بریتانیا و امریکا مروجان یک نظریه اند

پاسخ به نقد «نظریه اغفال»

۲۹ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۰ کد : ۲۰۰۰۹۵۳ اروپا آمریکا نگاه ایرانی
نویسنده خبر: سید وحید کریمی
سید وحید کریمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به نقد دکتر هوشنگ کریمی که در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به نقد نظریه »اغفال» پرداخته بود، پاسخ داده است.
پاسخ به نقد «نظریه اغفال»

دیپلماسی ایرانی: با تشکر از مدیریت دیپلماسی ایرانی و آقای دکتر هوشنگ کریمی؛ لازم دیدم به نقد وارده پاسخ داده شود. نگاه ایرانی به سیاست بین الملل و تبدیل "آرمان" های سیاست خارجی به "واقعیت" هنر نخبگان و اساتید علم سیاست است که امید با دیدگاه های متعدد؛ از "نگاه ایرانی" سیاست بین الملل برخوردار باشیم. سیاست خارجی باید تامین کننده آرامش باشد؛ والا؛ در "شناخت" ایراد است. 

در پاسخ به نقد شماره 1؛ تئوری توطئه وجود دارد. مطلق نیست، در بزنگاه هایی که زمینه در کاخ سفید و شماره 10 لندن و شرایط بین الملل مهیاست، بعضی نخست وزیران انگلیس در "اغفال" روسای جمهور بی تجربه امریکا، اقدام کرده اند. در آخرین مثال؛ دولت انگلیس معترف است که؛ چین در هنگ کنگ علیه انگلیس اقدام کرد. ترامپ زمینه دشمنی با چین داشت و استراتژی امنیت ملی امریکا را علیه چین هدایت کردند. این اقدام را در دولت ترامپ انجام دادند تا دولت بایدن اجبارا ادامه دهد. این سیاست قابل تحسین انگلیس، "اغفال" امریکاست. 

در پاسخ به ایراد دوم؛ وقتی خود امریکایی ها معترف به "اغفال" در سیاست خارجی هستند؛ مقاومت برای چیست؟(1) 

در ایراد سوم؛ یکی از مقامات اسبق ایران گفت "هلال شیعی"؛ واکنش ها برای تغییر رفتار و تغییر رژیم پیش رفت؛ چگونه اظهارات نخست وزیران انگلیس در تعریف سیاستمداران بی تجربه امریکایی به کاریکاتور تشبیه می کنید؟ به کاریکاتور تایید "اغفال" انگلیسی ها توجه کنید. تونی بلر برای رد گم کردن؛ رو به مخالفان "نظریه اغفال" است ولی به عقب، گام برمی دارد؛ ظاهرا در ایجاد گمراهی؛ موفق است. "مچ گیری سیاست انگلیس دقت لازم دارد." 

در پاسخ به ایرادات بعدی که با محوریت رد "اغفال" است؛ "پیتر رایت"، جاسوس انگلیسی در کتاب "شکار جاسوس" می نویسد به ما یاد داده بودند امریکایی ها را جلو بیندازیم؛ رهبر باشند. مثل نقش یونانی ها برای رومیان. "تونی بلر" می گوید باید به امریکایی ها گفت "چه بکنند و چه نکنند"؛ بارک اوباما در خاطراتش می نویسد؛ آیزنهاور با اکراه در کودتای ایران، از چرچیل پیروی کرد. "فیلیپ گوردن" در شورای روابط خارجی اظهارات اوباما را تایید می کند. با گذشت چند دهه از کودتا در ایران؛ کودتا را امریکایی می نامیم.  امریکایی ها چیز دیگری می گویند. از نگاه آقای دکتر هوشنگ کریمی؛ اوباما و گوردن فیلیپ اشتباه می کنند! 

مصدق از رفتار امریکا مات شد چون؛ متوجه "اغفال" امریکا در ورود به جنگ دوم و سخنرانی "فولتن" چرچیل برای "جنگ سرد" و سفر مخفی چرچیل به مسکو، بدون اطلاع روزولت و تقسیم اروپای شرقی بین لندن و مسکو نبود. "مک میلان" می نویسد؛ هدف از تاسیس پیمان نظامی ناتو؛ تعهد امریکا به دفاع اروپا، مهار شوروی و تحقیر آلمان بود.(2) بسیاری؛ تهاجم کمونیست ها به غرب اروپا را علت تاسیس ناتو می دانند. ترفندی که چرچیل در دیدار مخفی با استالین برای "در گیر" کردن امریکا در اروپا انجام داد والا، مثل خاتمه جنگ اول؛ امریکا خواهان بازگشت به انزواگرایی بود. چرچیل سیاست خارجی امریکا را در مسیر "نظم جهانی چرچیلی" هدایت کرد. منشور ملل را برای استدلال در جهان سوم نوشتند.

"اگر این نظریه پذیرفته شود؛ برای مهار امریکا؛ انگلیس هم؛ نقش ترمز و هم؛ نقش تسهیل کننده دارد. با شناخت صحیح؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران موثرتر و کم هزینه تر خواهد شد." "جان بولتن" در کتاب "اتاق ترامپ" می نویسد؛ بعد از سقوط پهباد امریکایی توسط سلحشوران سپاه؛ قصد حمله به ایران داشتیم؛ "پمپیو" گفت؛ انگلیس را همراه کن. دولت انگلیس در آن ایام، درگیر جنگ داخلی و خروج از اتحادیه اروپایی بود و وقت مدیریت امریکا نداشت و امریکا مهار شد. امریکا در هیچ جنگی در خاورمیانه، بدون مدیریت انگلیس شرکت نکرده است. "درهم تنیدگی" اتمی، ارتش و اطلاعاتی انگلیس با امریکا که توسط چرچیل بر روزولت تحمیل شد "درگیر کردن" امریکا در جنگ یمن واقعیت است. در پاسخ به طعنه های آقای دکتر هوشنگ؛ دو گروه با نظریه "اغفال" مخالفند؛ نخبگان ایرانی و انگلیسی ها. دو گروه موافقند؛ نخبگان امریکایی و مردم ایران. "رابرت کوپر" اندیشمند انگلیسی می نویسد؛ "خسارت حاصله از اشتباه در سیاست خارجی؛ کمتر از خسارت جنگ نیست." تشکر از نقد. امید برای تثبیت "نگاه ایرانی" به سیاست بین الملل؛ تبادلات علمی ادامه یابد.

1-  https://fas.org/irp/congress/2004_rpt/ssci_iraq.pdf, p. 34. First Para.

2-  US in, Soviet Out, German Down.

سید وحید کریمی

نویسنده خبر

دیپلمات و دکترای روابط بین الملل که در حال حاضر در گروه اروپا/امریکای دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه فعالیت دارد. 

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: نظریه اغفال ایران و امریکا ایران و انگلیس انگلیس ایالات متحده امریکا وینستون چرچیل آیزنهاور روزولت سید وحید کریمی


( ۹ )

نظر شما :

امیرهوشنگ کریمی ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۸:۳۵
به نام آنکه جان را فکرت آموخت با سلام و تبریک ایام و اعیاد نوروز و شعبانیه و با سپاس از سایت دیپلماسی ایرانی در فراهم نمودن بستر تضارب آراء و اندیشه ها نقد دوست عزیز و همکار ارجمند جناب سید وحید خان کریمی بر رد نقد اینجانب بر نظریه شان را خواندم. هرچند چیزی بیش از آنچه قبلا در باب "نظریه اغفال" نگاشته بودند را نیافتم (و همچنین علت عصبانیت ایشان را) به قول لسان الغیب حافظ شیرازی : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت ... از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان، وین راه بی نهایت فارغ از درستی یا نادرستی بحث "اغفال" آنچه محل بحث اینجانب بوده تاکید بر ضرورت تفکیک قائل شدن میان یک "نظر" با "نظریه" و ادعای داشتن "نظریه ایرانی سیاست بین المللی" است. البته در اینکه اغفال یک نظر تمام ایرانی و محصول داخلی است شکی نیست، بعید می دانم حتی یک اندیشمند مطرح غیرایرانی قائل به چنین نظریه ای باشد. این که جناب دکتر وحید براساس مطالعات و دیده ها و شنیده های خود به باور "اغفال سیاست خارچی آمریکا به دست نخست وزیران انگلیسی" دست یافته و برآن مجدانه پافشاری و پایمردی می کنند، البته ارزشمند و محترم است. اگر منظور ایشان از اینکه "سیاست خارجی باید تامین کننده آرامش باشد" و اصولا نظر ایشان در باب اغفال، این باشد که باید سیاست گزاران کشورمان با درک اغفال آمریکا توسط انگلیس، سیاست خارجی ایران را با این نظر هماهنگ نمایند و بر اساس این نظر موجبات آرامش و بلکه نجات ملت از شر شیطان بزرگ را فراهم نمایند، البته سخنی قابل اعتناء و قابل بررسی است. تمام نقد اینجانب به عنوان یک دانش پژوه روابط بین الملل این است که نمی توان هر نظری را به نام "نظریه" آن هم از نوع کاملا ایرانی آن تلقی و مدعی نظریه ایرانی روابط بین الملل شد. که البته این به هیچ عنوان به معنای عدم اهتمام نسبت به نظریه پردازی ایرانی روابط بین الملل نیست. جسارتا و با عرض پوزش از دوست عزیز سید وحید خان، خواندن دوباره و چند باره نظریه اغفال ناخودآگاه این آموزه سعدی علیه الرحمه در گلستان را به ذهن متبادر می سازد: ناخوش آوازى به بانگ بلند قرآن همی خواند. صاحبدلی بر او بگذشت گفت: تو را مشاهره چندست؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندان چرا همی دهی؟ گفت: از بهر خدا می خوانم . گفت: از بهر خدا مخوان . گر تو قرآن بدین نمط خوانی ببرى رونق مسلمانى بعد التحریر: البته انتخاب هوشمندانه کاریکاتور در صدر نوشته، کاملا خلاف نظر دوست عزیز را به ذهن متبادر می کند و آن اینکه این افسار بلر است که در دست بوش پسر قرار دارد و نخست وزیر انگلیس درحال سواری دادن به رئیس جمهور آمریکا است، البته در جهتی مخالف. جناب بلر برخلاف نظریه اغفال درحال فرار از بغداد است و نه حمله به آن!
وحید کریمی ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۱
سلام و ممنون از پاسخ. لطفا در کاریکاتور تعمق بیشتری کنید. دقت کنید. در تایید نظریه اغفال است. برداشت شما از کاریکاتوری که انگلیسی ها از بلر ترسیم کردند؛ برعکس است. نکته ظریف در شناخت سیاست بین الملل در همین است که تعمق و تامل می طلبد. در ثانی چرا نباید نگاه ایرانی آنهم چندین نگاه غیر ترجمه ای نداشته باشیم؟ بسم الله. صنعت ترجمه بلایی برسر ما آورده که هنوز هم ادامه دارد. آیا نویسنده ای غربی یافت می توان کرد که در مورد انقلاب اسلامی کتابی از نویسنده ایرانی ترجمه کرده باشد یا از نخبگان ایرانی نقل کرده باشد؟ اگر پشتیبانی نمی کنیم؛ مانع تراشی نکنیم!