پیروزی حاشیه بر متن یا؛ متن بر حاشیه
دنبال مخرج مشترک با ترکیه باشیم تا سهم آسیا از دریای مدیترانه را احیا کنیم
دیپلماسی ایرانی: اتحادیه اروپایی به خصوص فرانسه؛ کشور ترکیه را به دلیل تلاش برای احیای حقوق در دریای مدیترانه، تحت فشار نظامی و تحریم اقتصادی اتحادیه اروپایی قرار داده است. در حالی که فرانسه و اسرائیل از طریق اتحادیه اروپایی فشارهای مضاعف بر ترکیه تحمیل می کنند، به نظر می رسد ترکیه تنهاست. ترکیه تنهاست و رسم همسایگی نیست که در مقابل فشار و تحریم اروپا، بی تفاوت باشیم.
بین ایران و ترکیه مشکلات بسیاری نهفته است. ترکیه برای ورود به اتحادیه اروپایی "تمنا" می کند ولی نگاهی متکبرانه و تجاوزگرانه به غرب آسیا و همسایگان دارد. متاسفانه هرگاه به روابط ایران و ترکیه اشاره می شود؛ از جنگ "چالدران" شروع می شود و به نگاه "صفوی-عثمانی" ختم می شود. در روابط دوجانبه با ترکیه؛ به حاشیه بیشتر از متن پرداخته می شود در حالی که باید دنبال مخرج مشترک بین جمهوری اسلامی ایران و ترکیه بود.
دریای مدیترانه بین سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا است ولی بیشترین سهم و سلطه را اروپا دارد و با فشار بر ترکیه، اروپا سعی دارد تا کشورهای اسلامی سهمی در دریای مدیترانه نداشته باشند و کلا سهم آسیا از مدیترانه را در اختیار اسرائیل قرار دهد. در مثالی دیگر می توان گفت؛ امریکا مستعمره امریکا بود و جنگ های به شدت خشن تر از چالدران داشتند ولی امروز؛ انگلیس و امریکا مشترکا؛ یمن را بمباران می کنند. عراق را با هم ویران کردند. در افغانستان حضور مشترک دارند و برای ایران هم برنامه مشترک دارند. تسلط انگلیس و امریکا بر کل کشورهای اسلامی در غرب آسیا و شمال آفریقا بر کسی پوشیده نیست اما سوال این است؛ آیا وقت آن نرسیده تا دو کشور عاقل تر در غرب آسیا؛ برای منطقه آشوب زده، سیاستی بلند مدت در روابط برای نسل آتی داشته باشند؟ آیا باید از احتمال تسلط عثمانی، بر تسلط فعلی انگلیس و امریکا بر منطقه نظاره گر باشیم؟ آیا تجربه انهدام افغانستان و عراق و سوریه و تهدیدهای مکرر جمهوری اسلامی ایران توسط اروپا و امریکا؛ نباید تداعی گر تفکری نوین در دیدگاه همکاری بین همسایگان در غرب آسیا باشد؟ آیا توافق پهلوی اول با آتاتورک برای حذف ویزای شهروندان، با نگاهی جدید، بعد از "چالدران" نبود که تنها روزنه دسترسی شهروندان ایرانی برای رفتن به خارج است. اگر آلمان و فرانسه که طی یک قرن سه جنگ داشتند؛ همواره بر تاریخ گذشته دو کشور تاکید می کردند، آیا امروز شاهد اتحادیه اروپایی به عنوان یک قطب تاثیرگذار بر روابط بین الملل بودیم؟ آیا زمینه های دشمنی بین ایران و ترکیه بیش از آلمان و فرانسه است؟ نبوغ سیاسی و استفاده از فرصت ها را می توان در روابط با ترکیه به نمایش گذاشت.
نکته مهمتر؛ اگر جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در مدیترانه حضور داشته باشند به معنی حذف اسرائیل از معادلات استراتژیک و بی هویت کردن صهیونیست هاست. اسرائیل را برای سد نفوذ مسلمانان به مدیترانه و اروپا به صورت مصنوعی تحمیل کردند. حضور جمهوری اسلامی ایران در کنار ترکیه با هدف حذف اسرائیل در راهیابی به مرزهای اروپا؛ چه بسا به دست کشیدن اروپا و امریکا در حمایت از اسرائیل منجر شود. ایجاد روابط استراتژیک با ترکیه می تواند طرحی نوین برای شروع و بسط همکاری منطقه ای باشد که ارزش تلاش برای اجرایی کردن آن را دارد.
قبل از رد نظریه ارائه شده؛ به تلاش روسیه برای جذب ترکیه و ایجاد فاصله بین ترکیه و غرب و مشکل در روابط ترکیه و پیمان نظامی ناتو که اهمیت بررسی دارد؛ توجه شود. اگر به مدیترانه نرویم؛ اسرائیل به خلیج فارس می آید.
نظر شما :