رویکرد روانشیسم Revanchism روسی در قبال اوکراین
چرا روسیه نسبت به اوکراینی ها حساس است؟
نویسنده: علی رضوان پور، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل اروپا
دیپلماسی ایرانی: در طلوع دنیای جدید، ولادیمیر پوتین وارد جنگی شده است تا غرب را وادار کند تا اذعان کند که ساختن ساختاری برای امنیت اروپا با این فرض که مسکو بطور مسالمت آمیز با گسترش ناتو به شرق سازگار خواهند بود، به سادگی امکان پذیر نیست.
پوتین بر اساس تصویر دیرینه و غالبا بیان شده خود از سرزمین های اسلاوی اتحاد جماهیر شوروی سابق عمل می کند و سعی کرده است در قالب یک فرشته برای جمع آوری این سرزمین ها اقدام کند.
ولادیمیر پوتین فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را یک فاجعه و تراژدی بزرگ ژئو استراتژیک می داند که روسیه را از موقعیت قدرت بزرگی محروم کرده است.
رئیس جمهوری روسیه چند سال است که ارتش این کشور را برای حضور فعال در سیاست جهانی و کسب احترام به عنوان یک قدرت بزرگ تجهیز کرده است. پوتین قصد دارد همه کشورهای همسایه را بترساند تا قدرت نظامی و اراده سیاسی مسکو را بیشتر نمایان کند اما گسترش ناتو به شرق این جاه طلبی روسها را با مشکل مواجه کرد. از این رو یکی از دلایل مهم این تنش ها عضویت بالقوه اوکراین در ائتلاف ناتو و امکان استقرار سربازان این بلوک نظامی در اوکراین است.
اقدامات فعلی مسکو در قبال اوکراین می تواند تضمینی باشد مبنی بر اینکه اوکراین در مدار روسیه باقی خواهند ماند یا حداقل به یک منطقه بیطرف تبدیل خواهند شد. در این میان یکی از مقاصد روسیه ساقط کردن دولت طرفدار غرب در اوکراین بوده است.
تهاجم روسیه به اوکراین تبلور فصل تازه ای از چرخش های تاریخی در سطح روابط بین الملل است؛ رویدادی که خود محصول مجموعه ای از متغیرهای اقتصادی و سیاسی و نیز تحولاتی است که طی سه دهه گذشته ساختار نظم جهانی و توازن قوا در جهان را بر هم زده است. این جنگ فارغ از تحلیل های تاریخی، سیاسی و غیره یکی از جلوه های کنش یک سیاستگذار ارشد جهانی برای تضمین اقتدار و بقای خود در قالب تحریک سایر بازیگران به واکنش های انفعالی و قبول هزینه های گزاف است. کنش سخت و خسارت بار پوتین که جنگ 2022 اوکراین را بر سپهر جهانی به ویژه اروپا تحمیل کرده بخشی از سیاستگذاری نهانی دولت روسیه برای تضمین بقا و اقتدار خود در نظام جهانی است که بر دو محور بنا شده است:
1. اقدام نظامی و سرکوب تهدیدات نزدیک مرزی با هدف جلوگیری از گسترش بیشتر ناتو به شرق اروپا
2. کشاندن رقبا و قدرت های بزرگ منطقه ای و جهانی به یک فرایند فرسایشی با هدف تضعیف و فروپاشی منابع اقتدار آنان به خصوص در حوزه اقتصاد و سلب مشروعیت سیاسی از اتحادیه اروپا و آمریکا در افکار عمومی جهانی
یکی از مهترین دلایل پوتین برای انجام عملیات ویژه نظامی در اوکراین محافظت از اقلیت های قومی روس در خارج از روسیه به ویژه در منطقه دونباس بوده است. پوتین در یک سخنرانی دیگر اوکراین را نمادی از ابعاد تاریخی و بستر عاطفی این کشور دانسته است. او گفته که اوکراین نماد قلمرو مسیحیت ارتدوکس روسی و بستر تمدن روسیه است. پوتین به تازگی ادعای دیرین خود را تکرار کرده که اوکراین حتی یک کشور نیست بلکه بخش بزرگتر قلمرو آن به ما داده شده است.
روانشیسم، در ادبیات علوم سیاسی و روابط بین الملل به معنای سیاست تلافی جویانه برای انتقام و بازپس گیری سرزمین های از دست رفته است که روس ها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آن را با نوساناتی دررویکردهایشان درحوزه سیاست خارجی، علی الخصوص پس از روی کار آمدن ولادیمیر پوتین، در خارج نزدیک (Near Abroad) خود دنبال کردند. این رویکرد که ابتدا کلید آن در گرجستان در سال 2008 با حمله نظامی به گرجستان و اشغال مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی در سال 2008 زده شد با الحاق شبه جزیره کریمه به خاک روسیه پس از برگزاری یک رفراندوم در این منطقه در سال 2014 ادامه پیدا کرد و با لشگرکشی به اوکراین در 2022 ادامه دار شده است.
بحران اوکراین از این جهت اهمیت دارد که مقدمات آن هم از منظر داخلی و هم از منظر منطقه ای از سال ها قبل به تدریج شکل گرفته بود. از همان ابتدای فروپاشی شوروی رویکرد غرب گرایی در سیاست روسیه در دوره ریاست جمهوری بوریس یلتسین شکل گرفت. اما از آنجایی که روس ها همواره در دوره تزاری و حتی در دروه نظام کمونیستی نشان داده بودند هویت مستقل و مقتدر برای روسیه قائل هستند به زودی با به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین بازگشت به این هویت مورد توجه قرار گرفت و تنها به زمان بیشتری نیاز بود تا این هویت تقویت، رشد و بالندگی لازم را کسب کند.
ریشه جنگ روسیه و اوکراین را می توان در تغییر و تحولاتی دانست که در نظام جهانی و کشور اوکراین در سال های اخیر صورت گرفته است.
اوکراین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان مهمترین بخش و پاره شوروی در میان کشورهای تازه استقلال یافته در روابط خود با شرق و غرب دچار فراز و فرودهایی بوده است. برای روسیه، اوکراین مهمترین سد نفوذی بود که اگر از دست برود به شکل پیاپی دیگر موانع و سدها در قفقاز و آسیای میانه از دست خواهند رفت. بنابراین روسیه به لحاظ ضرورت امنیتی و حفظ هژمونی خود و با تنها دارائی و داشته های خود (ابزار نظامی) پا در میدانی سخت و هزینه بر گذاشت.
یکی از مهمترین دلایل حمله روسیه به اوکراین و انجام عملیات ویژه نظامی روس ها را می توان نازی زدایی و غیر نظامی شدن اوکراین را اعلام کرد. از آنجایی که اوکراین در پروسه ابتکار مشارکت شرقی اروپا Eastern Europe Partnership Initiative حضور داشت همین درخواست عضویت اوکراین یکی دیگر از بهانه های روس ها برای حمله به اوکراین تلقی شد.
یکی از مهمترین پیامدهای جنگ اوکراین بازگشت و رجعت اروپا به عصر منازعات ژئوپلیتیکی و گذار از اروپای هنجاری و ارزش مدار به اروپای منافع محور و قدرت مدار است.
در مجموع باید گفت اگر چه روسیه در نبرد نظامی در اوکراین به کندی پیش می رود و تحت شدیدترین تحریم های بین المللی قرار گرفته اما با توجه به اینکه قدرت گیری ناتو در شرق اروپا به معنای تضعیف قدرت روسیه و تهدید واقعی برای تمامیت ارضی آن است لذا روس ها برای جلوگیری از این اقدام ناتو در صورت لزوم از توان اتمی خود استفاده خواهند کرد و چه بسا زمینه برای شروع جنگ جهانی سوم نیز فراهم شود.
نظر شما :