آمریکا به دنبال جنگ جدید در عراق است؟

احتمال شکست بغداد در پیگیری راهبرد موازنه قوا میان تهران - واشنگتن

۰۷ مهر ۱۳۹۹ | ۱۸:۰۰ کد : ۱۹۹۵۸۵۶ خاورمیانه انتخاب سردبیر
قاسم محب علی  در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی پیرامون مسائل عراق بر این باور است که مداخله در امور عراق، نه به نفع ایران، بلکه به نفع هیچ کشوری نیست. پس تلاش تهران باید برای خاتمه دادن و کاهش تنش ها در عراق باشد تا بتواند منافع ایران را نیز تامین کند. ضمن این که انتقاد از مراجع تقلید در دیگر کشورها، آن هم شخصیتی چون آیت الله سیستانی به خودی خود حساسیت برانگیز است و می تواند واکنش منفی جامعه شیعه عراق را به دنبال داشته باشد. از طرف دیگر خود آیت الله سیستانی با اصالت ایرانی یک چهره، ظرفیت و ثروت بی بدیل فرهنگی ایران در عراق به شمار می رود. پس نباید با برخی مغازه نسنجیده این ثروت عظیم خود را از بین ببریم.
احتمال شکست بغداد در پیگیری راهبرد موازنه قوا میان تهران - واشنگتن

دیپلماسی ایرانی – عراق مدت‌هاست درگیر رویارویی نظامی – امنیتی ایران و آمریکا در کشور خود شده است؛ رقابتی که بر اثر خروج آمریکا از توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۸ به بعد ابعاد گسترده‌تری یافت و پس ترور سردار سلیمانی به اوج خود رسید. در این میان علاوه بر شکل گیری جنگ های نیابتی و نیز عملیات و تحرکات نیروهای نیابتی دو طرف در عراق، هر از گاهی شاهد حمله و تعرض به اماکن دیپلماتیک دو کشور هستیم. پیرو این نکته ایالات متحده از نارضایتی خود از ادامه حملات موشکی به سفارتخانه اش  در بغداد و نیز حملات نیروهای به اصطلاح هوادار ایران به مواضع نیروهای امریکایی در عراق خبر داد. شدت نارضایتی های مقامات آمریکایی به حدی است که برهم صالح، رئیس جمهور عراق خبر داد دونالد ترامپ، همتای امریکایی اش تهدید کرده است که اگر حمله به سفارت این کشور در بغداد متوقف نشود، این سفارتخانه را خواهد بست. در همین راستا مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا نیز هفته گذشته در گفت‌وگو با برهم صالح، رئیس جمهوری عراق، برای دولت آن کشور اولتیماتوم تعیین کرده است. ذیل همین جریان سازی ها سفارتخانه آمریکا در بغداد دیروز (یکشنبه) در بیانیه‌ای از انجام پاره‌ای اقدامات اضطراری در دو روز آینده (دوشنبه و سه شنبه) برای محافظت از این مکان خبر داد. به موازات بیانیه دیروز یکشنبه  ۲۷ سپتامبر سفارتخانه آمریکا در بغداد شاهد انفجار علیه یک کاروان نظامی ائتلاف آمریکایی در استان «ذی‌قار» در جنوب عراق بودیم که یگان قاصم الجبارین مسئولت آن را بر عهده گرفت. البته که در این میان نباید فراموش کرد خط قرمز آمریکا، کشته و مجروح شدن نیروهایش در عراق است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی تحولات عراق، گفت‌وگویی را با قاسم محب علی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، مدیر کل خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

عراق بعد اقدام دونالد ترامپ در صدور فرمان ترور سردار سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن پاسخ موشکی تهران در حمله به پایگاه های نیروهای آمریکایی واقع در عین الاسد و اربیل وارد مرحله بی بازگشتی شده است. در ادامه از یک طرف بخشی از جریانات سیاسی، نظامی و امنیتی در عراق خواهان اخراج کامل نیروهای نظامی آمریکایی هستند و بخش دیگر به دنبال بقای آمریکایی‌ها در این کشور. پیرو این نکته طی چند ماه اخیر شدت حملات به نیروها، کاروان های نظامی، اماکن و هیات های دیپلماتیک آمریکا افزایش پیدا کرده است که واشنگتن انگشت اتهام را به سوی تهران و نیروهای همسو در عراق نشانه رفته است. شدت نارضایتی های مقامات آمریکایی به حدی است که برهم صالح، رئیس جمهور عراق خبر داد دونالد ترامپ، همتای امریکایی اش تهدید کرده است که اگر حمله به سفارت این کشور در بغداد متوقف نشود، این سفارتخانه را خواهد بست. در همین راستا مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا نیز هفته گذشته در گفت‌وگو با برهم صالح، رئیس جمهوری عراق، برای دولت آن کشور اولتیماتوم تعیین کرده است. ذیل همین جریان سازی ها سفارتخانه آمریکا در بغداد دیروز (یکشنبه) در بیانیه‌ای از انجام پاره‌ای اقدامات اضطراری در دو روز آینده (دوشنبه و سه شنبه) برای محافظت از این مکان خبر داد. از نگاه شما اساساً هدف یا اهداف واشنگتن از اقدامات اخیر در عراق چیست؟ آیا همزمانی این اقدمات و انتخابات در امریکا می تواند تبلیغات ترامپ برای انحراف در افکار عمومی داخلی در ایالات متحده باشد. چون به نظر می رسد وضعیت او در برابر بایدن چندان خوب نیست؟

نمی توان به طور قاطع عنوان کرد آنچه که پیرامون مواضع، اقدامات و تحرکات آمریکا در عراق می‌گذرد ارتباط مستقیمی با تبلیغات انتخاباتی دونالد ترامپ دارد. هر چند که نمی توان تاثیر فضای سنگین انتخاباتی آمریکا بر اقدامات و مواضع دونالد ترامپ را هم نادیده گرفت. به هر حال تنور انتخابات در آمریکا به شدت داغ شده است و پیرو این نکته دونالد ترامپ به شدت نیازمند است شرایط را به گونه‌ای تعریف کند که پیروزی او در سوم نوامبر رقم بخورد. بنابراین بعید نیست که رئیس جمهور امریکا بخواهد از تحولات عراق هم به دنبال برگ برنده ای در انتخابات پیش رو باشد. اما در عین حال باید بپذیریم که شرایط داخلی عراق، رقابت های سیاسی که در این کشور جریان دارد و هم چنین به موازات آن بحران‌های متعدد امنیتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی بهداشتی به واسطه شیوع کرونا که دولت این کشور با آن دست به گریبان است، می تواند زمینه ساز تداوم و حتی تشدید برخی تنش ها باشد. خصوصا که بی شک برخی از جریان های سیاسی و نظامی همواره سعی می کنند عراق را در یک فضای تنش و التهاب نگه دارند، چراکه منافع آنها در این شرایط قابل تامین است. در چنین شرایطی ترامپ هم چندان بی مهم نیست که در یک موج سواری سیاسی، عراق وارد تنش جدید شود تا افکار عمومی از داخل آمریکا به سمت عراق انحراف پیدا کند. مهمتر از نکات یاد شده اقتضائات جدیدی است که بعد از ترور سردار سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن پاسخ موشکی تهران در حمله به پایگاه های نیروهای آمریکایی واقع در عین الاسد در عراق شکل گرفته است. 

به هر حال اکنون ذیل همین اقتضائات جدید ما شاهد یک دوگانگی جدی در جامعه عراق هستیم؛ بخشی از جریان های سیاسی، نظامی و امنیتی به شدت خواهان خروج آمریکا از خاک این کشور هستند، اما در عین حال برخی دیگر از اقوام و جریان های سیاسی به خصوص کردها تمایل جدی به حضور و بقای آمریکا در خاک عراق دارند. به ویژه که تهدیدات امنیتی داعش در این کشور به طور کامل از بین نرفته است و به همین واسطه این جریان‌های سیاسی نیاز بسیار جدی به حضور آمریکایی ها برای مقابله با تهدیدات امنیتی ناشی از احتمال احیای هسته های خفته داعش در این کشور احساس می کنند. در چنین فضایی حتی اگر آمریکایی‌ها تصمیمی برای خروج از آمریکا داشته باشند به نظر نمی‌رسد که برخی از جریان های سیاسی اجازه چنین کاری را به واشنگتن بدهند. از طرف دیگر در مناطق سنی نشین عراق هم جریان های رادیکال باقیمانده از القاعده را وجود دارند که به دنبال فضایی هستند تا بتوانند با خروج آمریکا دوباره قدرت خود را در مناطق اهل سنت عراق بازتعریف و احیا کنند. پس در مجموع می بینید که شرایط، نه از طرف خود عراقی ها برای خروج آمریکا از این کشور وجود دارد و نه به دلیل تعریف منافع ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک آمریکا در عراق، این کشور هم تمایلی برای خروج از عراق دارد، به خصوص این کشور در همسایگی ایران قرار دارد و فرصت بسیار مناسبی برای رصد ایران در عراق توسط آمریکا به وجود آمده است. بنابراین اکنون شرایط به خودی خود مهیای برخی چالش ها و تنش های امنیتی در عراق است و این فرصت لازم را به دونالد ترامپ برای موج‌سواری سیاسی مد نظرش می دهد.

نکته بسیار مهم دیگری که همواره در مصاحبه هایم به آن اشاره کرده ام این است که مادامی که سقف بازی بازیگران کوچک به کف منافع و بازی بازیگران بزرگ اصطکاک پیدا کند همواره تنش در دستور کار خواهد بود. اکنون مصداق بارز این مسئله در عراق شکل گرفته است. چون سقف بازی بازیگران کوچکی مانند برخی از گروه‌های شبه نظامی در عراق با منافع و اهداف ایالات متحده آمریکا به یک اصطکاک کامل رسیده است. از طرف دیگر این بازیگران کوچک در عراق ضمن آن که مسلح هستند به موازات تلاش جدی برای نقش آفرینی سیاسی در دولت مرکزی بغداد به دنبال حفظ و تقویت ساختار نظامی و امنیتی خود نیز هستند. قطعاً این مسئله به خودی خود شرایط را در عراق پیچیده تر و بغرنج تر می کند. چرا که این نوع نگاه، هم با قدرت حاکمیت دولت مرکزی بغداد در تضاد کامل است و هم می تواند منافع امریکا در منطقه را با تهدید مواجه کند. البته تا زمانی که مسئله مبارزه با داعش وجود داشت این نکته چندان چالش زا نبود. چرا که یک اشتراک منافع ناخواسته میان آمریکایی‌ها و این گروه‌های شبه نظامی برای مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت در عراق وجود داشت، اما با کمرنگ تر شدن تهدیدات امنیتی داعش در عراق اکنون فضا بیش از پیش برای افزایش تخاصم میان دو طرف وجود دارد.

از نگاه شما با بغرنج تر شدن شرایط احتمال بر هم خوردن موازنه مثبت قوا به عنوان یگانه راهبرد دولت عراق در مدیریت تنش تهران – واشنگتن هم به حاشیه خواهد رفت؟

باید بپذیریم که همواره راهبرد موازنه مثبت قوا از طرف دولت های عراق نوین بعد از سقوط صدام حسین یک راهبرد شکننده بوده است. چون عراق به دلیل وابستگی بسیار جدی، هم به جمهوری اسلامی ایران و هم به ایالات متحده آمریکا نمی‌تواند به طور قدرتمندی راهبرد موازنه را در پیش بگیرد. خصوصاً در شرایط کنونی که دولت موقت مصطفی کاظمی با مشکلات و چالش های متعددی از قبیل شیوع ویروس کرونا، کمبود درآمدهای نفتی، برخی چالش های امنیتی ناشی از مبارزه با داعش و حتی برخی تبعات تنش تهران - واشنگتن در خاک عراق مواجه است. بنابراین باید بپذیریم که راهبرد موازنه های دولت بغداد اکنون بیش از هر زمان دیگری به حالت شکننده رسیده است. در چنین فضایی قطعاً با تشدید تنش ها امکان شکست این راهبرد وجود دارد. با وجود آن که بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ همواره ایالات متحده آمریکا فشار جدی به عراق وارد کرده است که ارتباطات سیاسی، اقتصادی، تجاری و به خصوص امنیتی خود را با جمهوری اسلامی ایران به شدت کاهش دهد و یا حتی قطع کند، اما عراق توان و پتانسیل انجام چنین اقدامی را ندارد. بنابراین دولت بغداد همواره تحت فشار دو طرف بوده است. با این وجود به نظر می رسد که اکنون نگاه دونالد ترامپ و دولت او علیرغم اعطای معافیت های تحریمی به دنبال افزایش فشار به دولت بغداد به منظور کاهش و یا قطع مناسبات با ایران  باشند. خصوصاً که اگر ترامپ برای بار دوم به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده وارد کاخ سفید شود این مسئله به عنوان یک راهبرد در دستور کار آمریکا قرار خواهد گرفت. در چنین شرایطی به نظر می‌رسد عراق هم ناچار به انتخاب یکی از دو گزینه پیش رو داشته باشد. بنابراین راهبرد موازنه قوا اگرچه تا به اکنون توانسته است مدیریت تنش تهران - واشنگتن را برای دولت بغداد به ارمغان آورد اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در آینده نیز این راهبرد بتواند منافع عراقی‌ها را تامین کند. ضمن آن که در راستای نکته پیشین خود مادامی که شاهد افزایش اصطکاک که سقف بازی بازیگران کوچک مانند برخی از گروه های شبه نظامی در عراق با کف منافع، اهداف و بازی بازیگران بزرگ مانند ایالات متحده آمریکا در این کشور باشی بدیهی است که تنش تهران - واشنگتن در عراق به یک نقطه بسیار پیچیده و بغرنج می رسد. در آن شرایط پیگیری و تحقق سیاست موازنه قوا برای دولت بغداد بیش از پیش سخت‌ خواهد بود. بنابراین نباید تنها مسئله را در قالب بازی ایالات متحده آمریکا و یا جمهوری اسلامی ایران جستجو کنیم، بلکه در میان پارامتر نگاه برخی از جریان های سیاسی در عراق هم بسیار مهم است. اگر این جریان ها بخواهند نگاه کنونی خود را پیش ببرند وضعیت سخت تر خواهد شد. لذا برای برون رفت از شرایط نیروهای شبه نظامی یا باید به عنوان یک گروه سیاسی، تمام و کمال در ساختار عراق به عنوان یک حزب فعالیت کنند و یا اینکه به عنوان نیروهای نظامی در ارتش این کشور ادغام شوند. اینکه این گروه ها، هم به دنبال فعالیت سیاسی و نفود در دولتند و هم به دنبال حفظ ساختار نظامی و امنیتی خود هستند، می تواند راهبرد موازنه قوای عراق را در قبال ایران و آمریکا به شدت مخدوش کند. خصوصاً که این مسئله به شدت از سوی ایالات متحده آمریکا مورد انتقاد و هجمه قرار دارد و به هیچ وجه از نگاه واشنگتن شکل گیری این مدل که شبیه به مدل حزب‌الله لبنان است در عراق قابل قبول نیست.

آیا اقدامات و مواضع ترامپ در عراق پیرامون احتمال تعطیلی سفارتش در بغداد و  واکنش به هر گونه تحرکی در خصوص حمله به نیروها، کاروان های نظامی، اماکن و هیات های دیپلماتیک می تواند همان سورپرایز اکتبری باشد که برخی رسانه ها از آن یاد می کنند خصوصاً آنکه بسیاری از کارشناسان مسئله سورپرایز اکتبر را با محوریت ایران در نظر گرفته اند. پس می‌توان تصور کرد که دونالد ترامپ می‌تواند به صورت غیر مستقیم حمله به مواضع و اهداف نیروهای همسو با تهران را در خاک عراق به عنوان سورپرایز اکتبر در دستور کار قرار دهد؟
 
من این گزاره را رد نمی‌کنم. اما سورپرایز اکتبر باید مراتب جدی‌تر از مسائل عراق باشد تا بتواند افکار عمومی را در ایالات متحده آمریکا به شدت تحت الشعاع قرار دهد. بله مسئله ایران می‌تواند چنین اقتضائاتی را برای سوپرایز اکتبر داشته باشد، اما مسئله عراق نمی‌تواند به عنوان سورپرایز اکتبر برای دونالد ترامپ عمل کند. مگر آنکه اقدامات رادیکالی مانند حمله نظامی در دستور کار قرار گیرد.

اخیراً روزنامه کیهان در سرمقاله خود به قلم حسین شریعتمداری انتقاداتی را متوجه مراجع شیعیان عراق به خصوص آیت الله سیستانی کرده است که با واکنش‌های داخلی و منطقه همراه بود. پیرو این واکنش ها سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه صبح امروز (دوشنبه) در نشست خبری عنوان داشت که آیت الله سیستانی نقش بی بدیل داشتند و آنچه گفته و می گوییم این است که جز احترام برای این رکن رکین حرف دیگری نداریم. جز احترام برای این رکن رکین، نکته دیگری نداریم و البته طبیعی است که تحمل نداریم که کسی بخواهد به جایگاه مرجعیت تخطی ای داشته باشد. از دید شما در این شرایط این نوع نگاه برخی از افراد و شخصیت ها می تواند مناسبات تهران - بغداد را تحت‌الشعاع قرار دهد و در راستای منافع آمریکا عمل کند؟

مداخله در امور عراق، نه به نفع ایران، بلکه به نفع هیچ کشوری نیست. پس تلاش تهران باید برای خاتمه دادن و کاهش تنش ها در عراق باشد تا بتواند منافع ایران را نیز تامین کند. ضمن این که انتقاد از مراجع تقلید در دیگر کشورها، آن هم شخصیتی چون آیت الله سیستانی به خودی خود حساسیت برانگیز است و می تواند واکنش منفی جامعه شیعه عراق را به دنبال داشته باشد. از طرف دیگر خود آیت الله سیستانی با اصالت ایرانی یک چهره، ظرفیت و ثروت بی بدیل فرهنگی ایران در عراق به شمار می رود. پس نباید با برخی مواضع نسنجیده این ثروت عظیم خود را از بین ببریم. باز هم تاکید می کنم نه به نفع ماست که در امور عراق دخالت کنیم و نه از این استقبال داشته باشیم که دیگر بازیگران در امور داخلی عراق دخالت کنند. چرا که مداخله ما در امور عراق می‌تواند بستر را برای مداخله دیگر بازیگران در امور عراق فراهم کند. خصوصا که با توجه به تنوع مذهبی، قومی و طایفه‌ای در عراق بستر برای مداخله دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای وجود دارد. یعنی به همان میزان که ایران خود را محقق دخالت در امور عراق می‌داند دیگر کشورها مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و آمریکا نیز خود را محق دخالت در امور عراق می‌دانند. پس دخالت ایران در عراق، لبنان و هر کشور دیگری می‌تواند تبعات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی به دنبال داشته باشد.

 

کلید واژه ها: قاسم محب علی ایران عراق آمریکا


( ۱ )

نظر شما :