آنکارا به دنبال گسل با تهران
اردوغان چرا و چگونه زیر پای ایران را خالی کرد؟
دیپلماسی ایرانی – بعد از ظهر دیروز پنجشنبه رجب طیب اردوغان سفری دو روزه به عربستان سعودی را آغاز کرد. سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه سعودی پنجشنبه شب طی یک مراسم رسمی در قصر پادشاهی السلام جده از رئیس جمهور ترکیه استقبال کرد. این سفر رئیسجمهور ترکیه به عربستان سعودی در شرایطی انجام میشود که رسانهها با اشاره به مختومه شدن پرونده محاکمه غیابی عاملان قتل جمال خاشقچی در ترکیه، از تشدید تلاشهای آنکارا به منظور بهبود روابط با ریاض خبر داده بودند. در همین راستا ۱۳ فرودین/۲ آوریل بود که وزارت دادگستری ترکیه با انتقال محاکمه مظنونان سعودی الاصل پرونده قتل جمال خاشقچی به ریاض موافقت کرد تا به بدین گونه مهمترین مانع رونق رابطه سیاسی - اقتصادی آنکارا – ریاض با بسته شدن پرونده قتل فجیع جمال خاشقچی و چشم پوشی اردوغان از این پرونده از سر راه برداشته و با حضور رئیس جمهور ترکیه در ریاض در عمل رابطه دو کشور به مرحله عادی سازی وارد شود. اما نکته حائز اهمیت اینجاست که این سفر دو روزه اردوغان به عربستان در حالی انجام می شود که پیش از آن رئیس جمهور ترکیه سفرش به ایران را لغو کرده بود و قبل از آن هم شاهد حضور اسحاف هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل در ترکیه بودیم. مجموعه این نکات نشان از تلاش آنکارا برای ایجاد گسل با تهران دارد، خاصه آنکه تحریک اقلیم کردستان عراق در برابر ایران هم میتواند در تشدید این گزاره موثر باشد. از این منظر دیپلماسی ایرانی در گفت و گو با علی بیگدلی، تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل به واکاوی دقیق تر این مسئله پرداخته است که در ادامه از نظر می گذرانید:
بعد از ظهر دیروز پنج شنبه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در سفری دو روزه وارد عربستان شد. این سفر در حالی انجام میشود که اردوغان پیش از این سفر به تهران را لغو کرد و قبل تر هم شاهد سفر همتای اسرائیلی اش به آنکارا بودیم. با توجه به این نکات آیا آنگونه که برخی مطرح میکنند اردوغان از پشت به تهران خنجر زده است؟
تا حدی میتوان این تشبیه را در خصوص رفتارهای اردوغان به کار برد. اما برای تبیین و بررسی دقیق تر ابن مسئله باید نگاهی به سیاست های اردوغان در منطقه و جهان داشته باشیم. به هر حال وی از حزب عدالت و توسعه وابسته به جریان های اسلامی ترکیه از سال ۲۰۰۸ قدرت را در این کشور به دست گرفت. اردوغان در ابتدا با برخی اصطلاحات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و به خصوص اقتصادی در داخل به دنبال زمینه سازی مناسب با هدف پذیرش در اتحادیه اروپا بود. اگر چه این رفتارها و دیگر تصمیمات به پویایی اقتصاد ترکیه منجر شد، اما به توفیقی در خصوص پذیرش در اتحادیه اروپا ختم نشد. لذا زمانی که با مخالفت جدی و انتقادات گسترده اتحادیه اروپا و برخی از کشورهای کلیدی مانند فرانسه و آلمان مواجه شد اردوغان رفتار و رویه خود را ذیل توقف اصلاحات ساختاری در داخل کنار گذاشت و به دنبالش دست به تغییرات معناداری در حوزه سیاست خارجی زد. در این بین برخی تحولات منطقه ای هم به تحریک اردوغان برای تسریع و تشدید این رفتارها وی دامن زد. مهمترین این تحولات به تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا در سال ۲۰۱۱ میلادی باز میگردد که از آن به عنوان بهار عربی یا بهار اسلامی یاد میشود. در آن زمان اردوغان ذهنیت خود را تغییر داد و سعی کرد با احیای نگاه نئوعثمانی گری زمینه برای دخالت در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را ایجاد کند. لذا از لیبی گرفته تا سوریه، عراق و... ردپای حضور و تجاوز ترکیه دیده می شود. صد البته که این رویه تا به اکنون ادامه دارد.
این تغییر نگاه اردوغان صرفا به بهار عربی در سال 2011 و خاوریمانه وشمال آفریقا محود می شود؟
به هیچ وجه. دخالت های ترکیه در حوزه قبرس و یونان که سابقه تاریخی دارد. اما در کنارش تحولات حوزه قفقاز جنوبی طمع ترکیه را برانگیخت و نگاهی مشابه با نگاه سال 2011 به این منطقه داشت. لذا ترکیه شرایطی را رقم زد که باعث ایجاد جنگ ۴۴ روزه در پاییز سال ۲۰۲۰ شد.
یعنی شما معتقدید که جنگ دوم قره باغ به دلیل نقش آفرینی ترکیه بوده است؟
بدون شک.
چرا؟
چون آنکارا با تحریک ایروان و باکو سعی داشت که تغییری معنادار در ژئوپلیتیک منطقه ایجاد کند. یعنی با ایجاد جنگ در قره باغ و حمایت همه جانبه از جمهوری آذربایجان شرایط را به سمتی پیش برده است که با تلاش برای تحمیل دالان زنگ زور به ایران و ارمنستان سودای آن را دارد که هم نفوذ خود را به صورت مستقیم از جمهوری نخجوان به جمهوری آذربایجان تسری بدهد، هم مستقیما خود را به آبهای دریای خزر برساند و از آن طرف برنامه جدی برای کشورهای آسیای میانه از این طریق دارد. حال اینکه تمام این نکات به معنای خنجر زدن از پشت به ایران باشد تعبیری رادیکال است. لذا میتوان بیشتر آن را خالی کردن زیر پای ایران در منطقه توسط ترکیه تعبیر کرد.
حتی پس از لغو سفر به ایران، حضور در ریاض و پیش از همه سفر همتای اسرائیلی اش به آنکارا؟
بله.
به چه دلیل چنین باوری داردید؟
به هرحال ترکیه در راستای منافع خود سعی می کند شرایط منطقه خاورمیانه را با نگاهی عمل گرایانه مورد ارزیابی قرار دهد. ضمن آنکه هر حال با تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن به نظر میرسد بافت و فضای سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک در خاورمیانه در حال تغییر است. اگر چه نقطه عطف این تغییر به ماه های آخر دولت ترامپ و پیمان ابراهیم بازمیگردد. اما تحولات یک دوساله اخیر سبب شده تا امارات متحده عربی، بحرین، مصر، اسرائیل و عربستان سعودی به دنبال یک جبهه واحد باشند. کما اینکه نشست نقب، نشست شرم الشیخ و نشست اردن و .... موید آن است. لذا ترکیه هم سعی میکند شرایط را برای نفوذ خود در این جبهه داشته باشد. در نتیجه با انتقال پرونده قتل جمال خاشقچی از ترکیه به عربستان زمینه احیای روابط سرد چند سال اخیر با عربستان سعودی را شکل داد تا گرم شدن روابط دیپلماتیک آنکارا – ریاض به منافع تجاری و اقتصادی هم منجر شود. در کنار آن باید تلاش های اردوغان را به دلیل شرایط داخلی ترکیه از حوزه اقتصادی و معیشتی گرفته حوزه سیاسی در تغییر نگاه وی در عرصه سیاست خارجی هم دخیل دانست. با این حال من هم معتقدم لغو سفر به تهران و جایگزین کردن آن با عربستان سعودی و در کنارش سفر رئیس جمهور اسرائیل به ترکیه میتواند نشان از گسل و افتراق سیاسی اردوغان با ایران باشد. حتی اگر این را هم بپذیریم که آنکارا بعد از حضور در عربستان به ایران هم سفر خواهد کرد، اما نفس این اولویت بندی و حضور در ریاض پیش از سفر به تهران نشان میدهد که اردوغان در یک وزن دهی، ارزش بیشتری برای عربستان سعودی قائل است تا جمهوری اسلامی ایران.
به شکل جدی تری روی نفوذ، دخالت و تجاوز ترکیه در اقلیم کردستان عراق تمرکز داشته باشیم. با توجه به اقتضائات روابط اربیل و آنکارا به نظر می رسد که ترکیه با فشار به اقلیم کردستان عراق ضمن آنکه سعی دارد با تاراج منابع نفتی و گازی شمال عراق هزینه کمتری برای واردات انرژی داشته باشد، از آن طرف بعد از جنگ اوکراین به دنبال تعریف موقعیتی ژئوانرژیک از خاک اقلیم و اسرائیل با هدف انتقال انرژی به اروپا است. در شرایطی که این طرح برخلاف منافع ایران است یا با در نظر گرفتن این واقعیت کماکان با معتقدید ترکیه از پشت به ایران خنجر نمی زند؟
با توجه به آنچه که پیشتر گفتم ترکیه همواره سعی کرده است نگاهی منعطف و عملگرایانه در قبال تحولات جهانی و منطقه ای داشته باشد. بنابراین طی تقریباً 15 سالی که از حضور اردوغان در قدرت می گذرد شاهد نوسانات در حوزه سیاست خارجی ترکیه بوده ایم، چرا که این سیاست با تحولات منطقه ای و جهانی تغییر پیدا کرده است. بنابراین اکنون هم که شاهد گذشت دو ماه از آغاز جنگ اوکراین هستیم ترکیه با تغییر رفتار خود در قبال روسیه سعی می کند شرایط منطقه را در راستای منافع خود تعریف کند. اما در عین حال ترکیه از این میزان از هوشمندی برخوردار است که نوعی بالانس را در دیپلماسی خود به کار گیرد. بنابراین اگرچه ترکیه به عنوان یکی از بازیگران و اعضای مهم ناتو به حمایت از اوکراین برخاسته است و در کنار آن دست به فروش سلاح های سبک و نیمه سنگین و پهپاد به کیف زده است و با همین سلاح ها شاهد کشتار نیروهای نظامی ارتش روسیه در خاک اوکراین هستیم، اما در مقابل هم باید این را گفت که آنکارا این هنر را در سیاست خارجی دارد که مسکو را هم در جبهه خود نگه دارد. لذا اگر چه طبق برخی اخبار واصله اخیراً ترکیه حریم هوایی خود را بر روی هواپیماهای روسی بسته است و اگر این مسئله به سردی روابط دو کشور منجر شود، اما حتی اگر چنین اتفاقی روی دهد ترکیه بارها ثابت کرده است که توان بازگشت از سیاستهای خود را دارد، کما این که در بحبوحه جنگ سوریه با ساقط کردن جنگنده روسی و اقدام کرملین برای قطع روابط با آنکارا، اردوغان توانست مانع از این مسئله شود. ضمن اینکه تلاش برای تحقق پروژه انتقال انرژی اقلیم کردستان و اسرائیل به اروپا بر خلاف منافع روسیه و جمهوری اسلامی ایران است، اما ترک ها برای نفوذ هرچه بیشتر در بازار انرژی جهانی حاضر به پرداخت هزینه در برابر تهران و مسکو هستند. البته باز هم تکرار می کنم ترکیه این هنر را دارد که هزینههای سیاست خارجی خود را بسیار کاهش دهد.
نظر شما :