آورده های دکتر حبیب الله بابایی برای سیاست خارجی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران

سیاست خارجی و همسایگی دولت سیزدهم، نیازمند دکترین تناسب و تدریج است

۱۴ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۱۰۲۹۱ اخبار داخلی نگاه ایرانی
نویسنده خبر: نعمت الله مظفرپور
نعمت اله مظفرپور، طی یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی، مطالعات تمدنی حجه الاسلام دکتر حبیب الله بابایی را از نیازهای سیاست خارجی دانسته و فعال سازی عقل تمدنی و تناسب بین ایدئولوژی- تمدن اسلامی را از لوازم موفقیت سیاست خارجی ایران اسلامی می داند.
سیاست خارجی و همسایگی دولت سیزدهم، نیازمند دکترین تناسب و تدریج است

دیپلماسی ایرانی:

نگارنده در دهه اخیر کوشیده است کاستیها و نقصانهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را مطالعه کرده و دو مفهوم مکمل همدیگر به نام «تناسب و تدریج» را جهت مدیریت یک سیاست خارجی در شان انقلاب اسلامی ایران پیشنهاد کند. ساحت بارز این تناسب، تناسب بین سه گانه امنیت، اقتصاد و حقوق بشر است. ساحت دیگر تناسب بین مفهوم و مصداق است که در یاددداشتهای سابق تشریح شدند. همچنین اشاره شد که سیاست خارجی باید تکامل گرا و تدریج گرا باشد و با عنایت به واقعیتهای عینی و توانایی ملی، گام به گام به سوی هدف حرکت کند. سیاست پیامبر اکرم صلوات الله علیه، سیاست دشمنان او و امویان، سیاست آمریکا، چین بعد از مائو، حزب عدالت و توسعه، بیسمارک در آلمان به خاطر تدریج و تکامل موفق بوده است. اما انقلاب بلشویکی، سیاست شوروی، آلمان بعد از بیسمارک و فرانسه بعد از انقلاب و ترکیه بعد از تحولات دنیای عرب به دلیل دوری از منطق تدریج به مشکل برخورده اند. تدریج گرایی همچنین ناظر بر تناسب اراده و عقل است و اراده به میزانی پیش می رود که مضایق عقلی اجازه دهد.(درباره تناسب اراده با عقل، متعاقبا در یادداشت متمایزی توضیح خواهم داد)

• در کتاب رویارویی آرمانشهرگرایان تشریح شده است که چگونه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به مانند آمریکا ، ایدئولوژیک است . لذا در ادامه آن،  این نوشتار به موضوع ایدئولوژی و سپس ساحتی دیگر از تناسب با عنوان تناسب بین ایدئولوژی و تمدن اسلامی اشاره خواهد شد.

• الهام بخش اصلی نگارنده در توجه به این ساحت از تناسب، آثار و آموزشهای حجه الاسلام دکتر حبیب الله بابایی، تمدن پژوه برجسته اما کمترشناخته شده کشورمان بوده است. بابایی هم به زبان عربی و هم به دلیل حضور در آکادمیهای امریکا، به زبان انگلیسی تسلط دارد و با ادبیات موجود غربی و عربی درباره تمدن آشنایی عمیقی دارد. گرچه ایشان سخنی از دیپلماسی به میان نمی آورد اما دو اثر مهم او به من نشان داد که چگونه تمدن اسلامی و عقلانیت تمدنی به دلیل کلان بودن، گفتگویی بودن، شمول گرا بودن، ارتباطی بودن، تعاملی بودن، تساهلی بودن، تعارفی(شناخت) بودن و شنونده بودن می تواند بنیادهای سیاست خارجی و کنش دیپلماتیک را از جهات مختلف تقویت و حمایت کند. 


از مطالعه نه چندان عمیق آثار و افکار بابایی دو محور بینش آور دیپلماتیک استخراج کردم که بسیار سرخوش شدم:

1. تناسب بین ایدئولوژی- تمدن اسلامی: در حالیکه ایدئولوژی، بعد جبهه گیرانه، جهادی، سلبی و ستیزشی دین و منبع انسجام ملی، یکپارچگی اجتماعی و تکیه گاه اعتقادی است، اما روی دیگر آن ایجاد تمایز و تغایر، مرزکشی و تعریف مرزهای حاد هویتی- عقیدتی و خودی- غیرخودی و احیانا ایجاد هراس در میان سایرین است. لذا تاکید بیش از حد بر آن، سیاست خارجی را از قدرت ارتباط گیری با محیط پیرامونی و اعتمادسازی دور می کند. از این رو سیاست خارجی باید در کنار ایدئولوژی، دارای اندیشه، عمل و تصویر تمدنی اسلامی نیز باشد تا دیپلماسی بتواند مانور عمل پیدا نماید. چون نگرش تمدنی ایرانی- اسلامی است که می تواند شمول گرا، ارتباط گیر و تعامل گرا باشد. نگرش تمدنی زمانی به کمال می رسد که بتواند با سایرین ارتباط بگیرد و شبکه ارتباطی تمدن در سطوح کلان بشری با دیگر واحدهای کلان اجتماعی در دیگر تمدنها برقرار گردد. ما می توانیم با خرده ایدئولوژی مقدس دفاع از حرم با تروریستها و حامیان آن جهاد کنیم اما نمی توانیم با اخوان المسلمین و اهل سنت و شیعیان سکولار و طبقه متوسط منطقه ارتباط بگیریم. لذا باید مولفه های تمدنی اسلامی را نیز فعال کنیم که محورهایی مانند فقه، فلسفه، عرفان و تصوف، هنر، قانون، حقوق، اقتصاد، تجارت، صنعت، ادبیات، زبان فارسی، تجارب مشترک تاریخی و حب اهل بیت را در بر می گیرد. نکته مهم اینکه تمدن اسلامی نه فقط بر هویت بلکه بر «کارکردگرایی» نیز تاکید دارد. کارکردگرایی به جای اینکه مدام بر ذات فلسفی و هستی شناسانه امر سیاسی- اجتماعی و سیاست خارجی تاکید نماید بر ارزش کارکردی و کارآمدی ان تاکید دارد و لذا جامعه شناسی را در کنار فلسفه برجسته می کند. نکته شگرف اینکه اگر بخواهیم چنین کنیم، لاجرم باید میزان و تناژ ایدئولوژی را مدیریت نمائیم تا ترکیب متناسبی حاصل گردد. چه اینکه سیاست خارجی مانند عمارتی است که ظرفیت نسبتا محدودی دارد و ما نمی توانیم همه مولفه ها را با نمره یا دوز 100 در آن بگنجانیم. بلکه ظرفیت کامل این عمارت 100 است که ما باید با مولفه های مختلف با دوزهای مختلف آنرا تکمیل و سیراب نمائیم که نهایت آن به نمره 100 برسد. کما اینکه همگان وقوف دارند که همه کشورها مذاکرات و همکاری خود را از امور کاردکردی آغاز کرده و گام به گام به امور سیاسی- امنیتی- هویتی وارد می شوند. 

2. عقل تمدنی، پشتیبان کنش دیپلماتیک: عقل تمدنی حدفاصل و واصل بین ذهنیت و ذهن گرایی با عینیت و عین گرایی دیپلماتیک است. عقل تمدنی عقلی فعال در حوزه اختیارات انسان و معطوف به عمل است و از اینرو ذیل عقل عملی قرار می گیرد. این فرازها از فصل دوم کتاب کاوشهای نظری در الهیات و تمدن جالب است: «عقل تمدنی با بهره جستن از عقل نظری در یک گام و با استنباط رای کلی در امور بایسته در تمدن از سوی عقل عملی کلی نگر در گام دیگر به استخراج و استنتاج رای جزئی نگر از رهگذر مقدمات جزئی {کسب فیض از عقل نظری و تبدیل آن به امر جزئی نگر دیپلماتیک} یا حسی می پردازد.(تطبیق کلی بر مصادیق) و بر اساس آن به طراحی تمدن می پردازد..... عقل تمدنی عقلی است معطوف به امور عملی و تحقق یافتنی در عرصه اجتماعی و تمدنی..... عقل تمدن ساز با دو عنصر پیچیده و متغیر زمان (در تاریخ) و مکان مواجه است.......عقل تمدنی، عقلی عملی است که هدف آن شناخت برای عمل تمدنی و غایات میانی (ذیل غایات عقل نظری و ورای غایات عقل دیپلماتیک) است.... عقلانیت تمدنی آنجا که به بایدها و شایدها می پردازد چنین است: 1. به لحاظ فلسفی اعتباری است.2. اعتباری مبتنی بر واقعیات است و دروغ نیست. 3. دارای آثار واقعی و عینی تحقق پذیر است.»

3. وضعیت کنونی عقل تمدنی در ایران: اگر این حلقه به مانند وضعیت کشور ما مفقود باشد، اطراف ذهن و عین به دلیل فاصله بین دو جهان بینی، همدیگر را درک نخواهند کرد. عین گرایان دیپلماسی گرا به دلیل فاصله بعضا کهکشانی با ذهن گرایان، احساس خواهند کرد که آنها در بالای ابرهای مخملین سیر می کنند. ذهن گرایان نیز فکر خواهند کرد که عین گرایی دیپلماتیک یعنی انفعال و غرب گرایی. در حالیکه عین گرایان خود را عقل گرا می دانند نه غرب گرا. عقل تمدنی به مثابه «جعبه تبدیل» تا حدی این گسست را پر می کند. همانگونه که در فلسفه اسلامی، عقل فعال(پایین ترین سطح از عقول آسمانی) با عقل مستفاد(بالاترین سطح از عقل زمینی)  ارتباط گرفته و در نتیجه آسمان را به زمین پیوند میزند، انگار عقلانیت تمدنی بین ذهن و عین ریل پیوند برقرار کرده و با پر کردن شکاف عمیق بین دو زیست جهان و دو سر طیف، به پیشبرد امر دیپلماتیک کمک می کند. به طوریکه می توان این رده بندی رفت و برگشتی را لحاظ کرد: عقل نظری- عقل عملی- عقل تمدنی- عقل دیپلماتیک. این در حالیستکه در شرایط کنونی ایران، نه تنها عقل تمدنی مفقود است بلکه عقل عملی هم کم کار و کم فروغ است. از این رو بار سنگین مطالبات عقل نظری یک باره بر دوش اهالی عقل دیپلماتیک نشسته و درخواستهایی گزاف را متوجه عقل دیپلماتیک می کند که نه در وسع آن است و نه در صلاحیت قانونی آن. دو سر طیف خیلی قادر به گفتگو با هم نیستند و احساس می کنند سخن هم را نمی فهمند! عقل تمدنی باید سخن آنها را برای فهم متقابل، تبدیل وضعیت و تناژ نماید. در غیر اینصورت، اجماع ملی درباره سیاست خارجی ناممکن است.                  

مراتب عقل سیاست خارجی
عقل نظری
عقل عملی
عقل تمدنی
عقل دیپلماتیک

  بویژه در این برهه نگاه تمدنی اسلامی اهمیت وافری دارد. به تعبیر دکتر موسی نجفی، موج اول بیداری اسلامی در جنگهای ایران و روس بیداری جهادی، موج دوم در تحریم تنباکو، اقتصادی، موج سوم در مشروطیت، بیداری سیاسی و نظام سازی و موج چهارم در انقلاب اسلامی، بیداری فرهنگی- تمدنی بود و امام خمینی رحمه الله علیه شامل همه این ساحتهاست. امام خمینی مولفه جهادی، مدنی، ایدئولوژیک و فقهی را به طور متناسب جمع کرده بود. سیاست خارجی انقلاب اسلامی نیز باید تمدنی اسلامی باشد. سیاست خارجی ج.ا.ایران به مثابه یک سیاست خارجی بزرگ، نیازمند هر دو مفهوم ایدئولوژی و تمدن اسلامی است.  اساسا صیانت از عمق راهبردی بدون عقل تمدنی ممکن نیست. 

طراحی و پیشبرد مبانی راهبردی سیاست همسایگی نیازمند عقل تمدنی و اندیشه سیاسی است. مدیریت این دستگاه فکری- عملی و سیر بین نظر و عمل از یک سوی و نیز ترکیب متناسب بین مولفه های مختلف از جمله مولفه های ایدئلوژیک و تمدنی، کار اندیشه سیاسی است. اندیشه سیاسی مادر سیاست خارجیهای بزرگ است. 

    
1. جهت مطالعه در عقل تمدنی ر. ک کاوشهای نظری در الهیات و تمدن
2. جهت مطالعه درباره  کارکردهای نگاه تمدنی ر.ک. تنوع و تمدن در اندیشه اسلامی
3. موسی نجفی، اندیشه تعالی، نشرآرما، 1400

نعمت الله مظفرپور

نویسنده خبر

پژوهشگر اندیشه سیاسی و دیپلماسی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: سیاست خارجی ایران سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ایران نعمت الله مظفرپور دولت سیزدهم حبیب الله بابایی


( ۲ )

نظر شما :

حسین ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۸:۰۹
جالب بود بویژه عقل تمدنی و دیپلماتیک.
هادی علی پور ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۲:۲۲
سلام دستمریزاد عرض می کنم خدمت نوسینده فرهیخته و اندیشمند و کتاب بازی که بسان صیاد عمق ها، پیچیده ترین و مهمترین مباحث نظری را به ساده ترین بیان برای مخاطبان خود بیان می کنند. خطاب به جناب مظفر پور عزیز این برگ سبز را که تحفه درویش است تقدیم می کنم: مسیری که جنابعالی شروع کرده بیگمان حلقه مفقوده ای است که سیاست خارجی کشورمان به شدت بدان نیازمند است، اندیشه ورزی و نظریه پردازی از مهمترین نیازهایی است که جای آن در دستگاه دیپلماسی و صفحات سیاست خارجی روزنامه ها خالی است. راهی که جنابعالی با سبک منحصر به فرد در حوزه اندیشه ورزی قصد گشودن آن دارید، البته با موانعی روبروست. دنبال ادبیاتی می گردم که این موانع را بیان کنم. به نظرم تحلیل های دیپلماسی ما مبتلا به سبک ژورنالیستی گونه است. سبک ژورنالیستی مک دونالدیزه شده که فاقد عمق و محتواست و عموما مبتنی بر تحلیل های ساده انگارانه رسانه های جهانی است. سبک ژورنالیستی عموما رویداد محور است و لایه های پیچیده و ریشه های اتفاقات در تحلیل های ژورنالیستی کمتر دیده می شود. همچنین یکی دیگر از موانع شناخت دیپلماسی در میان بخشی از جامعه قطعا همین نکات باریک تر از مو است که جنابعالی به درستی در مقاله پیش رو اشاره کرده اید. علوم انسانی عرصه سهل و ممتنع است. سهل از آن جهت که همه می توانند در آن وارد شوند، امروز همه شهروندان از راننده گرفته تا معلم و ... درباره مباحث مختلف علوم انسانی از جمله دیپلماسی اظهار نظر می کنند و گسترش شبکه های اجتماعی این روحیه را تا مرز پرگویی شهروندان و وارد شدن در حوزه های گونان و تخصصی پیش برده است. ممتنع نیز از این جهت که علوم انسانی پایان ناپذیر است و پیچیده در لایه های گوناگون که دست یافتن به لایه های زیرین تخصص و تجربه و نظریه های دقیق می طلبد. امیدوارم با توجه بیش از پیش مسئولان، این راه اندیشه ورزی که جنابعالی گشوده اید، هموارتر شود. به امید اینکه از فرصت حضور یک اندیشمند بهره ببرند و بیش از همیشه جنابعالی رو گرامی بدارند و بر صدر بنشانند