به مناسبت یکصدمین سالگرد عهدنامهء دوستی ایران و افغانستان
برگِ مِهر
نویسنده: دکتر سهیلا عرفانی، عضو هیات علمی دانشکده ژورنالیسم، دانشگاه هرات
دیپلماسی ایرانی: «شکر الله که نمردیم و رسیدیم به دوست/ آفرین باد بر این همت مردانه ما» ( عبدالقادرگیلانی )
در صدمین سالگرد قرارداد مودتِ دو کشور ایران و افغانستان قرار داریم. این تفاهم پسندیده و خجسته را به فال نیک می گیریم و امیدواریم این تهداب مستحکم بتواند ازین پس نیز، سبب فراهمآوری زمینههای بیشِ هماهنگی و همسویی در تولید و بازتولید ثمرات مشترک علمی و فرهنگی میان این دو کشور شود.
این مهم مقدور نمی شود مگر این که دانشمندان این دوخطه، تلاش مزید خود را در تبیین گزیده های مشترک علمی و فرهنگی به کار گیرند و شالوده و اساس به روز شدهء آن را برای استفادهء عملی در دسترس فعالان این عرصه قرار دهند.
با توجه به یک بازخوانی از فرهنگ که آن را به مفهوم تمام داشتههای مادی و معنوی یک جامعه میداند و در کنار اینکه مادیات در زمین ترسیمی سیاسی از یکدیگر متمایز است و ممکن است که بر مبنای برخی قراردادهای اخلاقی در اختیار دیگری قرار گیرد، به روشنی در فرهنگ، عطف بر داشتههای معنوی مشترک خواهد بود.
این چهرهء معنوی، دو پارادایم را مشخص میکند: نخست، دین مقدس اسلام و آموزههای آن که پیوندهایی فراوان را برای توجه و فعالیت در برجستهسازی آیینِ مشترک در اختیار باشنده گان این دو سرزمین قرار میدهد و دوم، اینها سرزمینهاییاَند که در حوزهء کشورهای زبان، فرهنگ و تمدن پارسی هستند و ایران و افغانستان درینباره مسئولیت دارند تا در تعامل با یکدیگر، دیپلماسی فرهنگی را ارائه دهند.
گام اول درین راستا، همکاری مبرم دانشاندوختگان ایران در سطوح تحصیلی عالی درجهء دکترا و بالاتر از آن، با مراکز آموزش عالی تحصیلی دولتی و خصوصی افغانستان در تدریس است. زیرا در این آموزش، نیاز به ترجمه و تفکیک متون تدریسی حس نمی شود.
همیاری در انجام و پیشبرد موضوعات تحقیقی، نکتهء دوم درخور توجه است. از آنجایی که محققان ایرانی و اَمر تحقیق در ایران، پیشرفت چشمگیری نسبت به محققان و تحقیق در افغانستان دارد، نیاز است محققان ایرانی دانش برتر خود را برای همسانی ـ با آموزش ـ در اختیار محققان افغانستانی قرار دهند.
سپس نوبت به یکسانی، تسهیل و شتاب بیش در تعامل اجتماعی و روابط انسانی اجتماعی که مؤلفههای اصلی ارتباطات میان دو ملت قلمداد میشوند، میرسد. به این لحاظ در توجه به تنوع سلایق در معادلات فرهنگی رایزنیهایی صورت گرفت و سعی شد تا مجوز رسمی فعالیت نمایندگی فرهنگی ایران در شهر هرات افغانستان و همچنین مجوز رسمی فعالیت نمایندگی فرهنگی افغانستان در مشهد صادر شده و ایجاد گردند که دستاوردی مطلوب به شمار می رود.
سوای موارد مزبور، چند بستر فعالیت دیگر هم، لازمهاش خروج از انحصارطلبی دستاوردهای تمدنی و فرهنگی است و هماندیشی را میطلبد. راه اندازی مراکز «تحقیقات میراث مکتوب مشترک»، یادواره و بزرگداشت فرزندان فرزانهیی که ایرانیان و افغانان هر دو به آنها میبالند و از این شُمار ابوعلیِ سینا، مولوی جلال الدین محمّد، فردوسی، البیرونی، حافظ و سنایی اَند احساس میشود. ایجاد شبکهء نشرات تلویزیونی به زبان پارسی که میتواند افزون بر ایران و افغانستان، اشتراک تاجیکستان را نیز با خود به ارمغان بیاوَرَد، اَهَمِ اینهاست.
و در این عصرِ ارتباطات، سفرهای متقابل فعالان رسانهای ایران به افغانستان و فعالان رسانهای افغانستان به ایران برای بازتاب اهمیت روابط فرهنگی و دستاوردهای فرهنگی این دو کشور از ضرورت هاست.
در خاتمه آرزو میکنم تا این فعالیتهای فرهنگساز و متعالی به جلوهء بهین دستیاب گردیده و پایههای دوستی ایران و افغانستان را هرچه مستحکمتر کند.
نظر شما :