تصویب سند همکاری های جامع ایران و چین تاثیری در پیگیری راهبرد منطقه ای تهران ندارد

توسعه مناسبات با پکن تنها راه پیشرفت کشور در شرایط حاضر

۱۳ تیر ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۹۲۸۷۹ اقتصاد و انرژی انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
عبدالرضا فرجی راد در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی پیرامون قرارداد راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین بر این باور است که اگر برجام هم به قوت خود باقی بود باید هرچه سریعتر این سند به تصویب می‌رسید چون هیچ راهی برای برای توسعه و پیشرفت پایدار کشور جز تصویب این سند با چینی‌ها وجود ندارد. به هرحال موانع زیادی برای همکاری ایران با اروپا وجود دارد. یک روز مسئله حقوق بشر، روز دیگر توان موشکی و دفاعی، مسئله نفوذ منطقه ایران و یا پرونده فعالیت های هسته ای در صورتی که هیچ کدام از این مسائل نقاط نگران کننده و حساسی برای چینی ها محسوب نمی شوند.
توسعه مناسبات با پکن تنها راه پیشرفت کشور در شرایط حاضر

دیپلماسی ایرانی – در پی انتشار برخی شایعات در فضای مجازی درباره قرارداد ۲۵ ساله میان ایران و چین و به خصوص حاشیه سازی های محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران پیرامون این قرارداد، سوالات و ابهامات جدی در این رابطه مطرح است. با وجود آن که وزارت امور خارجه با برخی مواضع خود تا حدی به ابهامات پاسخ داده، اما کماکان از مفاد و جزئیات این توافق رونمایی نشده است و این مسئله به حاشیه‌سازی‌ها علیه این قرارداد دامن زده است. در این راستا بخشی از جامعه سیاسی و افکار عمومی داخلی معتقدند این سند می‌تواند مسیر توسعه و پیشرفت ایران را محقق کند، در صورتی که بخش دیگری از جامعه بر این باور است که این توافقنامه در صورت تصویب نهایی عملاً سبب برباد رفتن منابع کشور توسط چین خواهد شد. دیپلماسی ایرانی بررسی بیشتر این مسئله را در گفت وگویی را با عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق ایران در نروژ، استاد ژئوپلیتیک و کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین یک توافق بین ایران و چین برای سرمایه‌گذاری ۲۸۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلاری چینی‌ها در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران است که بخش عمده سرمایه آن در سال‌های نخست به صنعت ایران تزریق می‌شود. پیش‌نویس نهایی برنامه ۲۵ ساله همکاری‌های جامع ایران و چین در تاریخ ۳ تیر سال جاری در جلسه دولت و به ریاست حسن روحانی تصویب شد و به محمد جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه ماموریت داده شد تا درباره جزئیات این قرارداد با طرف چینی مذاکره کند و نتایج مذاکره را به دولت بیاورد. این در حالی است که نه هنوز عنوان رسمی سند مذکور اعلام شده و نه از محتوای آن خبری به بیرون درز کرده است. پیرو این نکات به نظر می رسد در شرایط کنونی روابط بین‌الملل بلوک بندی کلاسیک جنگ سرد تقابل شرق و غرب معنای خود را از دست داده است تا بتوان ذیل این قرارداد جامع عنوان کرد تهران چرخش آشکار به شرق را در دستور کار قرار داده است. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟

در پاسخ به سوال شما باید چند نکته را مدنظر قرار داد. ابتدا به ساکن من هم معتقدم در دنیای روابط بین الملل، اقتضائات جدیدی حاکم است و این اقتضائات جدید نشان می دهد که اساساً بلوک بندی جنگ سرد دیگر رنگ باخته است. لذا دیگر می‌توان عنوان کرد که اکنون کشورهای یا باید به بلوک شرق وابسته باشند و یا در بلوک غرب جای بگیرند. حتی خود کشور چین و روسیه که از آنها به عنوان بلوک شرق یاد می‌کنند دیگر نگاه دوقطبی کلاسیک به نظام روابط بین الملل ندارند و در مقابل نیز کشورهای جهان، حتی کشورهای اروپایی نیز چنین چارچوبی را در مناسبات خود با پکن و مسکو تنظیم نمی کنند. اگر شما به روابط چین و روسیه با آمریکا و متحدان اروپایی و همچنین آسیایی آنها نگاه کنید، می بینید که اکنون این مناسبات ترکیب و تلفیقی از همکاری های دو یا چند جانبه و همچنین رقابت های سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و نظامی است. اما شرایط به گونه ای نیست که بتوان گفت بلوک بندی جنگ سرد در روابط آنها وجود دارد. همین کشور چین و روسیه علاوه بر آن که سعی می کند روابط گرمی با جمهوری اسلامی ایران و کشورهای همسو در منطقه داشته باشند، از آن سو تلاش جدی برای پیگیری روابط گرم و حسنه با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورها دارند. از این رو قطعاً پیگیری و تصویب این قرارداد جامع ایران با چین به معنای چرخش کامل تهران به سمت بلوک شرق و نگاه به شرق صرف نیست. نکته دیگر این است که اگرچه اکنون در رسانه ها از این قرارداد به عنوان قرارداد ۲۵ ساله راهبردی ایران و چین یاد می شود، اما هنوز از مدت زمان واقعی این قرارداد خبری در دسترس نیست. شاید این قرارداد کمتر از ۲۵ سال باشد، شاید هم بیشتر از آن. اما در حال حاضر از این قرارداد به عنوان قرارداد جامع همکاری‌های راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین یاد می شود. البته مبنای اولیه این قرارداد زمانی مطرح شد که آقای شی جین پینگ، رئیس جمهور چین به ایران سفر کرد که اخیرا در سوم تیرماه پیش‌نویس این قرارداد از سوی دولت ایران امضاء شد. اما با توجه به آنکه من این قرارداد را از نزدیک مطالعه کرده‌ام، به نظرمن این قرارداد یکی از مهمترین سندهای راهبردی  توسعه کشور در حوزه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دیپلماتیک و دیگر زمینه ها بین دو کشور ایران و چین است. لذا اگر تهران بتواند بر اساس این توافق منافع خود را در همکاری با چین پی بگیرد، کشور می تواند بنای یک توسعه گسترده، پایدار، باثبات و راهبردی را، آن هم در شرایط تحریمی کنونی در دستور کار قرار دهد. متاسفانه از سالی که رئیس‌جمهور چین به ایران سفر کرد پیگیری مجدانه ای برای تصویب نهایی این قرارداد از سوی دو کشور و به ویژه ایران صورت نگرفت. ای کاش در این چند سال ما این فرصت گرانبها را از دست نمی دادیم و پیشتر این قرارداد با چینی‌ها به تصویب می‌رساندیم. اگر چینی می شد ما سال ها قبل می توانستیم از مواهب این سند همکاری ها سود مند شویم. 

ولی در مقابل این نگاه مثبت شما برخی از منتقدان معتقدند که اساساً چین با تصویب این نوع قراردادها یک نوع نگاه استثماری به کشورها را در دستور کار قرار داده است و با استفاده حداکثری از منابع آن کشورها به نفع اهداف پکن عمل می کند؟

همان گونه که شما گفتید این نگاه منتقدان به این قرارداد و توافقنامه ایران و چین است. واقعیت آن است که کشور چین با بسیاری از کشورها نظیر این توافقات را امضاء کرده است و آن کشورها نیز از قِبَل دانش و تکنولوژی چین بهره بسیار زیادی در زمینه توسعه و رشد پایدار برده اند. برای مثال شما به همسایه شرقی ایران یعنی کشور پاکستان نگاه کنید. این کشور یک قرارداد استراتژیک ۴۶ میلیارد دلاری با چین بسته است که تا به اکنون نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار از این مبلغ از سوی چینی ها در پاکستان سرمایه‌گذاری شده است. به موازات پیگیری این قرار داد، هم کشور پاکستان که متاسفانه کشور فقیری است توانسته به واسطه این قرارداد به منابع مالی سرشار دست پیدا کند و توسعه خود را عملیاتی کند و هم در مقابل قسمت غربی چین در همسایگی با پاکستان که به دریا راه ندارد می تواند از طریق بندر گوادر پاکستان به دریای عمان و اقیانوس هند وصل شود. ضمن اینکه با حضور چین در بندر گوادر پاکستان، پکن می تواند توسعه و نفوذ هر چه بیشتر اقتصادی و تجاری و در آینده حتی نفوذ نظامی و امنیتیش در پیشانی اقیانوس هند را محقق کند. اتفاقا این مسئله باعث افزایش نگرانی های هندوستان و ایالات متحده آمریکا شده است. پس می بینید که ذیل قرارداد بین چین و پاکستان، هم اسلام‌آباد و هم پکن از این قرارداد منافع و سود خود را می برند و قرار نیست که کشور چین نگاهی استثماری به پاکستان داشته باشد. حال سوال اینجاست که چرا نباید ایران از این منابع سرشار تکنولوژیک و دانش چینی ها برای توسعه خود استفاده کند؟! ما نگاه امنیتی و نظامی به روابط خود با چین نداریم، اما می توانیم از دانش این کشور برای توسعه خود در دیگر زمینه ها استفاده کنیم و این به معنای استثمار ایران از سوی چین نیست. چون که ایران به واسطه این قرارداد و سند جامع می‌تواند در حوزه گاز، نفت پتروشیمی، راه، ساختمان، عمران، تونل سازی، هوش مصنوعی، آی تی، نسل های جدید اینترنت و خیلی از مسائل دیگر به یک توسعه پایدار برسد. حتی به نظر من می توان در سایه این قرار داد، همکاری های مشترکی را در دیگر همسایگان ایران پی گرفت. برای مثال ایران که اکنون فعالیت اقتصادی گسترده ای در عراق و همچنین در سوریه دارد می‌تواند با همکاری های مشترک با چین میزان و شدت فعالیت های اقتصادی خود را در این کشورها افزایش دهد و یا با احداث کارخانه های چینی در ایران محصولات مشترک را به بازارهای این کشورها و دیگر همسایگان صادر کند. لذا نمی‌توان گفت که مسئله استثمار است. اینجا نوع نگاه مخالفان و موافقان به این سند است که استثماری بودن و یا مفید بودن قرارداد را برای منافع ملی کشور تعیین می کند. متاسفانه برخی با تنگ نظری ها سعی می‌کنند با تخریب این توافقنامه و همچنین حمله به دولت برخی مسائل را مانند استثمار منابع ایران توسط چین را مطرح کند در صورتی که به واقع این سند می‌تواند مسیر تحول و پیشرفت در ایران به شکل چشم گیری هموارتر کند.

از نگاه شما آیا اساساً این قرارداد می تواند ایران را در کلان پروژه چین به نام «یک کمربند، یک جاده» قرار دهد. چرا که پیشتر با مطالعه این کلان پروژه چینی‌ها به نظر نمی‌رسید که تهران، نه در کمربند و نه در جاده مد نظر پکن قرار داشته باشد؟

بله در راستای نکته شما من هم معتقدم ایران در ابر پروژه یک کمربند، یک جاده عملاً کنار گذاشته شده است، چه در بخش خشکی آن که از آسیای مرکزی، منطقه خزر شروع شده و در ادامه با عبور از منطقه قفقاز در شمال ایران در نهایت به اروپا متصل می‌شود و چه در بخش دریایی آن که از غرب چین با اتصال به بندر گوادر پاکستان شروع شده و با حضور در دریای عمان و اقیانوس هند، بندر دُقُم عمان، سریلانکا و بعد از آن عبور از کانال سوئز وارد دریای مدیترانه شده و در نهایت به بندری در یونان ختم می شود. حال در این میان چند نکته باید مد نظر قرار گیرد؛ اول این که همان گونه که قبل تر اشاره کردم چین با این ابر پروژه خود سراغ بندر گوادر پاکستان رفته است. اما نکته حائز اهمیت اینجا است که پکن در این راستا معتقد است که بندر چابهار در ایران نیز می‌تواند مکمل طرح‌های پکن در خصوص جاده ابریشم جدید باشد. حتی اخباری هم دال بر این وجود دارد که چین به دنبال احداث پایگاه‌های نظامی در اطراف بندر گوادر پاکستان است. از این رو چینی‌ها سعی می‌کنند به همان اندازه که نفوذ خود را در بندر گوادر پاکستان تقویت کرده‌اند، حضور جدی هم در بندر چابهار داشته باشند. در این راستا چین پیشنهاد کرده است که به هزینه خود یک خط آهن مشترک از بندر گوادر تا بندر چابهار در ایران کشیده شود که بتواند نفوذ زمینی خود را از جاده قره قروم به بندر گوادر و بعد از آن طریق بندر چابهار داشته باشد تا به بخشی از بازارهای خاورمیانه و بعد از آن اروپا دسترسی پیدا کند. از طرف دیگر نفوذ خود را از طریق افغانستان به آسیای میانه بکشاند.

نکته مهم دیگر آن است که در آن سو ایالات متحده امریکا سعی می‌کند با تداوم فضای رقابتی و افزایش نفوذ به هندوستان و افغانستان در چابهار مانع از حضور چین و پاکستان در بندر چابهار شود تا در نهایت برنامه مهم چین یعنی یک کمربند، یک جاده را به شکست بکشاند. اتفاقا با اعمال معافیت‌های تحریمی امریکا نسبت به بندر چابهار است که اکنون هندوستان انگیزه جدی برای افزایش نفوذ در این بندر (چابهار) پیدا کرده است تا بتواند نگاه رقابتی مد نظر ایالات متحده امریکا در بندر چابهار داشته باشد. از طرف دیگر دو کشور پاکستان و چین با هم مصرانه از افغانستان، ایران و روسیه خواسته‌اند تا به کریدور اقتصادی مد نظر پکن برای سود دو جانبه ملحق شوند. هند با کریدور اقتصادی چین و پاکستان مخالف است، زیرا این پروژه در قلمرو مورد اختلاف در گیلگیت- بلتستان و کشمیر پاکستان (PoK) در حال ساخت است. حال در این شرایط اگر ایران بتواند این سند توافقات راهبردی را با چین به سرانجام برساند و آن را عملیاتی کند عملاً با توجه به اقتضائات مهم و راهبردی ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خود می‌تواند نقش مهم و کلیدی در پیشبرد و عملیاتی کردن ابر پروژه یک کمربند، یک جاده چین داشته باشد و اتّفاقاً امتیاز بیشتری از طرف چینی بگیرد. چون موقعیت ایران در این پروژه می تواند نقش تعیین کننده ای در پیشبرد اهداف چینی ها داشته باشد. حال سوال اینجاست که چرا سایر کشورهایی که در این پروژه کلان چینی ها قرار دارند می‌توانند از همکاری با چین به توسعه و رشد برسند، اما ایران خود را از این امتیازات محروم کند؟ چون ذیل پیگیری این پروژه شاهد هستیم که توسعه و پیشرفت جدی در آسیای مرکزی مانند ترکمنستان، تاجیکستان و به خصوص ازبکستان شکل گرفته است و مطمئن باشید اگر در افغانستان هم شرایط برای پیگیری صلح پایدار مهیا باشد، اولین کشوری که در آنجا سرمایه گذاری می کنند چینی ها هستند چون شرکت های چینی آمادگی جدی برای سرمایه گذاری سریع را در این کشورها دارند. اگر به کشورهای فقیر آسیای جنوب شرقی مانند کامبوج، ویتنام و سریلانکا نگاه کنید می بینید همین کشورها توانستند با بهره گیری از دانش و تکنولوژی چین به یک رشد پایدار دست پیدا کنند. حتی کشورهای آفریقایی نیز توانستند با همکاری با چین به یک توسعه پایدار برسند؛ کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هم از این قاعده مستثنی نیستند. برای مثال امارات متحده عربی بخش قابل توجهی از سرمایه گذاری خود را به شرکت‌های چینی واگذار کرده است. بنابراین اگر به این سند همکاری چینی ها به عنوان یک پروژه راهبردی و فرادولتی نگاه شود و با تغییر دولت ها شاهد کاهش همکاری ها نباشیم قطعاً این سند در صورت عملیاتی شدن می تواند نقش بسزایی در توسعه کشور ایفا کند. آن هم در شرایطی که متاسفانه به واسطه تحریم های ایالات متحده آمریکا عملا جمهوری اسلامی ایران در این ۴ دهه نتوانسته است شرایط را برای یک توسعه جدی داشته باشند. در این راستا در یک دهه گذشته شدت تحریم ها به عنوان یک مانع جدی در پیگیری توسعه پایدار کشور عمل کرده است. بنابراین سند می‌تواند به عنوان یک سیاست برد – برد، هم چینی‌ها را به منافع خود در تحقق ابر پروژه یک کمربند، یک جاده برساند و هم ایران را به یک رشد و توسعه گسترده و پایدار سوق دهد.

در کنار نکاتی که شما به آن اشاره کردید آیا این سند می‌تواند به عنوان تحریک کننده  غربی ها و به خصوص کشورهای اروپایی در ترغیب برای افزایش همکاری‌های اقتصادی و تجاری با ایران عمل کند، اگرچه اکنون پیرو گفتار شما تحریم‌ها مانع جدی در پیگیری این مناسبات شده است؟

بله من هم معتقدم تصویب نهایی قرارداد جامع همکاری‌های ۲۵ ساله ایران و چین لزوما به معنای آن نیست که ایران تمام مناسبات تجاری خود را با چین پیگیری کند و در آن سو غربی ها و اروپایی ها را رها کنیم. چون عملیاتی شدن این توافقنامه ایران و چین می تواند به عنوان رقابت بین اروپا و چین در افزایش همکاری های تجاری با ایران عمل کند. پس بهترین و منطقی ترین سناریو آن است که ایران روابطی همه جانبه، گسترده و پایدار با همه کشورهای جهان از چین تا اروپا گرفته، داشته باشد. خصوص که جایگاه ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه، هم برای چینی ها و هم برای اروپایی ها بسیار حائز اهمیت است. برای رسیدن به این نقطه لازم است که این قرارداد باید یک نگاه فرادولتی و راهبردی پیگیری شود. یعنی با تغییر دولت‌ها نباید خللی در پیگیری این توافق صورت نگیرد. مضاف بر آن همه وزارتخانه‌ها، نهادها و ارگانها باید در یک برنامه‌ریزی دقیق، منسجم و در یک وحدت رویه سهم خود را در پیگیری این توافقات ایفا کنند و این گونه نباشد که این سند به حال خود رها شود و یا هر وزارتخانه‌ای به صورت جزیره‌ای عمل کند. اتفاقا من معتقدم باید کمیته از نخبگان، وزارء، صاحب نظران و فعالین اقتصادی و تجاری برای پیگیری هر چه بیشتر مفاد این توافق به ریاست شخص رئیس جمهوری شکل گیرد تا موانع احتمالی آتی بر سر پیگیری مفاد این قرارداد کنار رود.

در میان گفته های شما نکته بسیار مهمی که لازم است مورد کندوکاو بیشتر قرار گیرد به انفعال و سکوت دولت در پیگیری این قرارداد باز می گردد.از نگاه شما آیا جمهوری اسلامی ایران اکنون به واسطه فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌های ایالات متحده آمریکا و نیز تبعات منفی شیوع کرونا به یک باره بعد از چند سال سکوت و انفعال به دنبال تصویب این سند جامع راهبردی همکاری‌های ۲۵ ساله با چین است، چرا که به هر حال بیش از ۵ سال از سفر شی جین پینگ به ایران در بهمن سال ۹۴ می‌گذرد؟

من معتقدم که شرایط کنونی و تحریم‌ها به‌عنوان کاتالیزور و یا عامل تسریع کننده در پیگیری تصویب این سند از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران عمل نکرده است. البته من دوباره تاکید می کنم که ما می توانستیم در همین چند سال این قرار داد را زودتر عملیاتی کنیم، اما به دلایلی این تلاش ها به جد پیگیری نشد. اتفاقا در همین مدت زمان مقامات چینی گلایه های بسیاری از طرف‌های ایرانی داشتند که چرا تلاش جدی برای پیگیری افزایش سطح همکاری های تجاری و اقتصادی صورت نگرفته است. البته همواره این انتقاد از سوی پکن به تهران نیز وارد است که با تصویب برجام عملاً تمام امتیازات اقتصادی و تجاری با طرف‌های اروپایی بسته شد. بنابراین صحبت‌های اولیه برای تصویب این توافق در همان سفر رئیس جمهور چین انجام شد، اما تلاش ها برای نهایی شدن آن در دستور کار قرار نگرفت. لذا حتی من معتقدم اگر برجام هم به قوت خود باقی بود باید هرچه سریعتر  این سند به تصویب می‌رسید چون هیچ راهی برای برای توسعه و پیشرفت پایدار کشور جز تصویب این سند با چینی‌ها وجود ندارد. به هرحال موانع زیادی برای همکاری ایران با اروپا وجود دارد. یک روز مسئله حقوق بشر، روز دیگر توان موشکی و دفاعی، مسئله نفوذ منطقه ایران و یا پرونده فعالیت های هسته ای در صورتی که هیچ کدام از این مسائل نقاط نگران کننده و حساسی برای چینی ها محسوب نمی شوند. متاسفانه به دلایل متعدد شناخت کافی و عمیق نسبت به توان دانش و تکنولوژی چین در افکار عمومی داخلی وجود ندارند و بیشتر مردم معتقدند که چین به دنبال ساخت کالاهای ارزان قیمت و فاقد کیفیت است در صورتی کسانی که چین را از نزدیک می شناسند و با دانش و تکنولوژی این کشور آشنا آشنا هستند، می‌دانند این کشور دارای چه توانایی هایی در دانش های متعدد هستند. پس باز هم تاکید دارم حتی اگر ایران در تحریم قرار نداشت و برجام هم در زمینه تجاری و اقتصادی فعال بود، می بایست این قرارداد و سند همکاری جامع با چین به تصویب می رسید. البته این سخنان من لزوماً به معنای آن نیست که مناسبات خود را با غرب و اروپا قطع کنیم.

اکنون پرسش این است که آیا توافق 25 ساله با چین می‌تواند سبب استمرار سیاست منطقه‌ای ایران در خاورمیانه شود، یا اینکه به عکس، چنین توافقی با حجم بالای سرمایه گذاری های پکن می‌تواند اساس سیاست های منطقه ای تهران را دگرگون کند. چون اگر توافق دو طرف به واقع یک توافق استراتژیک و مستلزم سرمایه‌گذاری چند صد میلیاردی چین در اقتصاد ایران باشد، در عمل نوع نگاه ایران در منطقه ممکن است کل توافق احتمالی را به مخاطره اندازد. چرا که این نگاه تهران به خاورمیانه عملا ناامنی سرمایه گذاری چینی ها در ایران را به همراه دارد؟

کوتاه عرض کنم. همان گونه که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است ما شعار نه شرقی و نه غربی را در سیاست خارجی خود داریم و در طول سال ها نیز عملاً این سیاست از سوی دولت ها در دستور کار قرار گرفته است. اما چون در طول این سال ها شدت تنش ها اروپایی ها و نیز ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران بیشتر شده، این تصور شکل گرفته است که ایران سیاست نه شرقی و نه غربی را کنار گذاشت و به سمت همکاری و گرایش بیشتر با روسیه و چین رفته است. در صورتی که اساسا جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه در پیگیری منافع ملی و راهبردی خود هیچ گونه وابستگی به شرق و غرب ندارد. 

اما چرا این سند از طرف دولت در اختیار رسانه‌ها و افکار عمومی قرار نگرفت و حتی مفاد آن به صورت مخفیانه پیگیری شد، به گونه ای که با انتقادات محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران همراه بود؟

به نظر من تمام این حاشیه سازی های رئیس جمهور سابق ایران بیشتر یک بازی سیاسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری است. چون از نگاه من هیچ اشکالی ندارد که متن این سند در اختیار افکار عمومی و رسانه ها قرار گیرد. من این سند را مطالعه کرده ام و به واقع معتقدم این توافقنامه در صورت تصویب نهایی و عملیاتی شدن می‌تواند مسیری کوتاه و جدی را برای توسعه و رشد ایران محقق کند. اتفاقاً همین آقای احمدی‌نژاد در دوران خود برای وصول طلب های ۴۰ میلیارد دلاری خود از چین تنها به واردات کالاهای بی‌کیفیت چینی به ایران بسنده کرد و همین مسئله باعث شد که نگاه منفی داخلی به تولیدات چینی در کشور شکل گیرد در صورتی که دولت نهم و دهم می توانست برای وصول مطالبات خود قراردادی شبیه این قرارداد را برای واردات تکنولوژی و دانش چین به ایران تصویب کند.
 

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: عبدالرضا فرجی راد قرارداد ۲۵ ساله میان ایران و چین


( ۱۱ )

نظر شما :

آرا ۱۳ تیر ۱۳۹۹ | ۱۶:۲۱
«بخشی از جامعه سیاسی و افکار عمومی داخلی معتقدند این سند می‌تواند مسیر توسعه و پیشرفت ایران را محقق کند»؟؟ دقیقا کدوم بخش؟ جز یه سری از داخل حکومت، مردم توجیهات مسئولین رو باور ندارن. مفاد قرارداد باید قبل از تصویب منتشر بشه نه بعد از اون.
سهراب ۱۳ تیر ۱۳۹۹ | ۱۷:۰۰
غیر قابل باور و تاسف اور است!! یعنی ۴۰ سال بعد از انقلاب با شعار استقلال به اینجا رسیدیم که تنها راه پیشرفت توسعه رابطه با چین هست؟ کفن پوشان کجا هستند؟
فدوی ۱۳ تیر ۱۳۹۹ | ۱۷:۵۴
عشاق غرب و بدبینان به غرب ، دو تیغه یک قیچی هستند که هر طرح و پروژه ای را به شکست می کشانند ... قطعا راهی به جز نزدیکی به چین نداریم ... این انتخاب ما نیست بلکه حاصل اجبار و زورگویی غرب است ... حالا اگر از نمد چین کلاهی هم برای صنعت ، کشاورزی و بازرگانی نیمه فلج ایران ، بافته شود آیا اشکالی دارد ؟ ... حتی اگر چین از ایران درخواست پایگاه نظامی کند باز هم ارزش دارد ... مگر پایگاه نظامی آمریکا در اینجرلیک ترکیه یا قطر یا آلمان و ... باعث بدبختی کسی شده است ... آنهایی که سفت و سخت به سیاست افراطی نه شرقی و نه غربی چسبیده اند ، کره زمین را مسطح می بیننند و نه گرد ... در زمین گرد سنگ را هر سمتی پرتاب کنی ، بالاخره به خودت می خورد ... باید با یک طرف کنار بیاییم و متناسب امتیازاتی هم بدهیم ... این قانون ضعیف و قوی است اگر نارحتیم باید سراغ پدرانمان برویم که به جای اختراع ، اکتشاف و تحقیق ، زیر کرسی فقط بچه درست می کردند ... هر ملتی کار را دیرتر شروع کند به ناچار باید مدتی شاگردی و پادویی نماید ... صدای کلفت و رگ گردن وردار هم نیست .
ابراهیم قدیمی ۱۴ تیر ۱۳۹۹ | ۰۲:۴۶
شعار نه شرقی ونه غربی شعاری ساختاری بود . به این معنی که جمهوری اسلامی نه بر الگوهای شرقی است ونه بر الگو های غربی.الگوی ساختار دولت ایران جمهوری اسلامی است نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.روابط اقتصادی وفرهنگی ایران باکشورها در ارتباط با احترام متقابل انها به سیستم حکومت اسلامی و تمامیت ارضی ایران و روابط اقتصادی سالم وپایدار انها با جمهوری اسلامی ایران دارد.میخواهد شرقی باشد میخواهد غربی.متاسفانه اروپا واقمار اسیائی امریکا وابستگی عمیق خود در حد مستعمراتی نسبت به امریکا در برجام ودیگر مشکلات سیاسی اقتصادی جهان نشان داده است. غرب سرمایه داری نشان داد که نه کشورهائی مستقل اند ونه اقتصادمستقلی دارند.با قراردادهای نظامی وسیستم های بانکی وسرمایه گذاری وتولیدی در هم تنیده و مشترک انچنان با امریکا عجین هستند که قابل تفکیک نیستند.اروپا جدا از امریکا نیست کره جنوبی جدا از امریکا نیست. چند قلو های پیوسته وپاره تن سیاسی نظامی اقتصادی امریکا است حالا سرکار خانم مرکل یا پرزیدنت ماکرون ویا .... هرچه میخواهند بگویند.تیغه چاقو در غرب دست سرمایه داران وبانکداران است ودسته چوبی ان در اختیار ماکرون ومرکل و سیاستمداران . اروپا وبخش سرمایه داری کلان جهان در یک کلمه بگونه مستقل مرده است. قراردادهای خود در ایران را بایک تشر مریکا نیمه تمام گذاشتند ورفتند.المان وانگلستان و فرانسه دنبال کارشناس ونیروی کار در جهان میگردند.امروز فعالیت وزندگی پویا وپیشرفت علمی صنعتی در اسیا بسردگی چین مستقل است.ژاپن با خصوصیتی پویا وکوشا بودن خود هنوز فعالیتی که نشا نی از حیات مستقل باشد دارد ولی صد میلیون در مقابل یک میلیارد وپانصد میلیون وزنه ای نیست وقابل صرفنظرکردن است . ژاپن هم وابستگی زیادی دارد ونفس های اخر را در مقابل چین میکشد. امریکا اجازه نمی دهد اروپا وژاپن مستقل باشند وراه خود را تعقیب کنند..خاورمیانه یک منطقه تولیدی صنعتی نیست. مراکز تولید ماده خام نفت وغیره دارد ولی تولید صنعتی قابل ملاحظه ندارد. بازار مصرف دارد. ولی تولید وزیر بنای مصرف تولید صنعتی جهت جمعیت رو به ازدیاد خود را ندارد.تنها کشوری که هم نیروی انسانی وهم توان اقتصادی وهم نیروی کارشناسی وعلمی وهم تکنولوژی ساخت در تمام موارد را وهم نظم واحترام به مقررات داخلی پرسنل فعال در کشوری خارجی را یکجا باهم دارد چین است.همکاری همه جانبه با چین با توجه به تجربه های حاصله تا کنون اخرین امکان توسعه وپیشرفت ایران است. اگر امکان دیگری است صاحب نظران عنوان کنند.فریب واسطه های بین المللی را نخورید.
خسرو ۱۴ تیر ۱۳۹۹ | ۱۳:۳۱
فرمودند که هیچ راهی برای توسعه و پیشرفت ایران به غیر از این قرارداد وجود ندارد ، چرا ؟ مگر همه کشورهای پیشرفته چنین قراردادی دارند ؟ هرکشوری با شرایط خود پیشرفت میکند ، در ضمن کشورهای پاکستان یا کره شمالی یا ...اصلا پیشرفت کرده اند ؟ حمایت افر اطی از قراردادی که جزییاتش معلوم نیست معقول به نظر نمی رسد ، چین به کسی کمک مفت نمی کند حتما کاسه ای زیر نیم کاسه هست
ن.د ۱۴ تیر ۱۳۹۹ | ۱۴:۴۸
وقتی سیاسیون نه تنها از تخصص خود هیچ آگاه نیستند بلکه در مورد تخصص دیگران هم اظهار نظر می کنند . عنوان کرده اند که چرا از دانش و تکنولوژی چین برای توسعه در بخش نفت و گاز و پتروشیمی بهره نگیریم!! سئوال خوبی است اما کدام تکنولوژی؟ بعنوان کسی که در پروژه های پالایشگاهی پارس جنوبی سالهاست کار می کنم نمونه های این تکنولوژی چینی را دیده ام .ای کاش ۴ تا متخصص تشریف می آوردند نگاهی به جمال تکنولوژی چینی بندازند. به عنوان نمونه به فازهای ۲۰_۲۱ تشریف ببرید و تکنولوژی VFD چین را به تماشا بنشینید و آنگاه تخمین بزنید که این تکنولوژی قبل از جنگ جهانی اول است یا دوم؟؟ مثل این میمانه که آلان ایران بره یک کشور بدبخت و بیچاره گیر بیاره و تکنولوژی پیکان و وانت باردو را به او بفروشه و یه عده در اون کشور پیدا بشن و مثل همین آقا بگن چرا از تکنولوژی پیشرفته ایران برای توسعه خودروسازی استفاده نکنیم. بعد ۲۰ سال دیگه می فهمند که چه بلایی سر خودشان آوردند و اصلا چه غلطی کردند که هوس توسعه کردند! جناب فرجی راد! اول ببین چین چه تکنولوژی قرار به ما بده بعد جانانه دفاع کن.
سهراب ۱۴ تیر ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۰
مگر چینی ها ملحد و کافر نیستند؟ قائده نفی سبیل چی شد؟ حالا شدند تنها نجات دهنده ما؟ لابد قرار هست بعد از اینکه ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری کنند مسلمان شیعه بشوند؟