته اصلاحات اقتصادی داخلی انتظارش را داشت! در نتیجه این سیاست صادرات نفت روسیه به چین با افزایش ۱۶ درصدی نسبت به ماه مارس 2022، به حدود ۸۶۰ هزار بشکه در روز رسید در حالیکه واردات چین از ایران کاهش یافته و به نزدیک به ۶۵۰ هزار بشکه در روز رسیده است.
عدم واکنش جدی مقامات کشور به این مسأله، آن هم در شرایطی که ایران با مشکلات عدیده اقتصادی دست و پنجه نرم می کند، در افکار عمومی ایران بازتاب مثبتی نداشته و سؤالات متعددی را برای اقشار مختلف جامعه ایجاد کرده است؟ از جمله اینکه با وجود سیاستهای منفعت محور و ابن الوقتی دولت روسیه در قبال ایران، برخوردهای سرد پوتین با رئیس جمهور کشورمان و مواضع مداخله جویانه و بعضا توهین آمیز سفیر این کشور در ایران، چرا دولت سیزدهم همچنان در برابر این کشور سیاست مماشات را در پیش گرفته و اقدام جدی و متقابلی انجام نمی دهد؟
در پاسخ به این سؤال کلیدی باید گفت؛ به نظر می رسد سیاست ایران در قبال روسیه بر اساس دو فاکتور تنهایی استراتژیک و سطح قدرت تعریف می شود. سوای از روابط خصومت آمیز ایران با آمریکا که در چهار دهه گذشته محیط امنیتی پرتلاطمی برای کشور ایجاد کرده است، بدعهدی اروپا در دوران بعد از خروج آمریکا از برجام به مقامات ایران نشان داد قدرتهای اروپایی متحد قابل اتکایی نیستند و نه تنها ظرفیتهای کافی برای حمایت از ایران را ندارند، بلکه اساساً تمایلی هم برای ایستادن در کنار ایران، تأمین نیازهای کشورمان و تبدیل شدن به شریک استراتژیک ایران از خود نشان نمی دهند.
چین نیز که یک ابرقدرت نوظهور با پتانسیلها و ظرفیتهای فراوان است، در عرصه بین المللی رویکرد اقتصادی_تجاری را دنبال می کند و از هر فعالیتی که به اقتصادش لطمه بزند دوری می گزیند. قدرتهای متوسط همچون هند، برزیل، آرژانتین، کره جنوبی و ... هم یا در تیم غرب هستند، یا ظرفیت و انگیزه لازم برای ایستادن در کنار ایران را ندارند و منافعشان آنها را به سمت همسویی با آمریکا و قدرتهای غربی سوق می دهد. کشورهای همسایه و منطقه نیز برخی خود را به طور سنتی به عنوان متحد استراتژیک غرب تعریف کرده اند و در جبهه مقابل ایران قرار دارند. برخی دیگر نیز آنچنان با مشکلات متعدد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی دست و پنجه نرم می کنند و نیازمند کمک و حمایت هستند که در عمل نمی توانند متحدان استراتژیک ایران باشند.
این در حالی است که روسیه به ویژه در یک دهه اخیر، به دلیل برخی منافع مشترک با ایران در منطقه غرب آسیا، رویکرد ضد هژمونیک و تشابهات ساختار سیاسی اش با ایران، تمایل و اراده بیشتری برای همکاری با ایران داشته و دارد. بنابراین برخلاف نظر تحلیلگرانی که معتقدند رویکرد مماشات گرایانه ایران در مقابل روسیه تحت تأثیر افراط در «سیاست نگاه به شرق» است، به نظر می رسد رویکرد مقامات ایران کاملا متأثر از فکتها و واقعیات صحنه بین المللی و الزامات زیست یک کشور برهم زننده وضع موجود در نظام بین الملل است.
بر این اساس، جمهوری اسلامی ایران که در طی دهه های گذشته در بین کشورهای همسایه و منطقه و از طرف جهان غرب حامی و شریک جدی و مناسبی برای خود نیافته است، در کنار تقویت محور مقاومت، به تنها قدرت راغب به همکاری نسبی با ایران، یعنی روسیه روی آورده است.
نکته دیگر نقش کلیدی روسیه در صادرات تسلیحات و تجهیزات نظامی به ایران است؛ هر چند این کشور نیز به همه سفارشها و درخواستهای تسلیحاتی ایران پاسخ مثبت نمیدهد و همواره نگرانیهای کشورهای حوزه خلیج فارس و اسرائیل در این مورد را لحاظ می کند، اما یکی از معدود فروشندگان معتبر تسلیحات و تجهیزات نظامی است که همواره نیاز ایران به تجهیزاتی که به صورت بومی در داخل تولید نمیشوند را برآورده و به نوسازی و تقویت زیر ساختهای نظامی کشور کمک کرده است و این مسأله ای نیست که از دید تصمیم گیران عرصه سیاست خارجی ایران پنهان بماند.
دلیل مهم دیگر که سیاست و رویکرد دولت ایران در قبال روسیه را توضیح می دهد، سطح قدرت این کشور در سلسله مراتب قدرت بین المللی است؛ روسیه در شورای امنیت حق وتو دارد و تنها شانس ایران در زمانی است که پرونده هسته ای و یا پرونده های دیگری به ضرر ایران به شورای امنیت برود، یا این شورا بخواهد اقدامات جدی و سختگیرانهای علیه ایران انجام دهد. هر چند مواضع روسیه در سازمان ملل و شورای امنیت نشان می دهد این کشور متحد چندان قابل اعتمادی هم نیست و احساس تعهدی در قبال کشورمان ندارد؛ اما به هر حال عقل سلیم حکم می کند ایران با تنها کارت احتمالی موفقیت خود در شورای امنیت، ریسک نکند.
البته قدرت روسیه تنها محدود به حق وتو نیست، جایگاه این کشور در حوزه منابع و صادرات انرژی، محصولات کشاورزی استراتژیک(بزرگترین تولید کننده و صادرکننده گندم در جهان)، قدرت نظامی برجسته و البته همسایگی این کشور با ایران هم از دیگر ملاحظاتی هستند که باعث می شوند ایران در برابر روسیه دست به عصا حرکت و تلاش کند حتی با میزانی از مماشات هم که شده این قدرت جهانی را در کنار خود نگه دارد.
با وجود استدلالهای فوق که نشان می دهند سیاست کنونی ایران در قبال روسیه مبتنی بر پاره ای از واقعیات و نیازهای استراتژیک و امنیتی کشور است، باید گفت یکی از ملاحظات جدی در روابط بین الملل که کشورها را به احترام به حقوق دیگران وا می دارد و جلوی زیاده خواهی و زورگویی آنها را می گیرد، اصل رفتار مستقل و متقابل است. بر این اساس در تنظیم روابط خارجی با روسیه به ویژه در مسأله اخیر ارزان فروشی نفت از سوی این کشور که لطمه مستقیم به صادرات و اقتصاد ایران می زند، لازم است ایران استقلال رفتار و گزینههای رفتار متقابل خود را نشان داده و ضمن در نظر گرفتن «مصلحت»های موجود، دو اصل دیگر سیاست خارجی ایران یعنی «عزت» و «حکمت» را نیز به کار بگیرد؛ در این راستا جمهوری اسلامی ایران باید در کوتاه مدت به مقامات روس این پیغام را بدهد که حمایت و همراهی راهبردی ایران با این کشور همیشگی نیست، بلکه منوط به رعایتی شرایط و ضوابطی از سوی روسیه است و در صورت اتخاذ سیاستهای غیر دوستانه، ایران نیز گزینههای متقابلی (مذاکره برای همچون صادرات گاز به اروپا و حمایت از اوکراین در جنگ) در اختیار دارد که می تواند از آنها بهره ببرد.
در میان مدت و بلند مدت نیز (همانگونه که در حال حاضر نیز گامهای ابتدایی برای رفع اختلافات با عربستان برداشته شده) لازم است جمهوری اسلامی ایران با رعایت تدبیر، خردمندی و عقلانیت نهفته در اصل «حکمت» به توسعه روابط با همسایگان، کشورهای اسلامی و سایر قدرتهای جهانی غیر محارب بپردازد و از این مسیر، متحدان استراتژیک کشور را گسترش داده تا در مواقع بحرانی ناچار به سکوت در برابر رفتارهای غیر دوستانه متحدان اندک نباشد و بتواند از کارتهای متعدد خود بهره ببرد و استقلال و عزت ایرانی را به نمایش بگذارد.
نظر شما :