سیاست اوکراینی که کرملین دنبال می کند
دیپلماسی هوی متال پوتین
دیپلماسی ایرانی: در شروع سال 2022 در حالی که جهان در اضطراب یک جنگ احتمالی در اوکراین است، ولادیمیر پوتین رهبر قدرت طلب روسیه در رنج از یک فاجعه ژئوپلیتیک برای سرزمینش در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نگاه کینه جویانه به غرب دارد. اگرچه نیروهای روسی از اکتبر 2021 در اطراف مرزهای اوکراین استقرار یافته اند، اما پوتین کماکان عجله ای برای حمله به اوکراین ندارد. او منتظر نتایج حاصل از دیپلماسی خواهد بود تا در صورت شکست مذاکرات با غرب برای یک حمله برق آسا آماده شود. او مطمئن می شود که طیف وسیعی از گزینه ها برای سوء استفاده از ضعف طرف مقابل وجود دارد. این طیف از گزینه ها می توانند ترکیبی از تهاجم سایبری، حملات هوایی و موشکی به زیرساخت های نظامی یا غیرنظامی اوکراین، تهاجمات نظامی محدود یا تهاجم زمینی در مقیاس کامل باشند.
جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده تلاش داشته تا در اشراف بر وضعیت اوکراین، متحدان ناتو و اروپا را حول یک رویکرد بازدارنده برآمده از دیپلماسی مستمر، کمک نظامی به اوکراین، تقویت نظامی اعضای جناح شرقی ناتو جمع کند. بایدن موفقیت در اوکراین را با اهدافی مانند دفاع از متحدان امریکا در ناتو، امنیت غرب و دفاع از دموکراسی گره زده و این پیام تلویحی را به روسیه انتقال داده که متحدانش تنها نخواهند ماند.
روسیه با استقرار یکصد هزار نیروی روسی در اطراف مرزهای اوکراین و به حرکت در آوردن ستون هایی از تانک، تدارکات ظاهری برای تهاجم به اوکراین را فراهم نموده است. پوتین از این تهاجم به عنوان اهرمی در جهت تکرار خواسته های خود برای ایجاد یک معماری امنیتی جدید در حوزه پیرامونی غرب روسیه بهره گرفته که هدف استراتژیک آن تضعیف ناتو است.
روسیه از سال 2014، در واکنش به سرنگونی ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین تلاش های گسترده و تهاجمی را با استفاده از ارتش و تهدید به زور به عنوان ابزار دیپلماسی اجباری به کار گرفته و از اکتبر 2021 یک بار دیگر با تهدید به تهاجم از طریق گسیل داشتن نیروهای نظامی به سوی مرز با اوکراین نمونه ای دیگر از هنر کلاسیک «دیپلماسی هوی متال» "heavy metal diplomacy" را به نمایش گذاشته است. نکته بارز این دیپلماسی استفاده از بسیج نظامی برای تحت فشار قرار دادن غرب در پذیرش شرایط کرملین است که غرب از آن امتناع دارد. استفاده پوتین از ابزار نظامی در خارج از کشور در اوکراین سال 2014، سوریه پس از سال 2015 و اعزام نیروهای عملیات ویژه و تجهیزات نظامی به قزاقستان در ژانویه 2022، نمونه های بارز بهره گیری از این دیپلماسی تهاجمی بوده است.
یک درام دیگر امروز در اوکراین در حال اجراست و پوتین با بهره گیری از عناصر اصلی دیپلماسی هوی متال مانند تهدید به اقدام نظامی، استقرار واحدهای رزمی و شبیه سازی یک بازی جنگی برای انضمام همه و یا بخشی از حریم دولت های پیرامونی، این پیام سیاسی را منتقل می کند که قصد دارد اروپا را از به چالش کشیدن فعالیت های روسیه در همسایگی خود منحرف کند.
پوتین با تحمیل اولتیماتوم خود در مورد حمله به اوکراین، این استراتژی را دنبال می کند که اگر غرب و به ویژه آمریکا به این امر پاسخ ندهد، او مجبور خواهد شد به زودی واکنش نشان دهد. به بیانی دیگر «دیپلماسی هوی متال» قصد دارد این احساس را تقویت کند که خطر جنگ به حدی است که توافق با مسکو ضروری خواهد بود.
پوتین میخواهد اراده غرب برای مقاومت در برابر خواستههای امنیتیاش را با نگه داشتن آن در یک حالت تنش عصبی بشکند. رهبر جاه طلب روسیه در بکارگیری این دیپلماسی همزمان سه تقاضای متمایز را عنوان می دارد: تقاضا برای تضمین های قوی مبنی بر عدم ورود اوکراین به ناتو، عدم گسترش بیشتر ناتو به سوی شرق و تقویت مجدد قدرت روسیه در اروپای شرقی با نفوذ به منطقه ای که در قبل از ترسیم مجدد نقشه استراتژیک اروپا در اواسط دهه 1990 وجود داشت.
ابتدا مخالفت پوتین برای پذیرش اوکراین به گروه ائتلاف ناتو است. اوکراین که در سال های اخیر به سمت غرب متمایل بوده، از حمایتها و کمک های نظامی ایالات متحده و متحدانش برخوردار شده و غرب به طور مبهم اظهار داشته که اوکراین روزی به ناتو خواهد پیوست. پاسخ ایالات متحده در برابر درخواست روسیه مبنی بر تضمین تعهد ناتو برای عدم پذیرش اوکراین، این بوده که بعید است که اوکراین در کوتاه مدت به ناتو بپیوندد. بدین ترتیب پوتین توانست با افشای آشفتگی غرب در برابر این خواسته، ضعف تعهد غرب به اوکراین را آشکار ساخته و به دستاوردهای واقعی تری نزدیک شود.
دومین تقاضای روسیه، یعنی عقب نشینی نیروهای غرب از شرق اروپا به سوی سرزمین هایی که در نقشه اواخر دهه 1990 ترسیم شده بودند، با مخالفت غرب روبرو شده و بایدن ایده خروج نیروهای ناتو از شرق اروپا را رد کرده است. پوتین در یک مقاله در اواسط سال 2021، استدلال کرده بود که اوکراین از نظر تاریخی از روسیه جدایی ناپذیر بوده و تنها در صورتی می تواند شکوفا باشد که تسلیم اقتدار مسکو شود.
سومین تقاضا به جاه طلبی های سرزمینی پوتین و اشتیاق بازگشت به حوزه های نفوذ قرن نوزدهمی روسیه مربوط می شود که در آن نگرانی اصلی آن است که بتواند اقتدار خود را بر آنچه که به عنوان حیاط خلوت قانونی خود در کشورهای پس از فروپاشی شوروی میداند، اعلام نماید. نتیجه این بازگشت به قلمرو سابق فرصتی خواهد بود تا از کسب هرگونه نفوذ بعدی در مناطق پیرامون دور نیز استقبال نماید.
پوتین معتقد است واشنگتن از ضعف مسکو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی استفاده کرده و ترتیبات امنیتی کنونی در اروپا را برای برتری ناتو ایجاد کرده است و اکنون که به نظر وی ایالات متحده با توجه به خیزش چین، از قدرت سابق برخوردار نیست، فرصتی منحصر به فرد برای روسیه جهت اعمال تغییرات و ساماندهی شرایط کنونی خواهد بود.
روسیه با اعلام انجام یک تهاجم همه جانبه به اوکراین لزوم بکارگیری ابزارهای غیردیپلماتیک را گوشزد می نماید در حالیکه همزمان در حال آماده شدن برای پاسخ به تحریمهای غرب است که با طیف وسیعی از اقدامات تحریمی، اقتصاد، زیرساختهای روسی و حتی افراد را نشانه می گیرد.
پوتین از پیوندهای میان تاریخ کشورش و سیاست خارجی آن آگاه بوده و به خوبی به یاد دارد که تحریمهای غرب نتوانست از تجاوز روسیه به اوکراین در سال 2014 جلوگیری کند و اقدامات تنبیهی ایالات متحده علیه روسیه در تحریم شرکتهای انرژی و تولیدکنندگان اسلحه نتوانست مانع از الحاق غیرقانونی کریمه توسط مسکو شود.
در حالیکه مذاکرهکنندگان آمریکایی و اروپایی مسکو را به انعطاف پذیری دعوت می کنند و حاضر به دادن امتیازاتی حتی نمادین هستند، پوتین آن را تضعیف روحیه غرب قلمداد کرده و از آنها برای برجسته کردن وجهه خود استفاده می کند. او موفق شده که قدرت تعهد ناتو را نسبت به اوکراین زیر سوال ببرد و با برجسته کردن اختلافات کشورهای اروپایی در پاسخ به تهدید اوکراین از سوی روسیه، جهان را مجبور کند که توجه بیشتری به قدرت روسیه داشته باشند.
این باور برای کرملین تقویت خواهد شد که شکاف میان اتحادیه اروپا می تواند منجر به ایجاد یک محیط ژئوپلیتیکی بالقوه مناسب تری باشد که در آن روابط دوجانبه با هر یک از اعضا نقش قدرت روسیه را پر رنگ ترخواهد کرد. هدف ایجاد ترس، تفرقه و قضاوت های متفاوت در پایتخت های غربی است و مسکو به دنبال تشدید اختلافات در داخل ائتلاف ناتو و به ویژه بین اروپا و ایالات متحده این ابتکار عمل را در اختیار می گیرد که اول تدارکات یک حمله تمام عیار را مهیا سازد و سپس برای درک حرکت بعدی طرف مقابل در انتظار بماند.
از ویژگی های دیپلماسی هوی متال پوتین این است که در اثنای این انتظار به ارزیابی واکنش ها بپردازد تا متناسب ّبا آن بتواند از ایالات متحده و ناتو امتیاز بگیرد. اما در شرایط هر گونه عدم تطابق واکنشها با اهداف کرملین، تشدید مجدد تهدیدات را پی می گیرد و حتی می تواند در موقعیتی قرار گیرد که مجبور به آغاز یک تهاجم پرهزینه مادی و سیاسی به اوکراین شود. غافلگیرانه تر آن که در هنگام تمرکز توجهات به اوکراین، حرکت بعدی را در نمایش تهاجم به یک کشور دیگر پیرامونی نزدیک آغاز نماید.
دیپلماسی هوی متال پوتین یک پاسخ منحصر بفرد در شرایط فقدان گزینههای دیگر است که در آن تهدید به اقدام نظامی را جایگزین اقدامات سیاسی می کند. پایان یک صبر استراتژیک در تضاد منافع روسیه و غرب می تواند جرقه یک بحران واقعی را شعله ور سازد و پیشگیری از یک جنگ داغ تنها با بازگشت مقامات ایالات متحده و روسیه به میز مذاکره امکان پذیر خواهد بود. با یک نگاه بدبینانه می توان گفت در صورت تحقق بازگشت غرب به گفتگوهای دیپلماتیک، پوتین دیپلماسی غیردیپلماتیک هوی متال خود را در آینده نیز ادامه خواهد داد و مهمتر اینکه بهره گیری از این الگو توسط دیگر قدرتهای تجدیدنظرطلب می تواند بر توازن جهانی اثرگذار باشد.
نظر شما :