رفتارهای متناقض مسکو در تعامل با غرب و ایران
آیا روسیه با پرونده اوکراین در مذاکرات وین گروکشی می کند؟
نویسنده: آنا بروشچوسکایا (Anna Borshchevskaya)
دیپلماسی ایرانی: هرچند روسیه همواره نقشی کیلدی در گفت وگوهای هستهای چندجانبه با ایران داشته، اما تنشزاییهای اخیر این کشور در اوکراین بر این گفت وگوها سایه افکنده است. در هنگامه تهدید جنگ علنی با کیِف و مداخلات مختلف در خاورمیانه، روابط روسیه با غرب به خطرناکترین نقطه عطف از زمان فروپاشی شوروی رسیده است. این مساله پیامدهایی برای رویکرد پوتین در برابر گفت وگوهای هستهای خواهد داشت.
اگرچه مسکو همیشه ایران بدون سلاح هستهای را ترجیح میدهد، اما در این زمینه لزوما با اهداف، روشها یا خطوط قرمز غرب همراه نیست. کرملین از تحریمها علیه تهران حمایت کرده و همزمان برای کاهش آنها تلاش و ادعا میکند که نگرانیهای غرب بیش از حد است و به تلاشهایش برای گسترش تجارت دوجانبه با جمهوری اسلامی لطمه میزند. روسیه همچنین از حمایت خود از تحریم ها به عنوان اهرمی برای گرفتن امتیاز از غرب استفاده کرده است.
با کمرنگ شدن گفت وگوها در گذر زمان، بسیاری از تحلیلگران روس به این نتیجه رسیدند که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در صورت لزوم میتواند با ایران هستهای کنار بیاید – چرا که نگرانی اصلی او احتمال گرایش ایران به غرب بود. همانطور که افشاگریهای محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق ایران نشان میدهد، روسها در مذاکرات پیشین خواهان موفقیت توافق هستهای نبودند «چون عادیسازی روابط ایران با غرب به نفع مسکو نبود». افشاگریهای ظریف بیانگر اولویتهای اصلی مسکو است.
تصمیمهای سیاسی پوتین درباره اوکراین و ایران بهخوبی بیانگر راهبرد ضدغربی مسکو است. از این رو، ضروری است که واشنگتن در خصوص اعتماد به تضمینهایی که روسیه در هر دو جبهه میدهد، محتاط باشد. این ضرورت با نگاهی به مداخلههای فنی و دیپلماتیک پیشین روسیه در برنامه هستهای ایران روشنتر میشود.
در سپتامبر 2013، مسکو رسما کنترل نیروگاه اتمی بوشهر را که قبلا توسط شرکت دولتی روسی اتماسترویاکسپورت ساخته و اداره می شد، به تهران واگذار کرد. دو ماه بعد، روسیه، آمریکا و سایر اعضای گروه 1+5 توافقنامه هستهای موقت را با ایران امضا کردند.
مدت کوتاهی پس از آن، مسکو به طور غیرقانونی کریمه را در مارس 2014 به خاک روسیه ملحق و شروع به حمایت از جداییطلبان شرق اوکراین کرد. این تصمیم باعث ایجاد مناقشهای شد که تا امروز ادامه دارد و بنبست روسیه با غرب را به اوج رساند.
در همین حال، پوتین روابط خود با ایران را به دلیل جنگ سوریه و مبارزات ژئوپلیتیک گستردهتری که پیشبینی میکرد، ارتقا داد و در سال 2015 مستقیما در این مناقشه مداخله کرد. اقدام روسیه در زمینه فروش موشکهای اس-300 به ایران بیشتر نشان میدهد که پوتین چگونه با وجود مشارکت در اقدامات مختلف دیپلماتیک به رهبری آمریکا، اغلب علیه اهداف واشنگتن عمل میکند و در نتیجه، چگونه رویکرد همراه با حسن نیت در برابر مسکو می تواند سادهلوحانه باشد.
از دریچه دیگر، کرملین در اوایل گفت وگوهای هستهای ایران چنین ارزیابی کرد که مشارکت در این گفت وگوها تا حدی به نفع روسیه است، صرف نظر از اینکه انجام این کار ممکن است فشار بین المللی ناشی از بحران همزمان کریمه را کاهش دهد یا خیر. سالها مذاکرات 1+5 موقعیت مسکو را به عنوان قدرتی جهانی که بدون آن نمیتوان تصمیمهای دیپلماتیک بزرگ گرفت، ارتقا داد و موقعیت آن را به عنوان وزنه تعادلی در برابر غرب تقویت کرد.
برجام همچنین به مسکو این امکان را داد تا ضمن کسب امتیاز از واشنگتن و اروپا، روابط خود را با تهران گسترش دهد. همانطور که سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه وقت، گفت: «آیا اگر روسیه در این مذاکرات شرکت نمی کرد، توافقی وجود داشت؟ فکر میکنم توافقی صورت میگرفت، اما شرایط برای روسیه بسیار بدتر بود.»
مسکو هنوز هم از گفت وگوهای هستهای ایران حمایت میکند. اما سیاستگذاران غربی باید هوشیارانه مراقب باشند تا درباره انگیزههای اصلی این رویکرد دچار بدفهمی نشوند. نخست، زمانی که لاوروف در اواخر دسامبر یادآور شد که کرملین با هر گونه تغییر در توافق مخالف است، بدون شک به اعمال تحریم تسلیحاتی دائمی علیه ایران اشاره داشت. پیش از این، شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از وتوی روسیه (و چین) نتوانست در این مورد قطعنامهای تصویب کند.
دوم، مسکو مایل است بدون توجه به اینکه گفت وگوها ثمر میدهد یا نه، خود را به عنوان یک «دلال قدرت» جهانی نشان دهد. به عنوان مثال، آناتولی آنتونوف، سفیر روسیه ماه گذشته در مصاحبهای با نیوزویک از ایالات متحده و ایران خواست تا «حداکثر انعطافپذیری را در گفت وگوها نشان دهند» و به دنبال «ترکیب بهینهای از مسئولیتها و منافع، هم برای طرفین گفت وگوها و هم برای کل جامعه جهانی باشند».
سوم، در حالی که طرفین گفت وگوها هدف بازگرداندن ایران به پیروی از محدودیتهای مهم هستهای را دارند، مسکو بار دیگر نگرانیهای غرب در مورد مقاصد تهران را کم اهمیت جلوه میدهد. برای مثال، ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در اواخر دسامبر، اظهارات غربیها را مبنی بر اینکه ایران عامل توقف و به بنبست رسیدن گفت وگوهاست، رد کرد. زاخارووا همچنین در فوریه 2021، در دفاع از تهران اعلام کرد که امتناع ایران از اجرای تعهدات برجام با تعهدات این کشور در برابر پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای تناقض ندارد، ایدهای که وزارت امور خارجه آمریکا قبلا آن را با جزئیات مورد مناقشه قرار داده بود.
به علاوه، به نظر میرسد معاملات تجاری و دفاعی روسیه با ایران پس از خروج آمریکا از برجام افزایش یافته است. یک دلیل احتمالی این است که روسیه پس از اعمال دوباره تحریمها از سوی واشنگتن، کمتر از سایر شرکای تجاری تحت تأثیر قرار گرفت – به عنوان مثال، غلات بخش عمدهای از فروش روسیه به ایران را تشکیل میدهند و تحریمهای آمریکا چنین کالاهایی را هدف قرار نمیدهد. همچنین گزارشها از آمادگی مسکو برای فروش سی و دو جت جنگنده سوخو ۳۵ به ایران خبر میدهند، اقدامی که نیروی هوایی این کشور را به شدت تقویت خواهد کرد.
بنابراین، روسیه به رغم محکوم کردن خروج واشنگتن از برجام، توانست تا حد زیادی از پیامدهای منفی تحریمهای ناشی از آن پرهیز کند. در واقع، روسیه این تصمیم را به نمونه دیگری از یکجانبهگرایی خطرناک آمریکا تبدیل کرد.
افزایش حضور نظامی روسیه در مرز اوکراین و سایر اقدامات بیثباتکننده جدیتر از تحرکات پیشین است و مطالبات این کشور از ناتو آگاهانه فاقد کارایی است. پس از عقب نشینی ناموفق دولت بایدن از افغانستان و تعلیق تحریمها علیه پروژه خط لوله نورد استریم 2، پوتین احتمالا بیش از هر زمان دیگری جرات می کند تا در مورد شرایطی گفت وگو کند که به انحلال شوروی انجامید. در 30 دسامبر، پوتین به بایدن هشدار داد که تحریم روسیه برای تقویت اوکراین میتواند به «قطع کامل روابط» منجر شود – اولتیماتوم بیسابقهای که جان ارات، تحلیلگر کهنهکار به درستی آن را «باجخواهی هستهای» توصیف کرد.
این رویکرد پیامدهای گوناگونی برای گفت وگوهای هستهای ایران دارد. نخست، مسکو صرف نظر از اینکه مذاکرات وین به کجا میانجامد، به منافع خود متعهد خواهد ماند. پوتین سالها برای از بین بردن نظم جهانی ایجاد شده به رهبری آمریکا سخت تلاش کرده است، بنابراین او برای هدایت آخرین تحولات در این مسیر، هر کاری انجام خواهد داد. همکاری اولیه پوتین در مورد برجام هرگز به نفع واشنگتن نبود و هرگونه رفتار به ظاهر مفید روسیه در وین نیز نباید از این دریچه نگریسته شود، صرف نظر از اینکه در اوکراین چه اتفاقی می افتد.
دوم، چون مسکو از تمدید برجام سود چندانی نمیبرد، ممکن است پیشنهاد تعویق یا طول دادن گفت وگوها را بدهد. در مقابل، غرب همچنان ایران را تهدیدی بزرگ میداند، بنابراین پوتین میتواند از بهرهبرداری این عامل به عنوان اهرمی در عرصههای دیگر ادامه دهد، شاید حتی نشان دهد که اگر واشنگتن با او در اوکراین همراهی کند، روسیه هم در زمینه مساله هستهای تهران کمک بیشتری خواهد کرد. در این صورت، سیاستگذاران غربی نباید حرفهای پوتین را باور کنند.
چهبسا مسکو بخواهد با اقدامهایی مانند محدود کردن نفوذ ایران در سوریه، متوقف کردن فروش تسلیحات به تهران یا انتقاد از ایران در زمینه مساله هستهای وانمود کند که سیاستش را واقعا تغییر داده است. اما هیچ یک از این سناریوها واقعی نیست. احتمال دارد سیاستگذاران غربی باور کنند که روسیه میتواند در مورد ایران کمک کند، حتی اگر اقدامات زیانباری علیه اوکراین انجام دهد، اما آنها باید تصویر بزرگتری را ببینند، موضع ضد غربی پوتین هرگز به اروپا محدود نشده است. بر این اساس، واشنگتن و شرکای آن باید بر ایجاد یک استراتژی واحد تمرکز کنند که نه تنها موقعیت چانهزنی آمریکا در وین را تقویت کند، بلکه اراده سیاسی برای دفاع اجباری از نظم جهانی مبتنی بر قوانین را هم نشان دهد.
منبع: واشنگتن اینستیتیوت / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :