بریتانیا و امریکا مروجان یک نظریه اند
پاسخ به نقد «نظریه اغفال»
دیپلماسی ایرانی: با تشکر از مدیریت دیپلماسی ایرانی و آقای دکتر هوشنگ کریمی؛ لازم دیدم به نقد وارده پاسخ داده شود. نگاه ایرانی به سیاست بین الملل و تبدیل "آرمان" های سیاست خارجی به "واقعیت" هنر نخبگان و اساتید علم سیاست است که امید با دیدگاه های متعدد؛ از "نگاه ایرانی" سیاست بین الملل برخوردار باشیم. سیاست خارجی باید تامین کننده آرامش باشد؛ والا؛ در "شناخت" ایراد است.
در پاسخ به نقد شماره 1؛ تئوری توطئه وجود دارد. مطلق نیست، در بزنگاه هایی که زمینه در کاخ سفید و شماره 10 لندن و شرایط بین الملل مهیاست، بعضی نخست وزیران انگلیس در "اغفال" روسای جمهور بی تجربه امریکا، اقدام کرده اند. در آخرین مثال؛ دولت انگلیس معترف است که؛ چین در هنگ کنگ علیه انگلیس اقدام کرد. ترامپ زمینه دشمنی با چین داشت و استراتژی امنیت ملی امریکا را علیه چین هدایت کردند. این اقدام را در دولت ترامپ انجام دادند تا دولت بایدن اجبارا ادامه دهد. این سیاست قابل تحسین انگلیس، "اغفال" امریکاست.
در پاسخ به ایراد دوم؛ وقتی خود امریکایی ها معترف به "اغفال" در سیاست خارجی هستند؛ مقاومت برای چیست؟(1)
در ایراد سوم؛ یکی از مقامات اسبق ایران گفت "هلال شیعی"؛ واکنش ها برای تغییر رفتار و تغییر رژیم پیش رفت؛ چگونه اظهارات نخست وزیران انگلیس در تعریف سیاستمداران بی تجربه امریکایی به کاریکاتور تشبیه می کنید؟ به کاریکاتور تایید "اغفال" انگلیسی ها توجه کنید. تونی بلر برای رد گم کردن؛ رو به مخالفان "نظریه اغفال" است ولی به عقب، گام برمی دارد؛ ظاهرا در ایجاد گمراهی؛ موفق است. "مچ گیری سیاست انگلیس دقت لازم دارد."
در پاسخ به ایرادات بعدی که با محوریت رد "اغفال" است؛ "پیتر رایت"، جاسوس انگلیسی در کتاب "شکار جاسوس" می نویسد به ما یاد داده بودند امریکایی ها را جلو بیندازیم؛ رهبر باشند. مثل نقش یونانی ها برای رومیان. "تونی بلر" می گوید باید به امریکایی ها گفت "چه بکنند و چه نکنند"؛ بارک اوباما در خاطراتش می نویسد؛ آیزنهاور با اکراه در کودتای ایران، از چرچیل پیروی کرد. "فیلیپ گوردن" در شورای روابط خارجی اظهارات اوباما را تایید می کند. با گذشت چند دهه از کودتا در ایران؛ کودتا را امریکایی می نامیم. امریکایی ها چیز دیگری می گویند. از نگاه آقای دکتر هوشنگ کریمی؛ اوباما و گوردن فیلیپ اشتباه می کنند!
مصدق از رفتار امریکا مات شد چون؛ متوجه "اغفال" امریکا در ورود به جنگ دوم و سخنرانی "فولتن" چرچیل برای "جنگ سرد" و سفر مخفی چرچیل به مسکو، بدون اطلاع روزولت و تقسیم اروپای شرقی بین لندن و مسکو نبود. "مک میلان" می نویسد؛ هدف از تاسیس پیمان نظامی ناتو؛ تعهد امریکا به دفاع اروپا، مهار شوروی و تحقیر آلمان بود.(2) بسیاری؛ تهاجم کمونیست ها به غرب اروپا را علت تاسیس ناتو می دانند. ترفندی که چرچیل در دیدار مخفی با استالین برای "در گیر" کردن امریکا در اروپا انجام داد والا، مثل خاتمه جنگ اول؛ امریکا خواهان بازگشت به انزواگرایی بود. چرچیل سیاست خارجی امریکا را در مسیر "نظم جهانی چرچیلی" هدایت کرد. منشور ملل را برای استدلال در جهان سوم نوشتند.
"اگر این نظریه پذیرفته شود؛ برای مهار امریکا؛ انگلیس هم؛ نقش ترمز و هم؛ نقش تسهیل کننده دارد. با شناخت صحیح؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران موثرتر و کم هزینه تر خواهد شد." "جان بولتن" در کتاب "اتاق ترامپ" می نویسد؛ بعد از سقوط پهباد امریکایی توسط سلحشوران سپاه؛ قصد حمله به ایران داشتیم؛ "پمپیو" گفت؛ انگلیس را همراه کن. دولت انگلیس در آن ایام، درگیر جنگ داخلی و خروج از اتحادیه اروپایی بود و وقت مدیریت امریکا نداشت و امریکا مهار شد. امریکا در هیچ جنگی در خاورمیانه، بدون مدیریت انگلیس شرکت نکرده است. "درهم تنیدگی" اتمی، ارتش و اطلاعاتی انگلیس با امریکا که توسط چرچیل بر روزولت تحمیل شد "درگیر کردن" امریکا در جنگ یمن واقعیت است. در پاسخ به طعنه های آقای دکتر هوشنگ؛ دو گروه با نظریه "اغفال" مخالفند؛ نخبگان ایرانی و انگلیسی ها. دو گروه موافقند؛ نخبگان امریکایی و مردم ایران. "رابرت کوپر" اندیشمند انگلیسی می نویسد؛ "خسارت حاصله از اشتباه در سیاست خارجی؛ کمتر از خسارت جنگ نیست." تشکر از نقد. امید برای تثبیت "نگاه ایرانی" به سیاست بین الملل؛ تبادلات علمی ادامه یابد.
1- https://fas.org/irp/congress/2004_rpt/ssci_iraq.pdf, p. 34. First Para.
2- US in, Soviet Out, German Down.
نظر شما :