قیمت های کنونی بازار ارز دلایلی فراسیاسی و فرادیپلماتیک دارد
بانک مرکزی چرا ساکت است؟!
دیپلماسی ایرانی – این روزها شاهد رکورد زنی های مداوم ارز و به خصوص قیمت دلار در بازار آزاد هستیم. پیرو این نکته دیروز پنجشنبه دلار آمریکا به قمیت بی سابقه ۲۴ هزار و ۵۰۰ تومان رسید. در این رابطه اگرچه برخی تاثیر پارامترهای سیاسی و دیپلماتیک را بر وضعیت این روزهای بازار ارز و شکلگیری این قیمت ها جدی می دانند و در کنار آن تبعات اقتصادی و معیشتی ناشی از شیوع ویروس کرونا نیز سبب شده است که دست دولت و بانک مرکزی در مسئله تعادل بین عرضه و تقاضا ارز محدود شود، اما در این شرایط به نظر می رسد که افزایش افسار گسیخته نرخ دلار ناشی از دلایل دیگری باشد. از این رو دیپلماسی ایرانی برای بررسی دقیق تر وضعیت بازار ارز، دلایل شکل گیری این قیمت ها و تأثیر آن بر وضعیت کشور، گفت و گویی را با آلبرت بغزیان، اقتصاددان و استاد دانشگاه پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
با رکورد شکنی های این روزهای ارز در بازار آزاد کشور به نظر می رسد برخی تحلیل ها پیرامون تاثیر پارامتر سیاسی، دیپلماتیک و حتی مسائل امنیتی بر شکل گیری این قیمت های بازار ارز در حال رنگ باختن است. چراکه حداقل در چند روز اخیر هیچ گونه اتفاق خاصی در حوزه دیپلماسی و سیاسی روی نداده است. بنابراین به نظر شما این جنون ارزی در بازار آزاد کشور ناشی از چیست؟ چه عامل و یا عوامل فراسیاسی و فرادیپلماتیک در پشت این افسارگسیختگی قیمت وجود دارد؟
همانگونه که در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان کردهام تاثیر پارامترهای سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی مانند دیگر مسائل یک تاثیر کاملا نسبی است. یعنی بخشی از تحولات و کاهش و یا افزایش نرخ ارز به واسطه تحولات حوزه سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی شکل می گیرد. مسئله دیگری هم که در روند افزایشی این روزهای بازار ارز به شدت موثر است متاسفانه به دلیل تبعات منفی و مخرب اقتصادی و معیشتی ناشی از شیوع ویروس کرونا است. به هر حال تاثیرات این بیماری نیز در کنار مسئله سیاست خارجی تا اندازه ای باعث شکل گیری این قیمت ها در بازار ارز شده است. خصوصاً که طی یکی دو هفته اخیر شاهد بحرانی تر شدن وضعیت بهداشتی و سلامت مردم به واسطه اوج گیری شیوع کرونا هستیم. پیرو این نکته دستورالعملهای جدیدی برای تعطیلی برخی از مشاغل و کسب و کارها در دستور کار است که می تواند آثار روانی جدی بر بازار ارز داشته باشد. شاید در نگاه اول این مسئله در ذهن شکل گیرد که تبعات منفی شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد تمام کشورهای درگیر وجود دارد، اما تاثیر آن برای اقتصاد و معیشت کشور چند برابری است. چون سینرژی تبعات منفی شیوع این ویروس در کنار تحریم های ایالات متحده آمریکا وضعیت کشور را در حوزه اقتصادی و معیشتی به شدت بحرانی تر از کشورهای درگیر با این ویروس می کند.
به عبارت ساده تر کشورهای درگیر ویروس کرونا تنها با تبعات منفی ناشی از شیوع این ویروس درگیرند. این در حالی است که ایران همزمان با دو ویروس کرونا و تحریم ها در حال مبارزه است. بنابراین وضعیت اقتصادی کشور در این روزها قدری متفاوت از دیگر نقاط جهان است. نکته یا عامل دیگری که مضاف بر این عوامل یاد شده باعث افزایش بی حساب و کتاب نرخ ارز در بازار آزاد شده است به تلاش برخی از صادرکنندگان بازمی گردد که هنوز ارزهایی که قرار بود به دولت بازگردانده شود را تحویل نداده اند. در این راستا به نظر میرسد که این فعالان اقتصادی سعی می کنند با تحریک بازار ارز و افزایش نرخ آن ارزهای در اختیار خود را به بالاترین نرخ و با بیشترین سود به فروش برسانند. از این رو سعی میکنند که مدام بر آتش افزایش نرخ ارز در بازار آزاد بدمند. عامل مهمتری که در افزایش نرخ ارز به شدت موثر است به رفتارهای دولت و به خصوص بانک مرکزی باز می گردد. چون قطعاً تعیین ارزش ریال در برابر دیگر ارزهای جهان در بازار آزاد، خیابان فردوسی و صرافیها تعیین نمیشود. بلکه این قیمت گذاری ها از سویی بانک مرکزی تعیین می شود. یعنی حال سوال اینجاست که دولت و بانک مرکزی چرا یک انفعال جدی در برابر کاهش روزافزون ارزش ریال در برابر دیگر ارزها را در دستور کار دارد؟ از همه مهمتر این انفعال تا کجا ادامه خواهد یافت؟ اگر چه برخی از اقتصاددانان اعتقاد داشتند که افزایش نرخ ارز در یک برهه به دلیل تلاش بانک مرکزی به منظور جبران بخشی از کسری بودجه دولت بوده است، اما تحولات این روزهای بازار ارز به نظر فراتر از چیزی به نام تلاش بانک مرکزی برای جبران کسری بودجه باشد. از طرف دیگر به نظر می رسد که رهاشدگی بازار ارز از سوی دیگر نهادها به خصوص نهادهای امنیتی هم سبب شده است که روز به روز دستهای پشت پرده بیشتری برای ثبت رکوردهای جدید در بازار ارز شکل گیرد. یعنی عملاً چون این بازار به حال خود رها شده است بنابراین از دلالان تا صرافی ها و دیگر بازیگران پیدا و پنهان به دنبال جولان خود در این بازار هستند.
نکته بسیار مهم دیگری که در این میان وجود دارد ناظر بر این واقعیت است که سناریوی کاهش و بعد از آن سناریوی سقوط نرخ دلار در بازار ارز حتی در صورت وقوع که تقریبا سناریویی غیر ممکن به نظر می رسد نیز تبعات گسترده منفی بر فعالیت ها و کسب و کارها خواهد داشت. بنابراین همانگونه که رشد نرخ ارز در بازار آزاد تبعات منفی دارد، سقوط آن نیز می تواند چالش هایی را برای کشور به دنبال داشته باشد. به نظر شما مدیریت این شرایط باید چگونه انجام شود، آن هم در وضعیتی که اقتصاد کشور و معیشت مردم در یکی از شکننده ترین دورههای خود قرار دارد و به نظر می رسد آستانه تحمل مردم به شدت کاهش پیدا کرده است؟
اگر چه نکته شما در خصوص تبعات منفی سقوط نرخ ارز درست است و میتواند آثار و تبعات منفی بر کسب و کار ها داشته باشد. چرا که فعالین اقتصادی دلار را با نرخ بالا در بازار آزاد خریداری کرده اند و با همان نرخ دست به خرید کالا و مواد اولیه زده اند. لذا سقوط آن می تواند باعث چالشهایی برای این فعالین شود، اما به نظر می رسد خود این تولیدکنندگان و کاسبان نیز پیش از آنکه در این وضعیت بیمنطق افزایش نرخ ارز دست به خرید کالا و مواد اولیه زده باشند منتظرند تا شاهد یک ثبات نسبی در بازار ارز باشند. لذا سناریوی کاهش و بعد از آن سناریوی سقوط نرخ دلار در بازار ارز حتی در صورت وقوع که در سایه نگاه شما که سناریویی تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد تبعات گسترده منفی بر فعالیت ها و کسب و کارها نخواهد داشت. چرا که افزایش نرخ ارز یک مسئله است و عدم ثبات قیمت ها یک مسئله دیگر. به هر حال اگر دلار این روزها در یک قیمتی مثلاً کانال ۲۵ هزار تومان هم قرار بگیرد، اما به شرط اینکه این نرخ ثابت باشد باز تولید کننده و فعال اقتصادی جرأت و ریسک خرید مواد اولیه و کالا با این نرخ خواهد داشت چرا که حداقل نرخ ارز ثابت است، اگرچه قیمت آن بالاست و می تواند باعث افزایش تورم شود. در صورتی که اکنون متاسفانه، هم نرخ روز به روز درحال رکوردشکنی است و هم ثباتی در بازار ارز وجود ندارد. بنابراین بیش از آنکه سقوط و شکستن نرخ ارز در بازار آزاد نگران کننده باشد که تقریباً در کوتاه مدت وقوع آن غیر ممکن است، باید نگران افزایش نرخ ارز باشیم. چراکه با این قیمت ها دیگر هیچ تولید کننده، صادر کننده، وارد کننده و فعال اقتصادی دست به تولید و عرضه کالا نخواهد زد. چون هیچ تضمینی برای بازگشت سود به واسطه آن وجود ندارد. بنابراین عملاً فعالین اقتصادی در یک وضعیتی قرار دارند یا اقدامی برای خرید کالا و مواد اولیه به منظور تولید ارز ندارند و یا حتی اگر کالایی هم تولید کردهاند به دنبال عرضه آن در بازار نیستند چون با عدم ثبات بازار اکنون عرضه این کالاها نمیتواند سود چندانی برای آنها داشته باشد.
سوال مهم تر اینجاست که به نظر شما اقتصاد و معیشت کشور تا کجا می تواند ظرفیت این رکورد شکنی ها ارزی را داشته باشد؟ واقعاً آستانه تحمل اقتصادی و معیشتی کشور روی چه نرخی خواهد شکست؟
چنان که پیشتر اشاره کردم این بانک مرکزی است که بر طبق سیاست های اقتصادی دولت تعیین می کند چه نرخی برای ارز مناسب است. یعنی قیمت دلار دو هزار تومان باشد یا ۲۰ هزار تومان بستگی به سیاستهای اقتصادی دولت دارد. اما به هر حال این نرخ گذاری ارزی باید نرخی باشد که وضعیت تبادل اقتصادی را در کشور حفظ کند. یعنی این قیمت گذاری و تعیین نرخ ارز از یک سو سبب جلوگیری از رشد قیمت ها و افزایش تورم شود. از طرف دیگر کنترل بیکاری را به همراه داشته باشد و در نهایت رکود را کاهش دهد. اما عملاً این نرخی که برای دلار در بازار آزاد شکل گرفته است و احتمالا فردا شنبه از کانال ۲۴ هزار تومان هم عبور خواهد کرد و به کانال ۲۵ هزار تومان هم میرسد، نمیتواند این سه شاخص را (جلوگیری از تورم، کنترل بیکاری و کاهش رکود) محقق کند. بنابراین باید از بانک مرکزی و مسئولین آن پرسید که به واقع چه نرخی و چه برنامهای برای کنترل بازار ارز در نظر دارند تا فعالین اقتصادی به توانند بر طبق آن برنامهریزی کنند؟ به هرحال همانگونه که اشاره کردم متاسفانه افزایش نرخ یک مسئله است و عدم ثبات بازار ارز مسئله و چالش مضاعف دیگری است که باعث فرار فعالین اقتصادی از تولید و کسب و کار شده است. لذا در مجموع و در پاسخ دقیقتر به سوال شما نمیتوان یک نرخ دقیق را برای شکستن وضعیت بازار ارز در نظر گرفت. برای مثال در سال ۹۷ که دلار عزم خود را برای ورود به کانال ۲۰ هزار تومان جزم کرده بود باعث نگرانی های جدی در بازار شد به گونهای که برخی مسئله فروپاشی اقتصادی را مطرح کردند، اما اکنون با عزم دلار برای ورود به کانال ۲۵ هزار تومان شاهد آن تحولات در بازار ارز مانند سال ۹۷ نیستیم. بنابراین نمیتوان یک قیمت مشخص را برای شکسته شدن آستانه تحمل مردم و وضعیت اقتصادی در بازار ارز مطرح کرد. چون این مسئله به پارامترهای متعدد و اقتضائات اقتصادی، معیشتی، سیاسی، دیپلماتیک و اجتماعی هر دوره بستگی دارد.
اتفاقا پیرو نکته شما شاهد یک تناقض رفتاری در بانک مرکزی هستیم. چرا که در سال ۹۷ شاهد اقدامات پیشگیرانه دولت، تحقق سیاست ارزپاشی و امنیتی کردن بازار ارز از طریق پلیس، وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه بودیم، اما چرا اکنون ما یا یک انفعال جدی این دستگاه ها حتی با ورود دلار به کانال ۲۴ هزار و ۲۵ هزار تومان هستیم. اگرچه برخی معتقدند اساسا امنیتی کردن بازار ارز همچنین سیاست ارز پاشی نمیتواند اقدامات مناسبی در کنترل نرخ ارز باشد. مضافاً اینکه اکنون وضعیت ذخیره ارزی بانک مرکزی هم مانند سال ۹۷ چندان مساعد نیست تا بتواند ارز پاشی در دستور کار داشته باشد. اما به هر حال اکنون به نظر می رسد که واقعاً انفعال و رهاشدگی به شکل بسیار بارز و پررنگی در حال وقوع است که هیچ توجیهی ندارد؟
بگذارید از نکته آخر شما شروع کنم. اتفاقا در سال ۹۷ بانک مرکزی و دولت اعتقاد داشتند که باید بازار ارز را به حال خود رها کرد تا در یک نقطه به ثبات برسد. آن نقطه و نرخ میتواند به عنوان محور فعالیت های اقتصادی کشور در بازار ارز باشد. غافل از اینکه اگر بانک مرکزی در مسئله کنترل قیمتها و تعیین نرخ دخالت نکند بازار ارز کماکان به وضعیت واگرایی خود ادامه خواهد داد و ارز در هیچ قیمتی متوقف نخواهد شد و همچنان رشد و صعود نرخ را شاهد خواهیم بود. کما این که این وضعیت در یک ماه اخیر به وجود آمده است. اتفاقا برخی از اقتصاددانان معتقد بودند رشد این روزهای دلار در یک قیمت و کانال خواهد ایستاد در صورتی که ما روز به روز شاهد رکوردشکنی هستیم و مطمئن باشید اگر بانک مرکزی در این مسئله دخالت نکند باید شاهد نرخ های عجیب و غریب و غیر قابل تصوری باشیم. اتفاقا در همین راستا در سال ۹۷ با تغییر رئیس بانک مرکزی بدون آن که مسئله امنیتی کردن بازار ارز در دستور کار قرار گیرد شاهد کاهش نرخ حتی تا کانال ده هزار تومان بودیم. این کاهش نرخ و مضافا ثبات قیمت ها طی سال گذشته قابل مشاهده بود. پس لزوما امنیتی کردن بازار ارز به عنوان یگانه راهکار کنترل بازار مطرح نیست، بلکه این سیاست بانک مرکزی در تعیین نرخ است که میتواند موثر باشد. بنابر این سوال بسیار جدی که ذهن را درگیر میکند و من مجدداً بر آن تاکید می کنم این است که آقای همتی به عنوان رئیس کل بانک مرکزی برخلاف سال گذشته چرا اقدامی برای کنترل بازار ارز انجام نمی دهد؟ بله من هم معتقدم که وضعیت ذخایر ارزی سال جاری بانک مرکزی به شدت متفاوت از سال ۹۷ است، اما قرار نیست که برای کنترل بازار ما به دنبال ارز پاشی باشیم. به هرحال بانک مرکزی به عنوان تنها متولی واقعی نرخ گذاری ارز در کشور از طریق نفوذ و ابزارهای قانونی که در اختیار دارد میتواند با برخی اقدامات کنترل جدی بر قیمت ها داشته باشد، اما بانک مرکزی حتی همین اقدامات نیمبند را اجرا نمیکند. ما اکنون در شرایطی قرار داریم که حتی بدتر از سال های جنگ تحمیلی است. چون دولت در همان سال ها با وجود آنکه ذخیره ارزی چشمگیری نداشت در پیگیری سیاست حفظ ارزش پول و تلاش برای نرخ گذاری واقعی ارز جدی بود درصورتی که متاسفانه اکنون انفعال این روزهای بانک مرکزی به شدت مناقشه برانگیز است.
شاید این وادادگی بانک مرکزی و انفعال دولت در کنترل بازار ارز برای جذاب کردن این بازار به منظور تشویق فعالین اقتصادی برای بازگرداندن ارزهای صادراتی به دولت باشد. ضمن اینکه برخی اقتصاددانان این مسئله را به عنوان یکی از دلایل افزایش ارز در بازار آزاد و انفعال بانک مرکزی مطرح کرده اند؟
این تحلیل چند نکته در بر دارد. اول اینکه به هر میزان که شاهد افزایش نرخ ارز باشیم، نه تنها باعث جذابیت آن برای فعالین اقتصادی به منظور بازگرداندن ارزهای صادراتی نخواهد شد، بلکه خود این اقدام برای افزایش نرخ ارز در سایه سکوت بانک مرکزی فعالین اقتصادی را بر آن خواهد داشت که بیش از پیش بر آتش افزایش نرخ ارز بدمند تا سود بیشتری برای خود به دست آورند. دوم اینکه افزایش نرخ ارز از آن سو می تواند بر دیگر فعالین اقتصادی که به دنبال تخصیص ارز برای خرید کالا و مواد اولیه هستند اثرگذار باشد. یعنی حتی در صورت بازگشت ارزها به خزانه بانک مرکزی در صورت ایجاد جذابیت با بالا بردن نرخ ها، اما در آن سو این سیاست مانع تداوم فعالیت برخی دیگر خواهد شد. نکته سوم ناظر بر این واقعیت است که بیشک افزایش نرخ ارز در نهایت تنها رکود بیشتر و افزایش تورم را در بر خواهد داشت. بنابراین این سیاست و انفعال بانک مرکزی بیش از آنکه برای دولت سودمند باشد آثار و عواقب خطرناکی برای مسئولان بانک مرکزی در پی خواهد داشت و شرایط احتمالاً به گونه ای پیش خواهد رفت که کنترل آن از دست بانک مرکزی خارج خواهد شد.
اما این افسارگسیختگی قیمتها در بازار ارز چه تبعات امنیتی به دنبال دارد؟
تحولات بازار ارز به طور غیرمستقیم اثرگذار خواهد بود. یعنی مسئله اعتراض چهار فعال در بازار ارز نمی تواند امنیت کشور را چندان تحت الشعاع قرار دارد. اما زمانی که افزایش نرخ ارز بر تولید و در نهایت تورم قیمت کالاهای مصرفی اثرگذار باشد میتواند اعتراضاتی را به همراه داشته باشد. پیرو این نکته متاسفانه در سایه وضعیت نامطلوب ارزی اکنون تمام قیمت ها، حتی قیمت مسکن، خودرو، طلا، سکه و کالاهای مصرفی لحظهای و به روز تعیین می شود، آن هم برای برخی از کالاها که اساساً هیچگونه ارتباطی به تحریم ندارد و تمام آن در داخل کشور ساخته می شود. ولی تمام تولیدکنندگان حتی تولیدکنندگانی که تمام مواد اولیه برای تولید را در داخل کشور به دست میآورند افزایش نرخ ارز را بهانهای برای افزایش نرخ قیمت کالاهای تولیدی خود قرار داده اند. اینجاست که سیاست سکوت و انفعال بانک مرکزی در قبال تحولات بازار ارز میتواند خطرناک باشد و چالشهای امنیتی برای کشور به وجود آورد. به هر حال تحولات بازار ارز رابطه بین دو پول است، اما تبعات ناشی از کم ارزش شدن ریال و به تبع آن پررنگ شدن تورم می تواند اعتراضات مردم را به همراه داشته باشد.
نظر شما :