الگویی که می تواند مناسب کشورهای باشد که دغدغه توسعه دارند

سیاست خارجی توسعه گرا: تجربه آسیای شرقی

۰۱ تیر ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۰ کد : ۱۹۹۲۴۹۰ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
احمد آدینه وند در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ویژگی ممتاز این کشورها، که اکنون با اشاره به توان بالای اقتصادی از آنها به ببرهای جدید آسیا یاد می کنند، اشاره به پیشرفت های آنها در بستر جوامعی در حال توسعه دارد به گونه ای که این کشورها بی آنکه مسیر تدریجی و بطئی توسعه در تمام شئون جامعه خصوصا در حوزه سیاست که که بیانگر حاکمیت نهادهای دموکراتیک است را طی کنند گام در مسیر توسعه اقتصادی گذاشته اند، دستاوردهای چشمگیری را از خود به منصه ظهور رسانده اند. سوالی که در اینجا مطرح است چه عواملی یا دستکم عامل حیاتی در تجربه این کشورها وجود دارد که آنها را به این درجه از توسعه اقتصادی رهنمون کرده است؟
سیاست خارجی توسعه گرا: تجربه آسیای شرقی

نویسنده: احمد آدینه وند، دانشجوی دکتری روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: در کنار تجربه توسعه جوامع غربی، که بارزترین نوع توسعه در همه ابعاد خصوصا توسعه اقتصادی قلمداد می شود و محصول روند طولانی توسعه گرایی و فرهنگ توسعه گراست و در بطن جامعه ای پیشرفته و توسعه یافته امکان بروز می یابد، در دهه های اخیر شاهد نوع دیگری از توسعه اقتصادی خارج از تجربه غربی هستیم که ضمن توسعه عملی مباحث بسیاری در اندیشکده ها و در مطالعات اجتماعی و اقتصادی پیرامون مقوله توسعه برانگیخته است. آن تجربه توسعه کشورهای شرق آسیا است. کشورهایی که اعضای سازمان آسه آن و در کنار آنها کره جنوبی و چین را نیز می توان مورد اشاره قرار داد.

ویژگی ممتاز این کشورها، که اکنون با اشاره به توان بالای اقتصادی از آنها به ببرهای جدید آسیا یاد می کنند، اشاره به پیشرفت های آنها در بستر جوامعی در حال توسعه دارد به گونه ای که این کشورها بی آنکه مسیر تدریجی و بطئی توسعه در تمام شئون جامعه خصوصا در حوزه سیاست که که بیانگر حاکمیت نهادهای دموکراتیک است را طی کنند گام در مسیر توسعه اقتصادی گذاشته اند، دستاوردهای چشمگیری را از خود به منصه ظهور رسانده اند. سوالی که در اینجا مطرح است چه عواملی یا دستکم عامل حیاتی در تجربه این کشورها وجود دارد که آنها را به این درجه از توسعه اقتصادی رهنمون کرده است؟

در کنار برخی ویژگی های جغرافیایی و انسانی، ظهور دولت های توسعه گرا که مساعی خود را مصروف توسعه کشور خود با اولویت اقتصاد کرده اند نقش مهمی در موفقیت این کشورها داشته است. دولت توسعه گرا به دولتی اطلاق می شود که راهبرد کلان خود را به شیوه ای تنظیم کند که سیاست های داخلی و خارجی آن از کلیه منابع و امکانات بالقوه و بالفعل داخلی و خارجی، مادی و معنوی، زیرزمینی و روزمینی، در راستای اهداف متعالی توسعه استفاده کند.

آدریان لفت ویچ به عنوان بارزترین نظریه پرداز دولت توسعه گرا، ویژگی های این نوع دولت را شامل موارد زیر می داند:

الف) نخبگان توسعه گرا: منظور جمع معدودی از کادر رهبری است که دارای گرایشات ناسیونالیستی هستند و عزمی راسخ برای تحقق توسعه دارند. 

ب)استقلال نسبی دولت از جامعه: منظور از استقلال آن است که دولت قادر بوده که از علایق خاص خواه طبقاتی، منطقه ای، بخشی یا هرجا که چنین علایقی وجود دارد به طور نسبی استقلال یابد و بدین وسیله این علایق را در منافع ملی بی اهمیت بپندارد.

ج)قدرت بوروکراتیک: به معنای قدرت، اقتدار، قابلیت و تکنیک نهادهای هدایت گر توسعه است که با جدایی از منافع خاص، حرکت های اساسی جهت تدوین سیاست توسعه را پیش می برند.

همزمان با اصلاحات و گشایش ها در اقتصاد داخلی، این کشورها سیاست خارجی را نیز به خدمت توسعه درآورده اند. دولت توسعه گرا خود متصدی فعالیت های اقتصادی نیست، بلکه نقش سکان دار توسعه را ایفا می کند. آدریان لفت ویچ دولت توسعه گرا را گونه ای از دولت می داند که قادر به تولید حرکت پایدار در مسیر توسعه است و این امر مهم از نوع روابط سیاسی و اقتصادی شان با نظام جهانی و به خصوص بازیگران اصلی آن منبعث می شود. سیاست خارجی در دولت های توسعه گرا به حدی اهمیت دارد که  نهاد هدایت گر دولت های توسعه گرا را سیاست خارجی می دانند.در جهان وابستگی متقابل یک پیوند ناگسستنی میان توسعه و سیاست خارجی شکل گرفته است. مباحث اقتصادی در حوزه سیاست خارجی، مانند قابلیت جذب سرمایه خارجی، دریافت وام های توسعه ای و مشارکت در نهادهای اقتصاد بین الملل، رابطه مستقیمی با برنامه توسعه ای کشورها و رشد اقتصادی آن ها پیدا کرده است. به طور خلاصه، سیاست خارجی توسعه گرا به معنای استفاده از امکانات اقتصاد سیاسی بین الملل برای جذب منابع فراملی به درون مرزهای ملی است. دولتهای شرق و جنوب شرق آسیا به عنوان الگوی دولتهای توسعه خواه ضمن ترک مخاصمه و تنش در سیاست خارجی و پرهیز از الگوهای تقابل گرایانه که مستلزم صرف هزینه ها و منابع بسیاری است استعدادهای دیپلماتیک خود را در جذب منابع مالی و علمی سایر کشورها خصوصا کشورهای برخوردار از منابع مالی،تکنولوژیک و بازارهای پویا به کار گماشته اند که نتیجه آن تبدیل دولتهای در حال توسعه  منطقه شرق و جنوب شرق آسیا به قدرت هایی نوظهور است که محصولات صنعتی و تکنولوژیک آنها به بسیاری از بازارهای جهانی حتی در کشورهای توسعه یافته غربی راه یافته است. به گونه ای که کشور کوچکی مانند سنگاپور در حال حاضر معادل حجم عظیمی از صادرات نفتی کشورهای حوزه خلیج فارس، کالاهای تولید شده به خارج صادر می کند و از حیث مراتب و شاخص های رونق و پیشرفت پهلو به پهلوی جوامع اروپایی و آمریکای شمالی می زند. پیش بینی می شود با تداوم روند فعلی به سرعت کانون قدرت اقتصاد جهانی به ببرهای آسیا منتقل می شود و سهم معتنابهی از اقتصاد جهان در اختیار این کشورها قرار می گیرد.

تجربه آسیای شرق و جنوب شرق می تواند الگویی قابل اقتباس برای کشورهای دیگری باشد که گام نهادن در مسیر توسعه دغدغه و خواسته نخبگان آن باشد./اعتماد

کلید واژه ها: آسیا کشورهای در حال توسعه چین شرق آسیا خاور دور


( ۳ )

نظر شما :

سهراب ۰۱ تیر ۱۳۹۹ | ۱۶:۳۷
مهم ترین عامل این هست که با همه کشورهای دنیا مخصوصا با امریکا رابطه اقتصادی دارند و با دشمن تراشی نمیکنند مخصوصا با غرب و دردانه هایش.
خسرو ۰۳ تیر ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۶
در فرهنگ کشورهای فوق ، اطاعت و ادب و صداقت و وطن پرستی و...موج میزند به نظر من بستر توسعه در این کشورها فرهنگ شان بخصوص فرهنگ کار بوده است