محبوبیت و مقبولیت پوتین چقدر است
درگیری نظامی روسیه و اوکراین و قدرت نرم در محیط آنارشیک بین الملل
نویسنده: علی اخوان، دانشجوی دکتری رشته مطالعات روسیه دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل اوراسیا
دیپلماسی ایرانی: مناقشات روسیه و اوکراین که اخیرا تبدیل به سرخط اخبار جهان و نقل محافل اجتماعی شده است پیامهای متعددی را برای جهان داراست. ریشههای این نزاع هرچه که باشد ابعاد وسیعی را از ملی گرفته تا بین المللی متوجه خود میسازد و هشدار مهمی را به رهبران جهان در خصوص تغییر نظم حاکم بر محیط بین الملل مخابره میکند. برای درک بهتر این موضوع لازم به یادآوری تاریخی است که در قرون وسطی، اروپا درگیر جنگهای مدید و طاقت فرسا بود اما صلح وستفالی معادلات را تغییر داد. پس از جنگهای طویل المدت در اروپا و صلح وستفالی در سال ۱۶۴۸، دولت-ملتها پدید آمدند و این به این معنا بود که مشروعیت دولتها دیگر در کاخها و قصرها تعیین نمیشد بلکه این مشروعیت را میبایستی در کوی ها، گذرها و در میان عموم مردم جستجو کرد. از آن زمان، ملتها نقش تعیین کننده در حفظ، تعیین و تغییر دولتها داشتند و به همین جهت افکار عمومی نیز اهمیت ویژهای یافت. مفهوم افکار عمومی معمولا به تلقی و تفسیر عموم مردم در یک جامعهی خاص نسبت به موضوعی خاص اطلاق میگردد. در حال حاضر نیز مسالهی افکار عمومی از اهمیت شایانی برخوردار است بطوریکه از زمان شروع جنگ روسیه و اوکراین هر دو کشور برای مدیریت آن از طریق رسانههای جمعی اقدامات زیادی انجام دادند. در سایر کشورهای جهان علی الخصوص در کشورهای غربی نیز موج عظیمی از تبلیغات و اخبار به دیدگاههای مردمی جهت دادند البته رسانههای روسی به شکل فعال و در تقابل با غرب برای مخاطبین خود شروع به برنامهسازی کردند و از این طریق درصدد هدایت افکار عمومی روسیه برآمدند. برای درک بهتر ماجرا نیاز است تا نگاهی آماری به شرایط پس از شروع جنگ روسیه و اوکراین در حوزهی افکارسنجی داشته باشیم.
طبق نظرسنجی به عمل آمده از سمت بنیاد افکار عمومی روسیه، پس از شروع درگیریهای روسیه و اوکراین روند محبوبیت ولادیمیر پوتین در روسیه صعودی بود. شرکت کنندگان در این نظرسنجی مشخص کردند که عملکرد پوتین را چگونه ارزیابی میکنند. ارزیابی مثبت با رنگ سبز و ارزیابی منفی با رنگ قرمز در نمودار مشخص شده است. همانطور که پیداست از ۲۰ فوریه یعنی قبل از آغاز عملیات نظامی در اوکراین تا ۲۷ فوریه یعنی روزهای آغازین شروع درگیری، رضایت مردم از عملکرد پوتین از ۶۴ درصد به ۷۱ درصد افزایش یافته است. همچنین در این بازهی زمانی ارزیابی منفی از عملکرد وی از ۲۱ درصد به ۱۵ درصد کاهش یافته است. این در حالی ست که با گذشت زمان، باز هم روند رضایت از عملکرد پوتین، افزایشی بود تا جایی که در ششم مارس این عدد به ۷۶ درصد رسید. نظرات منفی دربارهی وی نیز به عدد ۱۳ درصد تنزل یافت.
نمودار رضایت مردم روسیه از عملکرد پوتین – بنیاد افکار عمومی روسیه
مسالهی افکار عمومی در سطح بین الملل نیز حائز اهمیت است چراکه نگاه عمومی جهانیان نسبت به یک کشور، متر و معیار قابل اتکایی برای ارزیابی سطح قدرت نرم است. از دههی ۱۹۹۰ به شکل رسمی مفهوم قدرت نرم توسط ژوزف نای تئوریزه شد. . البته این بدان معنا نیست که قبلتر این مفهوم کارایی نداشت. رهبران جهان از سالها قبل به اهمیت این پدیده آگاه بودند مثلا یلنا واسیلنکو در مقالهی خود تحت عنوان دیپلماسی فرهنگی به عنوان ابزار قدرت نرم دولت آورده است: «در سال ۱۷۸۵ توماس جفرسون نامهای به مدیسون مینویسد و در آن اشاره میکند که ابزار فرهنگی میتواند در اختیار قدرت کشور باشد». لذا قدرت نرم پدیدهی جدیدی نیست فقط در زمان حاضر این مفهوم فرمولبندی و تئوریزه شده است. به طور کلی در آستانهی هزارهی سوم به دلیل تحولات ژئوپولیتیکی گستردهای که در جهان رخ داده بود فضای بین المللی نیز تغییر کرده بود و مسالهی تفوق و برتری نظامی به اندازهی قبل تعیین کنندهی سطح قدرت در سطح بین الملل نبود و عوامل دیگری نیز در ارزیابی قدرت کشورها دخیل بودند. یکی از این عوامل، قدرت نرم بود. قدرت نرم یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی کشورهاست و به حرکت کشورها به سمت اهداف سیاست خارجی بدون توسل به زور بلکه از طریق ابزار اقناع و تطمیع اشاره دارد قدرت نرم باعث افزایش سطح محبوبیت کشورها در سطح جهانی میشود و از همین رهگذر، اشتیاق دولتها برای گسترش روابط در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… با کشوری که قدرت نرم بالایی دارد بیشتر میشود. در شرایط کنونی و پس از شروع مناقشات روسیه و اوکراین، افکار عمومی جهان نسبت به این موضوع واکنش معناداری نشان داده است و رسانهها نیز در سطح گستردهای اخبار مربوط به این جنگ را پوشش دادند. طبیعتا همین موضوع میتواند ضربات اساسی به وجههی بین المللی روسیه وارد نماید. تظاهرات گستردهی مردمی در سطح جهان در محکومیت اقدام نظامی روسیه در اوکراین و مقایسهی و تطبیق پوتین با هیتلر گواهی بر این مدعاست.
احتمالا قبل از آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین، کرملین محاسبهی بسیاری از تحریمها و پیامدهای بعدی جنگ را کرده بود اما شاید در ارزیابی پیامدهای این جنگ بر دیپلماسی عمومی و قدرت نرم روسیه دچار خطای محاسباتی شده بود. واقعیت این است که حتی قبل از آغاز جنگ روسیه و اوکراین، چهرهی روسیه در عرصهی بین الملل و میان ملتها آسیبهای فراوانی را متحمل شده بود اما پس از آغاز جنگ، سطح قدرت نرم روسیه تنزل چشمگیری کرد. اما سوال اینجاست که چرا پوتین عرصهی رقابت سخت را رها نمیکند تا در جبههی قدرت نرم ابتکار عمل را بدست بگیرد؟ پاسخ به این سوال را شاید بتوان با اشاره به حرکت نظام بین الملل به سمت آنارشیسم داد و از این منظر آن را تحلیل کرد.
شاید بتوان گفت مهمترین هشدار درگیری نظامی روسیه و اوکراین برای رهبران جهان این بود که نظام بین الملل مجددا به سمت آنارشیسم حرکت میکند و در این مقطع، توانایی و برتری نظامی نیز مانند شرایط نظام دوقطبی اهمیت مییابد. در شرایطی که رهبران جهان عباراتی همچون «جنگ جهانی سوم» و «نبرد هسته ای» (فارغ از میزان محتمل بودن آن ها) بر زبان میرانند لازم است تا دولتها از حرکت به سمت موازنهی قوا غافل نشوند تا امنیت کشور خود را در سطح بالایی نگاه دارند.
مراجع:
نظر شما :