چهل و دومین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
منطقه به نظامی جایگزین سایکس - پیکو با توجه به دو قدرت ایران و ترکیه نیاز دارد
دیپلماسی ایرانی: امسال دیپلماسی ایرانی دهمین سال از یادداشت های متوالی سرکیس نعوم را متفاوت از سال های گذشته منتشر می کند، چرا که امسال آگاهی بیشتری از او و دیدگاه هایش دارد. در دیداری که در تهران با او داشتم متوجه شدم که او ایران را دوست دارد، طرفدار انقلاب اسلامی است "چرا که با ظلم مخالف است" و می گوید حکومت سابق ایران را که حکومت شاهنشاهی بوده، حکومت ظالمی می دانسته که اراده ای از خود نداشته است. با سیاست های امریکا مخالف است و آن را در جهت استثمار کشورهای دیگر و تصاحب اختیار و توانایی هایشان می داند اما واقعگراست و اعتقاد دارد نمی توان امریکا را نادیده گرفت. می گوید در طول بیست سال سفر مداومی که به امریکا داشته و با مقام های مختلف فعلی و سابق امریکایی در ارتباط بوده و گفت وگو داشته است، امریکا را خوب می شناسد. امریکا را به خاطر مردمان خوبش، دنیای پیشرفته اش و زندگی مدرنش دوست دارد، اما همواره به سیاست های سلطه جویانه امریکا انتقاد داشته است. او همچنین می گوید که ارزش قلمش را بالاتر از هر چیز می داند و هرگز حاضر نیست آن را بفروشد. نعوم همچنین گفت با وجود این که می توانسته از سال ها قبل شناسنامه امریکایی بگیرد اما این کار را برای خود خفت می داند و هرگز حاضر به انجام این کار نشده است و هر دفعه مانند هر شهروند لبنانی به سفارت امریکا می رود و برای سفر به این کشور ویزا می گیرد.
سرکیس نعوم حدود دو ماه قبل از این که به امریکا برود و یادداشت های هر ساله اش را تهیه کند، در ایران بود. برای همین توانستیم امسال با او هماهنگ کنیم که بر خلاف دو سال اخیر، یادداشت هایش را به طور کامل در اختیار ما قرار دهد تا شامل محدودیت هایی که روزنامه النهار برای خوانندگانش ایجاد کرده است، نشویم. در این جا دیپلماسی ایرانی چهل و دومین بخش از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند:
در ادامه گفت وگوهایم با یکی از مسئولان مهم که سال ها با دولت های مختلف امریکا به طور خیلی جدی برای پایان دادن به درگیری های فلسطینی در راس آنها عربی – اسرائیلی از ابتدای فرایند صلح تا وقتی که به مرگ بالینی رسید، کار کرد و همچنین در پرونده های مختلف خاورمیانه فعال بود، از من پرسید: «آیا به نظرت برای وضعیت لبنان که به قول تو زیرزمینی شده راه حلی وجود دارد؟»
گفتم: «بله، راه حل در «توافق طائف» است. راه حل تجزیه یا فدرالیسم نیست با وجود این که این راه حل با همه تحولات محلی و منطقه ای طرفداران جدی دارد. راه حل تجزیه رسمی و ارتباط دادن همکاری ارتش و حزب الله به خلع سلاح حزب الله و اخراج ایران از لبنان و همچنین منطقه نیست. ما برای این اینجا نیستیم. راه حل اجرای دو مساله است که در توافق طائف بر آن تاکید شده است، یعنی لغو طایفه گرایی و مذهب گرایی از مجلس نمایندگان و ایجاد مجلس سناست که در آن نمایندگان طایفه های و مذاهب به طور مساوی در آن حضور داشته باشند. به این ترتیب در برابر لبنان بابی باز می شود که به سمت دولت مدنی واقعی رهنمون خواهد شد. اما برای موفقیت آن لازم است تا دو مجلس شریک هم در قدرت قانون گذاری باشند و قانون انتخاباتی جدیدی وضع شود که در آن سن رای گیری به 18 سال کاهش یابد، همچنین دوایر انتخاباتی ترسیم شود که به رای دهندگان احازه دهد نامزد شوند یا نامزد مورد حمایت خود را انتخاب کنند، همچنین اجازه ندهد که بخش مالی و طایفه ای و مذهبی و سیاسی از طریق «میانجی ها» به قدرت برسند. چنین چیزی باید همین الآن و در سریعترین زمان ممکن حاصل شود. نباید بیش از سه ماه وقت بگیرد اگر لبنانی ها و به عبارتی «مردم لبنان» و رهبرانشان واقعا دنبال راه حل باشند.»
نظر داد: «البته این راه حل معقولی است و تحلیلت هم بجاست. اما چگونه می شود ایران و حزب الله را برای قبول آن راضی کرد، همچنین اسرائیل که این دو را متهم می کند که لبنان را به جبهه جنگی برای آزار آن تبدیل کرده اند و خطری برای آن هستند؟ همچنین چگونه می توان امریکایی که با ایران درگیر است را راضی کرد؟»
جواب دادم: «حق با توست. اما تصویری دورتر و بزرگتر را ببین. منطقه بعد از فروپاشی «سایکس – پیکو» که یک قرن و چند سال طول کشید به یک نظام منطقه ای جدید نیاز دارد. اگر بخواهیم واقع گرا باشیم لازم است این نظام همین الآن در کشورهایی که منطقه را نمایندگی می کنند اجرا شده است، به ویژه بعد از درگیری های دینی – طایفه ای – مذهبی که منطقه به آن دچار شد. این نظام اسرائیل را هم شامل می شود که قدرت نظامی مهم و هسته ای است که از حمایت امریکا و پشتیبانی و تایید روسیه و همه کشورهای بزرگ برخوردار است. همچنین شامل نفوذ ترکیه نیز می شود که کشوری قدرتمند و بزرگ با وجود سیاست های متناقض رئیس جمهوری آن است که بعضی وقت ها جاه طلبی هایی برای خودش و کشورش دارد، ترکیه هم عضو «پیمان آتلانتیک شمالی» است هم متحد امریکا با وجود اختلافاتی که این دو با یکدیگر دارند. همچنین نماینده اهل تسننی است که اکثریت بزرگی نه تنها از جمعیت خاورمیانه بلکه همه جهان اسلام را شامل می شود. همچنین ایران را شامل می شود که نماینده شیعیان است. در این چارچوب فراموش نکن آنچه جهان را در حال حاضر از غرب تا شرق نگران می کند گروه های تندروی اسلام گرای افراطی است که افراط گرایی سبب شده است تا به تروریسم رو بیاورند که اکثر آنها هم سنی هستند یا به آن تمایل دارند و با فکر آن سازماندهی شده اند و در سراسر جهان پراکنده اند. به این ترتیب مصلحتی بین المللی وجود دارد تا از این تروریسم رهایی یابد همچنین به سود ایران شیعی است که به آن ضربه می زند، و موقعیت جغرافیایی اش نشان می دهد که با کشورهای مسلمان سنی که تندروهای تروریست توانسته اند در میان مردمانشان نفوذ کنند احاطه شده است. البته راه حلی که از آن می گویم به این زودی ها محقق نمی شود. اما شانسش کم هم نیست. این را هم آرزو می کنم که کشورهای عربی که جمعیتشان به حدود 300 میلیون نفر با همه تنوع طایفه ای و مذهبی شان می رسد که البته اکثریتشان سنی هستند شریک این قدرت های منطقه غیر عربی که از آنها سخن گفتم بشوند. اما تحقق چنین چیزی در حال حاضر بسیار سخت است.»
ادامه دارد...
نظر شما :