اما و اگرهای موجود
چرا مذاکرات ایران و عربستان هنوز آغاز نشده است؟
نویسنده: صابر گلعنبری، کارشناس ارشد مسائل بینالملل
دیپلماسی ایرانی: نزدیک به چهار ماه از دور چهارم گفت وگوها میان ایران و عربستان در بغداد میگذرد، اما هنوز از سرگیری این گفت وگوها در هالهای از ابهام بود تا این که اخیرا فواد حسین، وزیر امور خارجه عراق به ایران سفر کرد و یکی از اهداف مهم سفر وی هم برگزاری هر چه زودتر دور پنجم گفت وگوها بود. بعد از این سفر احتمال از سرگیری گفت وگوها در سایه پیگیری و تلاش مستمر دولت عراق بالا رفته، اما هنوز تاریخ دقیقی مشخص نشده و به نظر میرسد که این مساله با یک سری متغیرات میدانی و سیاسی گره خورده است. اما پرسش کانونی این است که چرا از سرگیری این گفت وگوها این همه به تاخیر افتاده است؟
در پاسخ میتوان به عوامل متعددی اشاره کرد که در عین اظهار تمایل دو طرف اصلی برای تداوم مذاکرات، اما در عمل موجب کندی روند و توقف نزدیک به چهار ماه آن شده است. نخست عاملی فنی است که به اوضاع داخلی عراق و انتخابات آن بر میگردد. دور چهارم گفت وگوها حدود دو هفتهای قبل از انتخابات پارلمانی عراق برگزار شد که بعد از آن عملا عراق وارد فاز تنش داخلی در نتیجه اعتراضات به نتایج انتخابات شد و دولت این کشور روی این مساله متمرکز شد. در همین حال هم، تداوم کشمکشهای داخلی و متهم شدن الکاظمی – میانجیگر ایران و عربستان – از سوی متحدان عراقی تهران به دستکاری نتایج انتخابات تا حدودی از تمایل ایران برای انجام گفت وگوها در این شرایط کاست.
در آن سو هم، چهار دور از گفت وگوها برگزار شده بود و سطح دور آخر آن هم بالا بود که از طرف ایران سعید ایروانی، معاون بین الملل شورای عالی امنیت ملی و از طرف عربستان نیز خالد الحمیدان، رئیس دستگاه اطلاعات آن کشور شرکت کرده بود. اما گفت وگوها در چهار دور جز پیشرفتهای موضعی پیشرفت محتوایی نداشت و طرفها تا توانستند گل و بلبلی برای یکدیگر و از اهمیت کاهش اختلافات و تنشها و اتحاد اسلامی و غیره سخن گفتند، اما ترجمان آن صرفا در ملایم شدن ادبیات رسانهای مقامات دو کشور نمود یافت و عملا نه تنها آتش بسی در مناطق بحران زده در منطقه رخ نداد بلکه درگیریها و تنشها هم تشدید شد و اوضاع یمن و لبنان گواهی بر این مدعاست.
این گفت وگوها در حالی آغاز شد و ادامه یافت که عربستان با جابه جایی قدرت در آمریکا و همسو با درخواستهای دولت جدید از اعلام آتش بس و آمادگی خود برای حل بحران یمن خبر داد و حملات ائتلاف کاهش قابل ملاحظهای یافت، اما در عین حال محاصره مناطق تحت کنترل انصار الله به قوت خود باقی بود. در این شرایط اما حملات موشکی و پهپادی به عربستان و تاسیسات حساس آن و پیشروی آنها در داخل یمن به ویژه در منطقه مارب شدت یافت. از این رو، از همان دور اول گفت وگوها در بغداد، مهمترین و اصلیترین مطالبه طرف عربستانی توقف حملات انصار الله بود، اما طرف ایرانی با این قرائت که این خواسته از سر استیصال و عجز است، دست بالا واکنش نشان داده و ریاض را به صنعا و مذاکره مستقیم با آن حواله داد؛ تلاشی که معطوف به سوق دادن ریاض به شناسایی قدرت حاکم بر صنعا به عنوان بازیگر برتر داخلی در یمن بود. اما عربستان که ایران را همه کاره صنعا میداند، از ورود به فاز مذاکره مستقیم با انصار الله یمن اجتناب میکند. در دور چهار گفت وگوها، گویا طرف ایرانی پیشنهادهایی به طرف عربستان به ویژه درباره بحران یمن از جمله توقف حملات و رفع محاصره مناطق تحت کنترل انصار الله ارائه میدهد. در مقابل نیز عربستان نگرانیهای خود را از برنامهها و سیاستهای ایران در چند حوزه بیان میکنند.
اما عربستان در اقدامی قابل تامل پس از دور چهارم و به ویژه در هفتههای اخیر رویکرد خود در یمن را تغییر میدهد و حملات را با آن شدت هفتهها و ماههای آغاز جنگ از سر میگیرد و در این مدت حملات متعدد و نسبتا بیسابقهای در سالیان اخیر در صنعا و مناطق دیگر از جمله شبوه انجام میدهد که هنوز هم ادامه دارد. به موازات آن نیز فشارهای عربستان بر لبنان با قطع روابط سیاسی به بهانه اظهارات جرج قرداحی تشدید میشود. جالب اینجاست که ازسرگیری حملات شدید در یمن و همچین فشارها بر لبنان برای اخراج حزب الله از قدرت به نوعی با از سرگیری مذاکرات وین همزمان شد و با کندی مذاکرات، حملات در یمن به شدت بالا گرفت. به هر حال اگر هم صرفا از قاب گفت وگوی عربستان و ایران به تحولات امروز یمن بنگریم، میتوان گفت که انگیزه مهم ریاض از این کار در سایه مواضع پیشین ایران در گفت وگوها نوعی اهرم سازی و خلق برگه فشار برای بازگشت دست پر به گفت وگوهای دو جانبه است. از این رو، در حالی که گویا طرف ایرانی به درخواست بغداد برای شروع دور پنجم گفت وگوها پاسخ مثبت داده، اما به گفته منابع آگاه ظاهرا هنوز عربستان پاسخی نداده است.
نظر شما :