سیاستی که می تواند به کاهش تنش ها کمک کند
دیپلماسی ورزشی؛ ضرورتها، اهداف و پیامدها
نویسنده: فاطمه نکولعل آزاد، دبیر اجرایی نخستین همایش بینالمللی دیپلماسی ورزشی که مقاله خود را در این همایش ارائه کرده است
دیپلماسی ایرانی: مفهوم دیپلماسی ورزشی اولینبار در سال 1975 به کار گرفته شد. تغییر در انگارههای کنش سیاسی و راهبردی چین و امریکا در چارچوب «دیپلماسی پینگپنگ» انعکاس یافت. سفر ورزشکاران امریکایی به چین برای مسابقة دوستانة پینگپنگ بیانگر پیام راهبردی برای تمامی جهان محسوب میشد. در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نشانههایی از «دیپلماسی کشتی» را در روابط ایران و ایالات متحده شاهد بودهایم. دیپلماسی ورزشی میتواند زیرساختهای «تنشزدایی» در روابط کشورها را بهوجود آورد.
در سالهای ریاستجمهوری دونالد ترامپ، فشارهای اقتصادی، راهبردی و اجتماعی علیه ایران در سطوح منطقهای و نهادهای بینالمللی علیه ایران افزایش یافته است. تهدیدات فدراسیونهای ورزشی علیه ایران را میتوان یکی از شاخصهای «تهدیدات نوظهور» علیه ایران دانست. هدف اصلی بازیگران نظام جهانی از اقدامات محدودکننده اقتصادی، ورزشی و راهبردی علیه ایران را میتوان «تصاعد بحران» علیه مشروعیت و ساختار سیاسی ایران دانست.
1. اهداف عمومی از برگزاری دیپلماسی ورزشی
هدف اصلی برگزاری «همایش دیپلماسی ورزشی» را میتوان «کاهش تهدیدات چندجانبه» و «تبدیل تهدیدات به فرصتهای دیپلماتیک و راهبردی» برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دانست. ضرورتهای مدیریت بحران ایجاب میکند که ایران از سازوکارهای اجتماعی، ورزشی و بینالمللی برای مدیریت تهدیدات استفاده کند. مقابله با تهدیدات در شرایطی امکانپذیر است که از «سازوکارها و ابزارهای کنش علمی» برای مقابله با تهدیدات کمشدت و پرشدت استفاده شود.
ضرورتهای اجرای بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در تمامی حوزههای راهبردی ایجاب میکند که علمگرایی محور اصلی کنش جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. در این همایش بهرهگیری از سازوکارها و نگرش علمی محور اصلی مقابله با تهدیدات در تمامی سطوح کمشدت و پرشدت است. بیانیه گام دوم انقلاب مقام معظم رهبری معطوف به این انگاره است که اتقان همهجانبه و فراگیر موضوعات اجتماعی و راهبردی نیازمند بهرهگیری از سازوکارها و ابزارهای علمی است. تحقق این امر در شرایطی امکانپذیر است که نهادهای راهبردی از سازوکارهای علمی برای «کنترل تهدیدات» و «ارتقاء قابلیتهای عمومی کشور» استفاده کنند.
برگزاری همایش دیپلماسی ورزشی با این هدف انجام گرفته است که اولاً شناخت دقیقی از تهدیدات فراروی جمهوری اسلامی ایران در حوزة ورزشی مشخص شود. ثانیاً درک دقیقی از الگوی رفتار نهادهای بینالمللی ورزشی در برابر ایران بهوجود آید. ثالثاً راهکارهای کنترل و مدیریت تهدیدات ورزشی فراروی ایران در فضای علمی و راهبردی مشخص شود. رابعاً از سازوکار شناختی و الگوهای معطوف به مدیریت چالشهای فراروی حوزة ورزش و سیاست ایران استفاده شود.
2. محورهای همایش دیپلماسی ورزشی
همایش دیپلماسی ورزشی که توسط مؤسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران طراحی و سازماندهی شده، تلاشی برای شناخت اصلیترین چالشهای فراروی ورزش ایران در حوزة بینالمللی محسوب میشود. محورهای اصلی همایش مربوط به قالبهای تحلیلی و ادراکی است که میتواند زمینههای لازم برای شناخت تهدید، بازیگران تهدیدساز، فرآیند گسترش تهدید، سازوکارهای مقابله و مدیریت تهدیدات را فراهم کند. بر این اساس، محورهای همایش در راستای شناخت، بازدارندگی و مدیریت تهدیدات ورزشی و در حوزههای ذیل برنامهریزی شده است:
* پارادیپلماسی و دیپلماسی ورزشی
* دیپلماسی ورزشی و پیشبرد سیاست همسایگی
* ظرفیتهای منطقهای و بینالمللی پیشبرد دیپلماسی ورزشی
* الزامات همافزایی سیاستگذارانه در حوزة ابتکارات بینالمللی دیپلماسی ورزشی (رایزن ورزشی)
* ظرفیتها و چالشهای حقوق بینالملل ورزش
* موانع و چالشهای اثرگذاری بر نهادها و سازمانهای بینالمللی ورزشی
* رسانه، فضای مجازی و دیپلماسی ورزشی
هر یک از حوزههای یاد شده دربرگیرندة چندین مقالة علمی بوده که توسط اساتید دانشگاه، نظریهپردازان موضوعات راهبردی و تحلیلگران امنیت ملی تنظیم شده است. درک علمی نسبت به موضوعات ورزشی و اجتماعی از این جهت اهمیت دارد که زیرساختهای کنترل بحرانهای نوظهور و تصاعدیابنده را در آینده فراهم میسازد. بستر اصلی دیپلماسی ورزشی را نهادهای بینالمللی همانند «کمیته بینالمللی المپیک» و «کنفدراسیونهای ورزشی» تشکیل میدهد.
هر یک از این نهادها از قابلیت لازم برای ایفای نقش هنجارساز، میانجی و کنترلی برخوردارند. تحرک دیپلماسی ورزشی میتواند زمینة لازم برای کنترل تهدیدات نوظهور و بهانههای سیاسی نهادها، بازیگران و کارگزاران بینالمللی در لباس دیپلماسی ورزشی را فراهم سازد. قواعد ورزشی عموماً ماهیت عام و فراگیر دارد. چنین قواعدی میتواند زیرساختهای لازم برای ترمیم روابط بازیگران، تنشزدایی و بهرهگیری از سازوکارهای عمومی در جهت مقابله با تهدیدات از طریق سازوکارهای نرمافزاری و مسالمتآمیز را فراهم آورد.
3. نتایج حاصل از رویکرد مشارکتکنندگان دیپلماسی ورزشی
دیپلماسی ورزشی بخش دیگری از معادلة کنش فرهنگی، مدیریت ادراک اجتماعی و اثربخشی در حوزة سیاست محسوب میشود. دیپلماسی ورزشی دربرگیرندة نکات مثبت، منفی، سازنده و تنشزدا خواهد بود. یکی از دلایل اصلی افزایش فشارهای مربوط به کنفدراسیونهای ورزشی علیه ایران را میتوان ناشی از محدود بودن حوزة دیپلماسی ورزشی دانست. نهادهای اجتماعی، ورزشی و راهبردی جمهوری اسلامی باید به این موضوع واقف باشند که اهداف آنان، پیوند درهمتنیدهای با ضرورتهای راهبردی نظام سیاسی دارد.
تحقق چنین اهدافی در شرایطی امکانپذیر است که ورزش به مثابه حوزة اجتماعی امنیت و موضوعات راهبردی تلقی گردیده و برای تحقق آن از تدبیر، بصیرت و عقلانیت راهبردی استفاده شود. بهرهگیری از سازوکارهای علمی و رویکرد تحلیلی پژوهشگران ایرانی معطوف به این نکته خواهد بود که هرگونه سازوکار مقابله با تهدیدات، نیازمند بهرهگیری از ابزارهایی است که اولاً منجر به شناخت تهدید میشود. ثانیاً زمینة لازم برای مدیریت تهدیدات را بهوجود میآورد و ثالثاً زیرساختهای لازم برای تبدیل تهدید به فرصت را فراهم میسازد. خنثیسازی راهبرد دشمنان از طریق دیپلماسی ورزش بهعنوان محور اصلی این همایش مورد توجه قرار گرفته و به نتایج ذیل نایل شده است:
* سیاستگذاری ورزشی و فرهنگی میبایست از طریق سازوکارهای دیپلماسی ورزشی منجر به ارتقا رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی کشورها شود.
* ضرورتهای بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی معطوف به این نکته است که سیاستگذاری ورزشی همانند هر موضوع اجتماعی و راهبردی بدون قالبهای دانشمحور امکانپذیر نخواهد بود.
* بیانیه گام دوم ماهیت هویتگرایی و تمدنساز دارد. تحقق اهداف بیانیه گام دوم ایجاب میکند که الگوی کنش ایران در حوزة ورزشی نظام جهانی زمینة ارتقاء تدریجی جایگاه ایران و کنترل تهدیدات فراروی جمهوری اسلامی را به وجود آورد.
* ارتقاء موقعیت ایران نیازمند بهرهگیری از سازوکارهای همکاریجویانه و مدیریت تهدیدات است. اگرچه مرزهای هویت عامل جدایی گروههای فرهنگی، مذهبی، قومی و نژادی است، اما مدیریت هویت به معنای بهرهگیری ازسازوکارهای یکپارچهساز دیپلماسی ورزشی حاصل میشود.
* دیپلماسی ورزشی میتواند هویت و سازوکارهای جدیدی را در سیاست، فرهنگ و جامعه هر کشوری به وجود آورد. ایران در سالهای گذشته با نشانههایی از محدودیتهای بینالمللی کنفدراسیونهای ورزشی روبهرو بوده است.
* دیپلماسی ورزشی میتواند نیروی متعادلکننده قواعد داخلی و بینالمللی برای نیل به نتیجه تعادلی باشد. رابطه متقابل بین ورزش، سیاست، فرهنگ و جامعه از این جهت اهمیت دارد که میتواند زمینههای لازم برای عقلانیت اجتماعی، ثبات سیاسی و کنترل فضای عمومی را به وجود آورد.
* موضوعات ورزشی شکل خاصی از رقابت کمشدت بین نیروهای اجتماعی را به وجود میآورد. ذات ورزش ماهیت رقابتی و جوانمردانه داشته و از این جهت میتواند زمینه لازم برای انتقال هنجارهای ورزشی در حوزه فرهنگ، جامعه و سیاست را به وجود آورد.
* رابطه متقابل بین ورزش، سیاست، فرهنگ و جامعه از این جهت اهمیت دارد که میتواند زمینههای لازم برای عقلانیت اجتماعی، ثبات سیاسی و کنترل فضای عمومی را به وجود آورد.
* نگرش حوزه سیاست به ورزش براساس رهیافت کارکردگرایی انجام میگیرد. ورزش از یک طرف زمینه تخلیه هیجانها، تنشها و انرژیهای نهفته را به وجود میآورد. از سوی دیگر میتواند در جامعهپذیری شهروندان تاثیرگذار باشد. رابطه ورزش و سیاست نیازمند شکل خاصی از جامعهپذیری اجتماعی بوده که زیرساختهای لازم برای تحقق اهدافی همانند رضایت عمومی، ثبات اجتماعی و تعادل سیاسی را فراهم میسازد.
* دیپلماسی ورزشی نیازمند حداکثرسازی «ارتباطات جهانی» است. ارتباطات جهانی براساس نمادها و نشانههای بنیادین در کنش ارتباطی متقابل معنا مییابد.
* صنعت ورزش در فضای ارتباطات جهانی، موضوعات مربوط به فدراسیونهای ورزشی را در قالب مولفههای حرفهای، فراهویتی، فراساختاری و تغییریابنده تفسیر میکند.
نظر شما :