در تله نیفتیم
اردوغان، پانیست ها و لزوم هوشیاری ایرانیان
دیپلماسی ایرانی: اردوغان شعری خواند و جوابش را گرفت. هوشیار باشیم و وارد بازی های چند لایه، پیچیده و بحران آفرین نشویم.
در کنار درک شرایط بیرونی و درونی ایران، دریابیم که ترکیه معادل اردوغان نبوده و نیست. اردوغان رفتنی و ترکیه ماندنی است. ترکیه از زمان تاسیس جمهوریت تا به امروز مشکلات جدی هویتی خصوصا در ارتباط با کردها و علویان این کشور داشته و دارد. اما فارغ از این موضوع، بدانیم در ترکیه بسیاری که خود را صاحب اصلی این کشور می دانند با اردوغان در خصوص سیاست داخلی و خارجی اختلاف اساسی داشته اند و دارند. اردوغان در کنار مخالفت حزب جمهوری خلق به رهبری کمال قلیچدار اوغلو، مدتهاست که با مخالفان قدری چون عبدالله گل، احمد داود اوغلو، آرینچ و دیگران مواجه است.
هوشیار باشیم ارسال علائمی از ایران مبتنی بر دشمنی با ترکیه، می تواند همه این شخصیت ها و احزاب را در صف اردوغان قرار دهد. البته دلخوش به رفتن اردوغان نیز نباشیم. در حال حاضر حزب عدالت و توسعه و اردوغان در ترکیه جایگزین ندارند و اگر انتخاباتی در شرایط جاری برگزار شود کماکان جایگاه اول از آن او و حزبش خواهد بود. مگر که اقتصاد آن مورد هدف آمریکا قرار بگیرد.
و اما در بعد داخلی نیز این هوشیاری را باید مضاعف کنیم.
دقت کنیم در تله تحریکات پاترکیسم نیفتیم. پان ترکیسم بیش از باکو از آنکارا تغذیه می شود. شرایطی فراهم نیاوریم که ما را به بازی وارد کنند که برای ورود ما به آن چیدمان کرده اند.
چون دهه ها گذشته خوب به خاطر ندارم، فکر می کنم شهید مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» نوشته باشد، مطرح می کند نه در ایران بلکه در خاورمیانه هیچ کس نمی تواند ادعای ایرانی به مفهوم آریایی، عرب از منظر نژادی و... بودن کند، زیرا این منطقه از جهان، قرن های متمادی محل تاخت و تاز و اسکان و عبور اقوام مختلف بوده است. تحقیقات ژنتیکی هم پوچ بودن ادعاهای نژادی را تا حدود زیادی اثبات کرده است.
در گذشته تاریخی غلبه نظامی در بسیاری از اوقات به غلبه زبانی نیز می انجامید. همانقدر که اکثریت اهالی امروز ترکیه فعلی، ترک نژاد نیستند و غالبا مخلوطی از نژادها با اکثریت رومی هستند، در ایران نیز نباید به دنبال نژاد آریایی بود. هر چند که رویکرد به نژادپرستی، عین حماقت است.
نباید و نباید، حساسیتهای ایجاد شده نسبت به اردوغان و فعالیت های پان ترکیسم ها را عمومی کنیم و گستره آن را تعمیم دهیم. دشمنان درصدد هستند ایران و ایرانیان را به این تور و مناقشه وارد کنند.
ترک های آذریِ آن سوی ارس در نتیجه جنگی نه چندان دور از مام مهین جدا شده اند و همدری ایرانیان در وسعتی عام و آذری ها بطور خاص در شادی ها و غم های آنان طبیعی است.
نسبت به زبان های اقوام شناخت داشته باشیم و با احترام با آنها برخورد کنیم. زبان ملی ایرانیان فارسی است اما این سخن به معنای نفی زبان های محلی نیست. دقت کنیم زبان مادری دو سوی ارس ترکی است. توجه داشته باشیم هنگام تشکیل صفویه زبان درباری ایران ترکی و زبان عثمانیان فارسی بود که پس از جنگ چالدران تغییر کرده است. خط تغییر، حاصل جنگ ها و ستیزهای سیاسی بوده است.
صفویان به عنوان بنیانگذاران ایران نوین در انتخاب و تعریف هویت غالب خویش، میان انتخاب دوگانه زبان و مذهب با انتخاب تشیع ضمن اینکه مهمترین مولفه قدرت عثمانی را به چالش کشیدند، ایران نوین را پایه گذاری کردند. بخش مهمی از معماری های بی نظیر اصفهان حاصل دوران صفویه است.
بر خلاف ترکیه، انتخاب نام ایران بر این سرزمین، هیچ قومیتی را نمایندگی نمی کند. درست است که این نام ریشه در تاریخ کهن این سرزمین دارد، اما تغییر نام از پرشین به ایران در دوره معاصر اقدامی هوشیارانه بوده است. این در حالی است که بر خلاف آن، انتخاب نام ترکیه خود ریشه بسیاری از معضلات جمهوری تاسیس شده توسط کمال آتاتورک بوده است.
هوشیار باشیم و هوشیار
نباید عده قلیلی پان ترک فرصت را برای قرائتی خاص از پان ایرانیست ها و ایرانشهری ها ایجاد کنند که ما به خود مشغول شویم و درگیری و نگرانی داخلی ایجاد شود. هوشیار باشیم هیچ کُردی، لری، اصفهانی، مشهدی و .... از آذری ها و یا هیچ آذری از سایر اقوام، ایرانی تر نیست و همه به یکسان دغدغه ایران را داریم. ایران برای همه ایرانیان بوده است. جنگ هشت ساله ستون فقرات و انسجام این کشور را در بُعد ملی به گونه ای قوی کرد که هنوز بسیاری از ترس آن ابهت و حماسه است که از نگاه چپ داشتن به ایران می هراسند.
نظر شما :