تهران بین ایروان و باکو گرفتار شده است
تلاش ایران برای برقراری توازن در قفقاز جنوبی
نویسنده: الدار ممدف
دیپلماسی ایرانی: در اولین جمعه پس از شروع مجدد جنگ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر منطقه مورد مناقشه ناگورنو-قره باغ، چهار خطیب نمازجمعه در مناطق آذری زبان در ایران بیانیه ای صادر و حمایت همه جانبه خود را از یکی از طرفین درگیری اعلام کردند و گفتند قره باغ «سرزمین اسلام» است و جمهوری آذربایجان حق دارد به «اشغال آن توسط ارامنه» پایان دهد. این واقعیت که «امام جمعه ها» در ایران نمایندگان شخص آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم این کشور، به شمار می روند، این ذهنیت را در باکو و آنکارا ایجاد کرد که تهران ممکن است سیاست خود مبتنی بر بی طرفی را تغییر داده باشد. با این حال، چنین تصوری بی اساس است.
اگرچه شکی نیست که اظهارات اینچنینی ابتدا با دفتر آیت الله خامنه ای هماهنگ شده اند، اما فرمول بندی سیاست خارجی ایران یک فرایند پیچیده است که ذی نفعان از نهادهای مختلف دیپلماتیک و امنیتی را در بر می گیرد. مقام معظم رهبری به عنوان تصمیم گیرنده نهایی در زمینه سیاست ها از نظر منافع ملی ایران عمل می کند، اما یک مجری یک طرفه نیست. از این رو، این اظهارات احتمالا عملکرد دیگری داشتند و آن، دلجویی از مردم در استان هایی با اکثریت جمعیت آذری زبانان بوده که احتمالا با خویشاوندان قومی خود که در آن سوی مرز درگیر جنگ هستند، همدردی می کنند.
برای داشتن دیدگاهی شفاف تر به سیاست ایران در قبال مناقشات ناگورنو-قره باغ می توان به اظهارات علی اکبر ولایتی، مشاور امنیت ملی آیت الله خامنه ای، و علی ربیعی، سخنگوی دولت، رجوع کرد. هر دو از ارمنستان خواسته اند تا نیروهای نظامی خود را از مرزهای جمهوری آذربایجان طبق آنچه توسط سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده، خارج کند؛ آنها در عین حال تاکید کرده اند که حل مناقشات تنها از طریق صلح آمیز ممکن خواهد بود. ولایتی 6 اکتبر که به قطعنامه های شورای امنیت در اوایل دهه 1990 و اشغال هفت شهر جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان» اشاره کرد، این مساله را آشکار ساخت که معتقد است اگرچه هفت شهر تحت کنترل ارامنه هستند، اما بخشی از منطقه ناگورنو-قره باغ به شمار نمی روند.
تمرکز بر این مناطق و بررسی وضعیت ناگورنو-قره باغ می تواند در مواضع ایران درباره درگیری ها تاثیر بگذارد. با این حال، ایران در وضعیت دشواری قرار دارد و مجبور است روابط خود را با دو بازیگر اصلی در منطقه که به شدت درگیر مناقشات ناگورنو-قره باغ هستند، یعنی روسیه و ترکیه، متعادل سازد.
روابط ایران با روسیه، متحد ارشد نظامی ارمنستان، چند وجهی است. تهران به حمایت روسیه در شورای امنیت وابسته است. دو کشور در سوریه با یکدیگر همکاری و از دولت بشار اسد پشتیبانی می کنند. تهران همچنین امیدوار است بتواند پس از پایان تحریم تسلیحات متعارف سازمان ملل در 18 اکتبر، خرید سلاح از مسکو را از سر بگیرد. و از آنجایی که شرط بندی ایران روی عادی سازی روابط با ایالات متحده و اتحادیه اروپا پس از توافق هسته ای 2015 شکست خورد، اعتماد آن به روسیه و چین افزایش یافته است.
ایران همچنین در ترکیه، پشتیبان اصلی جمهوری آذربایجان، منافع گسترده دارد. تهران و آنکارا علیه شورشی های کُرد همکاری می کنند و هر دو آنها را تهدیدآمیز می دانند. آنها با رقبای منطقه ای یکسانی- اسرائیل، امارات متحده عربی و عربستان سعودی- مواجه هستند. ترکیه برای ایران یک شریک تجاری مهم و مجرای مفیدی برای کاهش تاثیرات تحریم های یکجانبه ایالات متحده است. وقتی ایران تحت فشار «کارزار اعمال فشار حداکثری» دولت دونالد ترامپ و مجموعه ای از رقابت های منطقه ای قرار دارد، به سختی می تواند از ترکیه فاصله بگیرد.
با این حال، هر چه که درگیری های ارمنستان و آذربایجان طولانی تر می شود، احتمال اینکه ایران مجبور شود نقش قاطعانه ایفا کند، افزایش می یابد.
از دیدگاه ایران، خطرناک ترین تحول می تواند افزایش حضور ترکیه و اسرائیل در مرزهای شمالی آن باشد. تحلیل گران امنیتی اسرائیل ممکن است ترکیه را یک تهدید فزاینده بلند مدت بدانند، اما به ایران به چشم یک مشکل فوری می نگرند. جمهوری آذربایجان در حال حاضر همکاری امنیتی نزدیکی با اسرائیل دارد و ایران نگران است که پیروزی کامل جمهوری آذربایجان به هزینه ارمنستان به گسترش حوزه نفوذ اسرائیل در همسایگی ایران بیانجامد.
این واقعیت که جنگ در چند کیلومتری مناطق تحت سلطه قوم آذری زبان در ایران در حال وقوع است، این نگرانی ها را تشدید می کند. محافل نو محافظه کار در ایالات متحده و اسرائیل از مدت ها پیش به دنبال دامن زدن به مناقشات قومی در منطقه و «بالکان سازی» ایران بوده اند.
یک درگیری طولانی مدت همچنین این امکان را برای پان-ترک ها در باکو و آنکارا فراهم می آورد تا در صدد تحقق آرزوی دیرینه برای جداکردن آذربایجان ایران برآیند. طبق برخی گزارش ها، در حال حاضر یک اقلیت معدود از آذری زبان های ایران تمایلات جدایی طلبی دارند، اما مناقشات کنونی در ناگورنو-قره باغ می تواند احساس همبستگی ترک ها را تقویت، و با گذشت زمان انسجام ملی ایران را تضعیف کند. این امر می تواند فرهنگ زندگی مسالمت آمیز میان آذری زبان ها و ارامنه در ایران را به خطر بیندازد. جالب توجه است که برخی از مهمترین کلیساهای ارامنه در مناطقی با اکثریت آذری زبان واقع شده اند و بدون هیچ مشکلی فعالیت می کنند. ناسیونالیسم قومی آذربایجان در داخل ایران می تواند سیاست داخلی و روابط بین الملل را توامان تحت فشار قرار دهد.
گزارش های مربوط به اعزام مزدوران جهادگرا از سوریه توسط ترکیه به جبهه قره باغ، چالش دیگری برای ایران به وجود می آورد چرا که اینها نیروهایی هستند که ایران در سوریه با آنها در جنگ است.
از این رو، ترکیبی از مخاطرات نزدیکی و تجاوزهای احتمالی ترکیه و اسرائیل به مرزهای ایران، نفوذ افراط گرایان سوری و تحریک داخلی آذربایجانی عواملی است که می تواند باعث ایجاد آن چیزی شود که میثم به روش، تحلیلگر پیشین اطلاعاتی و مشاور سیاست امنیتی در ایران، «نقض امنیت» در جناح شمالی تاکنون پایدار ایران می نامد. در چنین شرایطی بوده که ولایتی و حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، به ترکیه درباره خودداری از دامن زدن به آتش تنش ها اخطار و هشدار دادند که صبر ایران محدود است. بنابراین، می توان انتظار داشت که ایران تعامل دیپلماتیک خود را به سمت آتش بس افزایش دهد و ضمن تقویت امنیت در مرزهای شمالی خود، برای مذاکره بین طرفین درگیر و تحقق آتش بسی حقیقی که مورد احترام دو طرف باشد، تلاش کند.
منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :