دیدار روحانی با مقام معظم رهبری ارتباطی به برجام ندارد

باقری کنی از منتقد سرسخت برجام تا مذاکره کننده احیای آن

۱۳ دی ۱۴۰۰ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۰۸۸۲۷ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
عبدالرضا فرجی راد در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی تصریح کرد که قطعاً زمانی که یک دولت جدید با نگاه سیاسی تازه روی کار می آید نمی توان تصور کرد و یا از دولت جدید خواست که تیم مذاکره کننده ای مطابق و مشابه با دولت قبلی که در تضاد با آن قرار دارد را به وین بفرستد، چون نتیجه مستقیم و فوری این اقدام آن است که شاهد دو دستگی و تشتت آراء بین دولت و تیم مذاکره کننده خواهیم بود و نهایتا یک صدای واحد از تهران در خصوص مذاکرات شنیده نمی شود، در نهایت هم اگر شکستی روی دهد هر کدام دیگر را مقصر می داند. پس منطقی نیست و عقلانی هم نیست که دولتی مانند رئیسی روی کار بیاید، اما تیم مذاکره کننده ای مانند دولت روحانی شامل ظریف، عراقچی، روانچی و هر کس دیگری مذاکرات را پی بگیرد. ضمن اینکه سنت سیاسی در داخل ایران و هر کشوری نشان می دهد با تغییر دولت‌ها بیشتر ارگان ها، نهادها، سازمان ها مطابق با نگاه و خواست دولت جدید تغییر پیدا می کند تا یک همگِنی سیاسی و وحدت رویه شکل بگیرد. این مسئله خصوصاً در حوزه امنیتی و سیاست‌خارجی نمود بیشتری پیدا می‌کند.
باقری کنی از منتقد سرسخت برجام تا مذاکره کننده احیای آن

دیپلماسی ایرانی – مذاکرات وین در سال ۲۰۲۱ بدون دستاورد و نتیجه خاص و ملموسی پایان یافت. در سال گذشته بخشی از مذاکرات احیای برجام در دولت روحانی و بخش دیگر توسط دولت سید ابراهیم رئیسی پی گرفته شد. اگرچه در دولت قبل پیشرفت مذاکرات تا حدود ۸۵ درصد برآورد شد، اما به دلایل متعدد منطقه‌ای، بین‌المللی و مشخصا عوامل و پارامترهای داخلی شاهد توقف روند مذاکرات وین بودیم تا این که ریاست تیم مذاکره کننده بر عهده علی باقری کنی افتاد و اکنون این گونه به نظر می رسد که روند گفت وگوها به کندی پیش می رود. دیپلماسی ایرانی در گپ و گفتی با عبدالرضا فرجی راد، سفیر سابق ایران در مجارستان و نروژ و تحلیلگر ارشد مسائل ژئوپلیتیک به بررسی دقیق تر روند مذاکرات به خصوص دور آخر در سال گذشته (۲۰۲۱) پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

جناب فرجی راد اجازه دهید این گفت وگو را از انتهای مصاحبه قبلی با شما شروع کنم. در گپ و گفت قبلی حضرتعالی با دیپلماسی ایرانی پیرامون احتمال شلیک فضایی توسط ایران در بحبوحه مذاکرات ذیل گزارش آسوشیتدپرس که بر اساس تصاویر ماهواره‌ای شرکت «پلنت لبز» مطرح شده بود، نه تنها این شلیک فضایی، پنج شنبه هفته گذشته انجام شد که قبل تر از آن هم طی رزمایش پیامبر اعظم ۱۷ شاهد شلیک موشک های بالستیک و انجام عملیات هوایی توسط پهپادهای انتحاری به ماکت پایگاه اتمی دیمونا بودیم؛ اقداماتی که با واکنش ایالات متحده آمریکا و سه کشور اروپایی مواجه شد. پیرو این نکته واشنگتن، لندن، پاریس و برلین، هم پرتاب ماهواره بر سیمرغ که عملا با شکست همراه بود و هم شلیک موشک های بالستیک را مغایرت با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت تلقی کردند. حال از منظر حضرتعالی کماکان این اقدامات را برای پر کردن دست دیپلمات ها در وین می دانید یا خیر؟

بله. من پیرو پاسخم به سوال آخر شما در مصاحبه قبلی کماکان تصریح کردم اگر این اقدامات به مرحله اجرا در بیایند که چنین شد با هدف پر کردن دست دیپلمات ها در مذاکرات وین است. ضمن اینکه من در همان مصاحبه تاکید داشتم اگر پرتاب فضاپیما احتمالاً در دستور کار قرار بگیرد به سبک دولت حسن روحانی صورت نخواهد گرفت که اتفاقا هم اینگونه بود. چون به نظر می‌رسد در دوران روحانی جریان های داخلی از اساس به دنبال بر هم زدن میز مذاکره بودند و پرتاب موشک شعارنویسی شده با نیت بر هم زدن میز مذاکره بود، اما اکنون پرتاب فضاپیما و شلیک موشک بالستیک با هدف پر کردن دست دیپلمات‌ها در مذاکرات وین است. خصوصا که عمده مخالفان برجام در زمان دولت روحانی با احیای توافق هسته‌ای موافق هستند. از طرف دیگر قطعاً شلیک موشک های بالستیک در رزمایش سپاه پاسخی به تهدیدهای نظامی اسرائیل بود، چون اگر این تهدیدات بدون پاسخ می‌ماند قطعاً بر روند مذاکرات وین تاثیر مخربی می داشت. پس از شلیک موشک‌های بالستیک، هم با نیم نگاهی به مذاکرات وین و هم با هدف موازنه قوا و موازنه تهدید در برابر اسرائیل صورت گرفت. در سایه نکته مذکور بالاخره بعد از مصاحبه با شما، هم شاهد شلیک موشک های بالستیک در رزمایش پیامبر اعظم ۱۷ بودیم و هم تهران اقدام به پرتاب ماهواره بر سیمرغ کرد؛ همان طوری هم که شاهد بودیم ارزیابی و تحلیل های متفاوت و حتی متضادی در خارج از کشور پیرامون این اقدامات وجود دارد. با این حال من معتقدم این اقدامات نهایت امر مفید است.

چرا؟

چون در واقع این اقدامات می‌تواند پاسخی مناسب به مجموعه ای از فشارهای طرف مقابل باشد و همچنین سبب می شود که فشارهای کنونی از طرف ایران یک فشار جدی و در عین حال فشاری همه جانبه و در ابعاد مختلف باشد. یعنی شلیک موشک‌های بالستیک یک فشار است، پرتاب ماهواره بر یک فشار، افزایش سطح غنی سازی تا ۶۰ درصد یک فشار، تولید اورانیوم فلزی یک فشار، توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی یک فشار و ...؛ این فشارهای جدی و همه جانبه به قدری روی آمریکایی‌ها و سه کشور اروپایی اثر گذاشته است که خود آنها هم به صراحت عنوان می‌کنند که این اقدامات فشار جدی روی مذاکرات داشته و خواهد داشت. اتفاقا پیرو این فشارها و نگرانی ها، طرف های مقابل مرتبا عنوان می کنند که ایران در حال نزدیک شدن به نقطه گریز هسته‌ای و ساخت بمب اتم است. به هر حال آمریکایی‌ها، اسرائیل، کشورهای اروپایی و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس فعالیت‌های موشکی و حتی پرتاب ماهواره بر را هم مکمل فعالیت های هسته ای ایران می دانند. هر چند که تمام این مسائل به حوزه دفاعی، نظامی و امنیتی کشور باز می‌گردد، اما طرف‌های مقابل سعی می کنند پرونده هسته‌ای، پرونده موشکی، نفوذ منطقه ای، توان پهپادی و ... را در یک پرونده جامع خلاصه کنند. یعنی تصور می کنند شلیک موشک های بالستیک و پرتاب ماهواره بر عملاً اقدامی است برای آزمایش موشک های بالستیک قاره پیما که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای توسط ایران است و دیگر توجهی به تلاش‌های تهران در حوزه دفاعی و یا فضایی ندارد. طرف آمریکایی و اروپایی در بحبوحه مذاکرات سعی دارند اینگونه القا کنند که اقدامات اخیر ایران که با شلیک موشک‌های بالستیک و پرتاب ماهواره بر پی گرفته شده در حقیقت تست زنی ایران برای ساخت موشک های دوربرد بالستیک قاره پیمای هسته ای است.

باز هم رجوعی به مصاحبه قبلی داشته باشیم. حضرتعالی در خصوص دوگانگی فضای سیاسی، رسانه ای و دیپلماتیک پیرامون مذاکرات وین عنوان داشتید که این دوگانگی فعلی و منفی بافی ها عملا برنامه ریزی اروپایی ها و آمریکا برای عقب نشینی ایران از خواسته های خود در فاز مقدماتی مذاکرت است. یعنی اعضای تیم مذاکره کننده ۱+۴، دیپلمات‌های آمریکایی و رسانه‌های غربی همسو با آنها سعی می کنند یک جریان سازی و منفی بافی علیه خواسته ها و مطالبات تیم مذاکره کننده ایرانی در سایه آن دو بسته پیشنهادی شکل دهند تا تیم مذاکره کننده ایران از خواسته های خود عقب نشینی کند و در ریل ۶ دور مذاکرات دولت حسن روحانی قرار گیرد. اما نکته بسیار مهم اینجاست که اتفاقاً ما در همین مورد مشخص شاهد یک دوگانگی و تضاد مواضع هستیم. تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران و شخص حسین امیرعبداللهیان دوشنبه گذشته عنوان می‌کند توافق ژوئن (خرداد) ۲۰۲۱ در دولت حسن روحانی کنار گذاشته شده و مذاکرت جدید با دستور کار جدید با هدف لغو تحریم ها، ذیل اسناد ۱ دسامبر و ۱۵ دسامبر در جریان است، طرف های اروپایی و آمریکا درست در نقطه مقابل عنوان می‌کنند که ایران پذیرفته است مطابق با متن سند ژوئن (خرداد) ۲۰۲۱، گفت وگوها را پی بگیرد. حال از نظر شما این میزان از تضاد مواضع چگونه قابل توجیه است؟ مگر می شود در خصوص گفت وگویی واحد، موضوعی واحد و اقدامی واحد شاهد دو یا چند صدایی باشیم؟

پاسخ به این سوال شما دو بُعد دارد؛ در بعد اول اینکه چرا طرف‌های مذاکرات ایران در وین به خصوص اروپایی ها و آمریکایی ها مواضعی متضاد با تهران در خصوص نحوه و میزان پیشرفت مذاکرات مطرح می‌کنند به تلاش آنها برای فشار به ایران برای تامین خواسته های خود باز می گردد. در همین راستا دوباره به پاسخ قبلی خودم در مصاحبه با شما باز می گردم، آنجا عنوان کردم که منفی بافی های مطرح شده عملا برنامه زیری اروپایی ها و آمریکا برای عقب نشینی ایران از خواسته های خود در فاز مقدماتی مذاکرت است. یعنی اعضای تیم مذاکره کننده ۱+۴، دیپلمات‌های آمریکایی و رسانه‌های غربی همسو با آنها به نوعی خواهان آن هستند یک جریان سازی و منفی بافی علیه خواسته ها و مطالبات تیم مذاکره کننده ایرانی در سایه آن دو بسته پیشنهادی شکل دهند تا تیم مذاکره کننده ایران از خواسته های خود عقب نشینی کند و در ریل ۶ دور مذاکرات دولت حسن روحانی قرار گیرد. اینجاست که من معتقدم طرفین سعی می کنند از هر ترفند و روشی برای واداشتن طرف مقابل به تعدیل انتظارات و مطالبات خود استفاده کنند. پس واقعیت این است که بیشتر این دیپلمات ها که دیپلمات های انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و آلمانی هستند، همگام با رسانه‌ها سعی در یک منفی‌بافی از روند مذاکرات دارند و سعی دارند اینگونه القا کنند که بسته های پیشنهادی تیم ایرانی است که روند مذاکرات را به هم زده است و اکنون دولت رئیسی به دنبال زیاده خواهی است و در نتیجه مذاکرات سازنده و رو به جلو نیست. در این بین دیپلمات ها با توییت، مصاحبه سخنرانی و ... سعی می کنند یک جریان سیاسی، دیپلماتیک و رسانه ای علیه مطالبات ایرانی داشته باشند تا تیم مذاکره کننده ایرانی را محبور کنند که در مطالبات و درخواست های خود تجدید نظر کند. البته در این بین متاسفانه کُندی کار و تأخیر دولت رئیسی در آغاز مذاکرات هم بر این مسئله دامن زده است که غرب بتواند جنگ روانی خود را بهتر و موثرتر به پیش ببرد. اما در بُعد دیگر که ناظر به مواضع تیم مذاکره کننده ایرانی است باید به این نکته مهم اشاره کرد که به هر حال، نه دولت رئیسی، بلکه هیچ دولتی دوست ندارد تحرکات و تلاش های سیاسی و دیپلماتیکی که می‌تواند به یک دستاورد مهم و نقطه عطفی در آن دولت بدل شود را به عملکرد دولت‌های قبلی گره بزند. یعنی دولت رئیسی به هیچ وجه نمی خواهد موفقیت احتمالی در وین، ذیل لغو تحریم را مدیون دولت روحانی بداند، بلکه سعی دارد صفر تا صد مذاکرات وین در این دولت و به پای این دولت نوشته شود. اما آنچه که، هم در مواضع طرف ایرانی و هم در طرف‌های مقابل و به خصوص آقای اولیانوف مطرح می شده نشان می دهد که همگی به یک نقطه مشترک رسیده اند.

چطور؟

به هرحال نماینده روسیه در این مذاکرات که به طور مرتب با توئیت و مصاحبه، گزارشی کلی را از فضای مذاکره به افکار عمومی و رسانه ها مخابره می کند، عنوان داشته با راضی کردن ایران، مذاکرات در همان مسیر همان ۶ دور مذاکره قبلی دولت روحانی قرار گرفته، اما در این بین ایران هم در دولت رئیسی دو بسته پیشنهادی را روی میز گذاشته است که هر چند با واکنش طرف‌های مقابل و حتی توقف مذاکرات همراه شد، اما نهایتاً فضا به سمتی پیش رفت که، هم بخشی از خواسته ها، انتظارات و مطالبات دولت رئیسی و تیم مذاکره کننده ایرانی در چهارچوب این دو بسته پیشنهادی لحاظ شود و هم اینکه مذاکرات فعلی در مسیر مذاکرات قبلی دولت روحانی و توافق ژوئن ۲۰۲۱ پی گرفته شود. یعنی اکنون در یک فضای جدید بخشی از مطالبات آن دو بسته پیشنهادی در مسیر توافق دولت روحانی در مذاکرات لحاظ شده است.

با این حال شدت تضاد مواضع تیم مذاکره کننده ایرانی با اروپایی ها و آمریکا به قدری پررنگ است که با تحلیل شما هم نمی‌توان عمق این فاصله و گسل شکل گرفته بین واکنش طرف ها را در خصوص یک موضوع واحد و پدیده واحد توجیه کرد؟

ببینید اینجا نباید به دنبال توجیه بود، بلکه باید تحلیل کرد که روند و قالب گفت وگوهای وین در چه چارچوبی در حال پیگیری است؟

 پس من این سوال شما را از حضرتعالی می پرسم که روند و قالب گفت وگوهای وین، حداقل برای ۲۰۲۲ در چه چارچوبی در حال پیگیری است؟

همانگونه که قبلا اشاره کردم به نظر می‌رسد روند گفت‌وگوهای وین در چهارچوب و مسیر طی شده در دولت حسن روحانی در حال پیگیری است، اما در عین حال بخشی از خواسته ها، انتظارات و مطالبات دولت جدید یعنی دولت سید ابراهیم رئیسی ذیل آن دو بسته پیشنهادی هم اکنون در دستور کار مذاکرات قرار گرفته است. یعنی فضای مذاکرات وین یک فضای بینابینی است که بخشی از آن متاثر از توافق ژوئن ۲۰۲۱ و بخشی از آن بسته پیشنهادی دولت رئیسی در حال پیگیری است. ضمن اینکه قطعاً تضاد مواضع طرفین از مذاکرات وین بسیار طبیعی است چون خواسته ها، اهداف و منافع هرکدام از آنها از خروجی مذاکرات کاملاً در تضاد با منافع طرف مقابل قرار دارد. حتی در داخل کشور هم یک موضع واحد و یکسانی در خصوص موضوع مذاکرات، اعضای تیم مذاکره، نحوه پیشرفت و نگاه دولت به مذاکرات وجود ندارد. هر جریان، حزب، شخص، رسانه، کارشناس و تحلیلگری متناسب با برداشت و نگاه سیاسی خود، ارزیابی کاملا متفاوت و حتی متضاد با دیگران دارد. این امر بسیار طبیعی است و نباید چندان در این خصوص حساسیت به خرج داد. اما در مجموع همانگونه که در مصاحبه های متعدد با شخص شما و دیگر رسانه‌ها عنوان داشتم و دوباره بر آن تاکید می کنم من به آینده مذاکرات خوشبین هستم و معتقدم مسیر فعلی حدود ۸۰ درصد در یک مسیر درست ریل گذاری شده است. 

اگر حضرتعالی کماکان به آینده مذاکرات امیدوارید و معتقدید که مسیر فعلی مذاکرات تا ۸۰ درصد در یک ریل گذاری درست قرار گرفته است، پاسخ شما پیرامون «جنگ در پرانتزها» چیست؟ به هر حال چنان که عنوان داشتید فضای کنونی مذاکرات وین یک فضای بینابینی است که بخشی از آن متاثر از شش دور مذاکرت قبلی دولت روحانی و مشخصا توافق ژوئن ۲۰۲۱ است و بخش دیگر آن در سایه مطالبات و انتظارات ایران ذیل دو بسته پیشنهادی قرار دارد. اما نکته اینجاست که در همان شش دور مذاکراتی که به توافق ژوئن ۲۰۲۱ ختم شد، پرانتزهایی در خصوص مسائل حساس و اختلافی باقی ماند که قرار بود گفت و گوها روی آن انجام شود تا به یک اشتراک نظر برسند. حال از دید شما «جنگ در پرانتزها»، چه در سند ژوئن و چه در سند ۱ دسامبر و ۱۵ دسامبر برای امسال (۲۰۲۲) به سود کدام طرف تمام خواهد شد؟

ببینید جنگ در پرانتزها بیشتر متاثر از ۶ دور مذاکرات دولت حسن روحانی بود. به هر حال مذاکرات در دولت گذشته تا ۸۵ درصد پیشرفت کرد که نهایتا سند ژوئن (خرداد) سال ۲۰۲۱ را شکل داد. لذا در آن زمان اختلاف ۱۵ درصدی مانع رسیدن به موفقیت و توافق کامل شد که بیشتر متاثر از این پرانتزها یا همن نقاط اختلاف بر سر مسائل حساس بود. اکنون که دولت جدید در ایران روی کار آمده است و تیم مذاکره کننده عوض شده قطعا نگاه و دستور کار مذاکرات را در این چند دور مذاکره تا پایان سال ۲۰۲۱ تغییر داده اند. پس در چنین فضای جدیدی دیگر نمی توان گفت این مسئله به نقاط اختلافی در قالب جنگ در پرانتزها خلاصه می شود. یعنی اختلافات کنونی را نمی‌توان به جنگ در پرانتزها تقلیل داد. اکنون دو مسئله، خواسته یا انتظار جدی و کلان مدنظر ایرانی یعنی راستی‌آزمایی لغو تحریم ها و تضمین آمریکا برای عدم خروج مجدد از توافق هسته‌ای را دیگر نمی توان نقاط اختلافی در پرانتز نامید، بلکه این دو مسئله، دو اختلاف کلان و در نتیجه دو سرفصل مذاکراتی در وین هستند.

اگرچه حضرتعالی همواره از تحلیل تاثیر و سایه مخرب پارامتر سیاست داخلی بر سیاست خارجی حذر داشته‌اید، اما سوال مهمی که ذهن را درگیر می کند ناظر به نگاه سیاسی اپورتیونیستی و فرصت طلبانه دولت جدید و تیم مذاکره کننده در خصوص توافق هسته ای است. در این رابطه از سوی مجید تفرشی، پژوهشگر حوزه تاریخ نقل است که در یک جلسه هنگامی که از باقری کنی، مذاکره‌کننده ایرانی سوال می شود که از برجام متعفن (به قول باقری کنی) چه چیزی کم و زیاد شده که اکنون مبنای توافق پیشنهادی شما شده، وی در پاسخ عنوان می کند آن زمان که برجام را متعفن می دانست، کنشگر سیاسی، منتقد و کارشناس بوده، اما اکنون مسئول و تابع نظر دولت مستقر است. حال به قول عباس عبدی آیا ممکن است که کارشناسانی بتوانند تا این حد مغایر با نظر کارشناسی خود وارد اجرای سیاست‌های هر دولتی شوند؟ چگونه هنگامی که کسی چون باقری کنی و کل دولت رئیسی، برجام را متعفن می‌دانند قادرند آن را از موضعی مقتدرانه به سرانجام برسانند، کما اینکه طی مذاکرات انجام شده در  ۲۰۲۱ نتیجه ای از هتل کوبورگ حاصل نشد و بعید است که در ۲۰۲۲ هم نتیجه ای حاصل شود؟

به سوال مهمی اشاره کردید. بله امکان دارد از نگاه شما و برخی دیگر از کارشناسان و تحلیلگران، شخص باقری کنی و بیشتر اعضای دولت رئیسی کسانی باشند که از اساس اعتقادی به برجام و توافق هسته ای نداشته باشند، اما من معتقدم این عدم باور افراد مذکور در دولت حسن روحانی یک حرکت سیاسی بود. اما اکنون که خود این افراد روی کار آمده‌اند و باید در خصوص تک‌تک تصمیمات، اقدامات و کنش های خود به افکار عمومی و مردم پاسخگو باشند، دیگر شرایط کاملاً فرق کرده است. ضمن اینکه اساساً مسائلی مانند برجام اگر چه در دولت روحانی هم مورد انتقاد و هجمه این افراد بود، اما سندی بود که نهایتا با چراغ سبز رهبری در دستور کار قرار گرفت و اکنون هم احیای برجام و تعیین خط مشی های مذاکره از یک نهاد بالادستی به دولت و تیم مذاکره کننده دیکته می شود و این افراد و دولت رئیسی موظفند علی رغم میل باطنی، آن را پی بگیرند. برای مثال امکان دارد سفرای ما حتی سفرای تام الاختیار در خصوص یک مسئله مشخص در محل مأموریتشان با وزارت امور خارجه، دولت و در کل حاکمیت ایران اختلاف نظر داشته باشند، اما این سفیر نهایت امر مجبور است در چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عمل کند. چرا؟ چون سفیر جمهوری اسلامی ایران در آن کشور است. لذا باید بر اساس وظیفه تعریف شده خود در قالب سفیر ما از منافع کشور در محل ماموریت خود دفاع کند، نه بر اساس دیدگاه شخصی اش؛ پس دولت سید ابراهیم رئیسی، حسین امیرعبداللهیان، علی باقری کنی و هر فرد دیگری باید فارغ از نگاه سیاسی خود، چه در دولت روحانی و چه در این دولت، روند مذاکرت و احیای برجام را مطابق با خواست و نظر حاکمیت پیش ببرند. اتفاقا اگر دقت کرده باشید می بینیم که شدت توقف ها و بازگشت تیم مذاکره کننده دولت رئیسی به کشور بیشتر از تیم مذاکره کننده دولت روحانی است، چون این تیم با محوریت باقری کنی حساسیت بیشتری دارد که احیای برجام و روند مذاکرات مطابق با خواست حاکمیت پیش رود. پس مهم نیست که دولت رئیسی، حسین امیرعبداللهیان، علی باقری کنی و یا نمایندگان مجلس نسبت به برجام و احیای آن چه نظری دارند، مهم این است که حاکمیت بر اساس صلاحدید، مقرر کرده است که این مذاکرات با هدف لغو تحریم ها در دستور کار قرار بگیرد و این حضرات هم موظفند آن را اجرا کنند.

این پاسخ شما تناقض دیگری به دنبال دارد که مجددا به قول عباس عبدی: «مذاکره کردن مثل مُرده‌شوری نیست که هر مرده‌ای با هر ایمانی و اخلاقی و عملکردی را بتوان شست و برای مُرده‌شور فرقی نکند. مذاکره سیاسی از تعهد و درک کارشناسی و سیاسی بیرون می‌آید. کارشناسی که مخالف یک ایده یا فرآیند است، برحسب تعهد حرفه‌ای و کارشناسی باید موضع خود را بگوید. به همین علت نیز این گروه در هیأت مذاکره‌کننده قبلی دعوت نمی‌شدند و اگر هم دعوت می‌شدند نمی‌رفتند، و درست هم بود که نروند. اگر مذاکرات شکست خورد، آیا چنین فرضی پذیرفته نخواهد شد که چون گروه مذاکره‌کننده ایرانی با کلیت برجام به لحاظ کارشناسی مخالف بوده‌اند، در عمل آن را به شکست کشانده‌اند، یا در بهترین حالت گفته خواهد شد که قادر به جلوگیری از شکست آن نبوده‌اند»؟ سوال مهمتر اینکه اگر شما معتقدید برجام، چه در دولت روحانی، چه در دولت رئیسی و هر دولت دیگری متناسب با نگاه حاکمیت در حال پیگیری و اجراست و نهایتاً مخالفان و موافقان توافق هسته‌ای باید ذیل نگاه نظام پیش روند پس بهتر نیست حداقل کسی که به برجام اعتقاد دارد مذاکرات را پیش ببرد، چون به قول شما کسی که در وین و پشت میز مذاکره می نشیند باید «واو به واو» آنچه مذاکره شده است را با حاکمیت هماهنگ کند، پس چه فرقی بین عراقچی، باقری کنی و ... وجود دارد؟
   
من این گزاره شما یا عباس عبدی و هرکس دیگری را قبول ندارم. چون تحلیل از چند بُعد دارای ایراد است؛ اول اینکه قطعاً زمانی که یک دولت جدید با نگاه سیاسی تازه روی کار می آید نمی توان تصور کرد و یا از دولت جدید خواست که تیم مذاکره کننده ای مطابق و مشابه با دولت قبلی که در تضاد با آن قرار دارد را به وین بفرستد، چون نتیجه مستقیم و فوری این اقدام آن است که شاهد دو دستگی و تشتت آراء بین دولت و تیم مذاکره کننده خواهیم بود و نهایتا یک صدای واحد از تهران در خصوص مذاکرات شنیده نمی شود، در نهایت هم اگر شکستی روی دهد هر کدام دیگر را مقصر می داند. پس منطقی نیست و عقلانی هم نیست که دولتی مانند رئیسی روی کار بیاید، اما تیم مذاکره کننده ای مانند دولت روحانی شامل ظریف، عراقچی، روانچی و هر کس دیگری مذاکرات را پی بگیرد. ضمن اینکه سنت سیاسی در داخل ایران و هر کشوری نشان می دهد با تغییر دولت‌ها بیشتر ارگان ها، نهادها، سازمان ها مطابق با نگاه و خواست دولت جدید تغییر پیدا می کند تا یک همگِنی سیاسی و وحدت رویه شکل بگیرد. این مسئله خصوصاً در حوزه امنیتی و سیاست‌خارجی نمود بیشتری پیدا می‌کند. نکته دیگر این است که تیم مذاکره کننده فعلی اگرچه شاید، تاکید می کنم شاید از یک نظر اعتقادی به برجام و احیای آن نداشته باشند، اما به دلیل مسئولیتی که پذیرفته است و خواست حاکمیت باید مذاکرات برای احیای توافق هسته‌ای را پیش ببرد و در این زمینه از تجربیات دولت روحانی پیرامون نحوه مذاکرات استفاده شده است. پیرو این نکته حتی از خود سید عباس عراقچی به عنوان مذاکره کننده ارشد مذاکرات وین دعوت به عمل آمده است تا از تجربیات وی و روندی که در آن ۶ دور پی گرفته شده استفاده کنند، پس اینگونه نیست که قرار باشد برای احیای برجام از افرادی استفاده کرد که لزوما به آن اعتقاد داشته باشند، بلکه حتی افرادی مانند آقای باقری کنی با تجربیات کسانی چون ظریف، عراقچی و ... هم می توانند مدیریت مخصوص به خود که اتفاقا انطباق بیشتری با مشی دولت رئیسی در حوزه سیاست خارجی دارد را در دستور کار قرار دهد. نکته مهمتری که گزاره تحلیلی شما، عباس عبدی و ... را زیر سوال می‌برد این است که اگر تیمی که اعتقاد به برجام دارد مذاکرات را پیش ببرد احتمال بن بست و توقف در مذاکرات وجود دارد.

چگونه؟

اینگونه که با ورود این تیم احتمالاً ۱+۴ و آمریکایی ها توجه بیشتری به آن خواهند داشت و توجه کمتری به یک تیم دیگر می شود، این نکته سبب شکل گیری رقابت سیاسی و دیپلماتیکی خواهد شد که عملاً کندی و بن بست در مذاکرات را به دنبال خواهد داشت. بنابراین من معتقدم همین تیم مذاکره کننده و همین مسیری که در این چند دور تا پایان سال ۲۰۲۱ پی گرفته شده امیدوار کننده است و باید ادامه پیدا کند. نکته مهمتری که سوال قبلی شما را تحت الشعاع قرار می دهد این است که اگرچه محتوای مذاکرات باید با حاکمیت هماهنگ شود و در این بین تفاوتی بین تیم مذاکره کننده دولت رئیسی، روحانی و ... وجود ندارد، اما به هرحال نحوه عملکرد افراد هم تا اندازه ای تعیین کننده است. در این رابطه به اعتقاد منتقدین یکی از دلایل توقف مذاکرات در دولت روحانی این بود که تیم مذاکره کننده به سرپرستی آقای عراقچی خطوط قرمز و مواضع حاکمیت را در مذاکرات آنگونه که باید لحاظ نکرد، به گونه ای که برخی از کارشناسان، تحلیلگران و همان طیف منتقد معتقدند که اگر آن خطوط قرمز حاکمیت توسط تیم مذاکره کننده روحانی در آن ۶ دور مذاکره عملیاتی می شد اکنون ما شاهد وضعیت متفاوتی در مذاکرات وین بودیم. با این وجود باز هم تاکید می کنم که تیم مذاکره کننده فعلی با محوریت باقری کنی، دولت رئیسی و وزارت امور خارجه باید از تجربیات دولت حسن روحانی کمال استفاده را ببرند. نکته مهمتری که اینجا جا دارد به آن توجه کرد و قبل تر هم به آن اشاره کردم این است که به هر حال دولت رئیسی به هیچ وجه تمایل ندارد موفقیت در مذاکرات وین را به ۶ دور مذاکرات دولت حسن روحانی گره بزند، بلکه می‌خواهد صفر تا صد موفقیت و دستاوردهای مذاکرات وین در قالب لغو تحریم ها را نتیجه عملکرد و ابتکار عمل خود بداند؛ خوب یا بد متاسفانه این مسئله هم اکنون تأثیرگذار است.

با این تفاسیر دیدار حسن روحانی با رهبری می تواند در چارچوب استفاده از تجربیات دولت قبلی مذاکرات قابل تحلیل و ارزیابی باشد؟

من بسیار بعید می دانم که این دیدار در چارچوب نظرخواهی از دولت قبلی برای مذاکرات وین باشد. مرسوم است که رئیس جمهور بعد از مدتی برای تجدید دیدار با رهبری درخواست حضور داشته باشد. در این دیدارها هم معمولا گفت و گو بر سر این است که رئیس جمهور در این مدت چه کارهایی انجام داده و می خواهد چه کارهایی انجام دهد. لذا من تصور نمی کنم این دیدار، دیدار خاصی، حداقل در حوزه سیاست خارجی باشد به گونه ای که من به احتمال بسیار زیاد معتقدم در این دیدار حتی یک جمله بین روحانی و رهبری در خصوص مذاکرات و برجام مطرح نشده است.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: عبدالرضا فرجی راد ایران سیاست خارجی دولت رئیسی دولت روحانی علی باقری کنی سیدعباس عراقچی حسین امیرعبداللهیان سند ژوئن مذاکرات وین برجام


( ۳ )

نظر شما :

فدوی ۱۳ دی ۱۴۰۰ | ۰۸:۲۴
هر قراردادی در کنار متن قرارداد که بسیار مهم است ، طرفین امضا کننده ی آن نیز اهمیت زیادی دارند . با خروج آمریکا از برجام ، این قرارداد به تاریخ پیوست و تنها نامی از آن باقی مانده است . هر قرارداد جدیدی که همینک امضا شود حتی اگر از نظر متن ، صفر تا صد مشابه برجامِ فسخ شده باشد ، دیگر نباید دنبال هیچ رد و نشانی از دولت روحانی در آن بگردیم و صفر تا صد آن متعلق به دولت رییسی است . دولت آمریکا وزن و پتانسیل دولت روحانی را در حدی دید که تصمیم به خروج از برجام گرفت . نوشتن شعار روی موشک هم توجیحی است که محافل نزدیک به دولت روحانی برای سرپوش گذاشتن بر شکست روحانی ، در بوق و کرنا کرده اند . با منعقد شدن هر نوع قرارداد جدید ، حتی اگر کاملا مشابه سند قبلی ( برجام ) باشد ، این فقط دولت رییسی است که از شکست یا پیروزی آن سهم می برد . و باز هم طی همان بازی تکراری ، آمریکاییها ، وزن ، پتانسیل و اراده ی این دولت را خواهند سنجید برای ماندن یا خارج شدن . آمریکاییها برای خروج از برجام روحانی ، بهانه ای بسیار کوچکتر از شعار نویسی روی موشک نیاز داشتند کمااینکه اگر ببینند که شرایط برای خروج از برجام رییسی نیز آماده است ، گنده از شعار نویسی روی موشک نیز برای آنها مانعی نخواهد بود . روحانی و تیمش به خودشان باختند . وقتی قربانی می کنی و یا طواف می دهی ( ثمره ی برجام را ) ، برای آمریکاییها سیگنال خروج بی درد سر را صادر کرده ای .
پارسی ۱۳ دی ۱۴۰۰ | ۱۳:۰۹
در حال حاضر خوش بینی آقای فرجی راد چه در مصاحبه های گذشته و فعلی در خصوص مذاکرات، محقق گردیده. باید تا پایان مذاکرات منتظر ماند.