روسیه در مدیترانه (بخش پنجم)
روسیه برای سوریه و لیبی برنامه بلندمدت دارد
نویسندگان: یوجین رومر و ریچارد سوکولسکی
دیپلماسی ایرانی: استراتژی روسیه در دریای مدیترانه بخشی جدایی ناپذیر از استراتژی این کشور در صحنه وسیع تر اروپاست که از دیرباز صحنه اصلی پیروزی ها و عقب ماندگی های سیاست خارجی این کشور بوده. موقعیت غالب اروپا در دستور کار سیاست خارجی روسیه محصول فرهنگ استراتژیک این کشور است که به نوبه خود توسط جغرافیا، میراث تاریخی و جهان بینی نخبه گرایی که غرب را تهدیدی برای نظم سیاسی داخلی می داند، شکل گرفته است. درک وضعیت فعلی روسیه در مدیترانه بدون نگریستن به آن در مقیاسی گسترده تر و باتوجه به پس زمینه دخالت چند صد ساله این کشور در منطقه و عقب نشینی از آن در یک چهارم قرن پس از پایان جنگ سرد، غیرممکن است.
محوریت سوریه
بسیاری از توضیحات درباره تصمیم روسیه به مداخله نظامی در سوریه در سال 2015 که اولین استقرار اینچنینی در دوران پسا شوروی بود، عمدتا بر تمایل کرملین به احیای موقعیت سابق به عنوان یک نیروی اصلی در ژئوپلیتیک خاورمیانه متمرکز است. تردیدی نیست که این هدف نقش مهمی در تصمیم روسیه برای تغییر وضعیت از یک بازیگر پیشین به یک بازیگر اصلی ایفا کرده است. مساله نگرانی کرملین درباره گسترش تهدید تروریستی سوریه به قفقاز شمالی و فراتر از آن نیز مطرح بوده. اما یک عامل دیگر که اگرچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، توازن قدرت در جناح جنوبی اروپا و پویایی ناتو و روسیه در تئاتر وسیع اروپا بود است.
موفقیت نظامی روسیه تاثیر قابل توجهی بر موقعیت آن در مدیترانه داشته است. سوریه قدیمی ترین و آخرین مشتری باقیمانده روسیه در خاورمیانه و مدیترانه بود و هنوز در آنجا نیروی دریایی داشت و تنها موقعیت کرملین در منطقه به شمار می رفت. روسیه با مداخله نظامی در سوریه مجددا حضور قابل توجه نظامی در شرق دریای مدیترانه را تضمین کرد.
موضع گیری ارتش روسیه در صحنه ای که ترکیه آن را برای امنیت و ثبات داخلی خود بسیار مهم ارزیابی می کند، به همان اندازه موارد قبلی اهمیت داشته است. روسیه با حضور نظامی در سوریه در روابط با ترکیه اهرم فشار قدرتمندی به دست آورد که بی شباهت به موقعیت روابط آنکارا-مسکو در جریان جنگ در چچن در دهه 1990 و اوایل دهه 2000 نبود. این، یک دستاورد مهم برای روسیه در مقابله با ناتو بوده است؛ روسیه در اقدامی آشکار علیه ناتو، در صدد ایجاد توازن در روابط با ترکیه برآمد. استقرار در سوریه این امکان را برای روسیه فراهم آورد تا بر ترکیه هم از طریق نظامی هم از طریق تهدید مجبور کردن آن به پذیرش شمار بیشتری از پناهندگان، اعمال فشار کند. روسیه همچنان در واکنش به کودتای نافرجام 2016 علیه رجب طیب اردوغان، از رئیس جمهوری ترکیه حمایت کرد و این در حالی بود که ایالات متحده و اروپا تعلل کردند.
موفقیت در سوریه از دیدگاه حصول نفوذ گسترده در مدیترانه، مزایای بیشتری هم برای روسیه داشته است. همزمان با سرد شدن روابط ایالات متحده و مصر در پی کودتای 2013 علیه محمد مرسی، عبدالفتاح السیسی رهبر جدید مصر توانست روابط نزدیکی با ولادیمیر پوتین برقرار کند. باقی ماندن پوتین در کنار بشار اسد به همه منطقه نشان داد که بر خلاف واشنگتن، مسکو در کنار دوستانش می ماند. بهبود روابط با مصر برای اولین بار از زمان اخراج مشاوران اتحاد جماهیر شوروی در سال 1972، زمینه را برای از سرگیری تجارت اسلحه و حتی بحث دسترسی روسیه به تاسیسات نظامی مصر فراهم کرد. این تجارت تسلیحاتی هنوز از تجارت سالانه 1.3 میلیارد دلار مصر و آمریکا کمتر است. به علاوه، روسیه هنوز نتوانسته به پایگاه ها در مصر دسترسی بیابد. با این حال، روسیه و مصر در سال های گذشته رزمایش های مشترک متعددی برگزار کرده اند.
گسترش حضور روسیه در سوریه اگرچه قابل توجه است، اما با امکان اعمال نیرو در منطقه مدیترانه برای آن همراه نبوده است. تلاش های دیگر و مداوم روسیه برای برقراری ارتباط با مشتریان سابق و شرکای جدید در منطقه هم موفقیتی متوسط داشته است. همانند دوران اتحاد جماهیر شوروی، فروش اسلحه عامل گشایشی مفید، اما برای ایجاد دسترسی دیپلمات ها و رهبران نظامی و تبدیل روسیه به یک بازیگر اصلی در ژئوپلیتیک منطقه از طریق وزنه دیپلماتیک و توانایی نظامی برای مقابله با وزن ترکیبی ایالات متحده، متحدان آن در ناتو و اتحادیه اروپا ناکافی بوده است. جعبه ابزار اقتصادی روسیه هم نسخه کم رنگی از منابعی قلمداد می شود که اتحاد جماهیر شوروی در طی جنگ سرد به کار گرفته بود و قابل قیاس با منابع ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیست.
بعد از سوریه، لیبی فرصت مهم بعدی برای گسترش شبکه نفوذ روسیه در مدیترانه بود. با تشدید جنگ داخلی در لیبی، روسیه به عنوان یک پشتیبان اصلی ارتش ملی لیبی به فرماندهی ژنرال خلیفه حفتر ظاهر شد. حمایت از او شامل تحویل اسلحه، استقرار مزدوران و هواپیماها با خلبان روسی از سوریه و کمک مالی بود. اما کرملین همچنین روابط خود را با دولت رسمی در طرابلس نیز حفظ کرد. موضع گیری روسیه در جنگ داخلی لیبی نشان می دهد که برای ادامه نفوذ بر امور این کشور در بلند-مدت فارغ از نتیجه درگیری، آماده شده است. خطر برای منافع روسیه در این شرایط، حداقلی است، و وجه مثبت این سیاست گذاری می تواند یک رابطه دیپلماتیک، اقتصادی، فروش تسلیحات و دفاع و امنیت با کشوری باشد که موقعیتی استراتژیک در میانه خط ساحلی جنوب مدیترانه دارد. با این حال، با توجه به شرایط فعلی لیبی، به دست آوردن جایگاه امن در لیبی برای روسیه یک چشم انداز دور است.
در دیگر مناطق آفریقای شمالی هم بعید است که تلاش های روسیه برای گسترش روابط موفقیت آمیز باشد. تعداد تفاهم نامه ها و توافق نامه های امضا شده چشمگیر است، اما حجم تجارت و جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی تصویری ناامیدکننده ارائه می دهد. (شکل 1 را ببینید.)
شکل 1
توافق برای ساخت نیروگاه هسته ای در مصر پس از چندین مرتبه تاخیر در سال 2015 و دوباره در سال 2017 امضا شد، اما ساخت آن هنوز آغاز نشده است. به عبارت ساده، روابط تجاری و اقتصادی روسیه در شمال آفریقا و سراسر مدیترانه، چشمگیر نیست و نمی تواند عاملی در حمایت از کشورهای منطقه که می خواهند اقتصادشان را توسعه دهند، قلمداد شود. (جدول 1 را ببینید.)
جدول 1
روسیه همچنین سعی کرده است از منابع نفت و گاز و تخصص خود در زمینه اکتشاف و توسعه برای تاثیرگذاری بر کشورهای منطقه مدیترانه استفاده کند. این تلاش ها در ترکیه که می خواهد قطب توزیع انرژی برای اروپا شود، موفقیت آمیز بوده، اما در دیگر کشورها به ویژه در کشورهای دیگر که تولید کنندگان بومی آنها با شرکت های روسی رقابت می کنند، محدود و کوتاه مدت است. شرکت های انرژی روسیه در پروژه ها در مصر و الجزایر سرمایه گذاری کرده و فرصت های بیشتری را در لیبی دنبال می کنند. اما روسیه در این کشورها باید با اروپا رقابت کند. بزرگ ترین کارت ارتباطی روسیه، به ویژه در روابط با الجزایر، فروش اسلحه است. با این حال، تجارت 3.6 میلیارد دلاری الجزایر با روسیه خیلی کمتر از تجارت 28 میلیارد دلاری آن با اتحادیه اروپا است. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: کارنگی اهداء برای صلح بین المللی / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :