اذعان شی جین پینگ و حسن روحانی به عملکرد ضعیف دردی را دوا نمی کند
شکست چین در مدیریت کرونا و شکست ایران در مدیریت اقتصاد
نویسنده: جِد بابین (مشاور معاون وزیر دفاع ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری جورج اچ. دابلیو. بوش و نویسنده کتاب «در جهان دشمنانمان»)
دیپلماسی ایرانی: ضعف های ملت ها و رهبران آن، خواسته و ناخواسته آشکار می شوند. روسای جمهوری باراک اوباما و بیل کلینتون به خاطر تورهای عذرخواهی خود مشهور بودند که یک نشانه آشکار از ضعف آنها بود. اما نمایش ناخواسته ضعف ملی مهم تر و بسیار جالب تر است. رهبران ملت ها، خواه دمکراتیک و خواه استبدادی، اغلب در سخنرانی ها لاف دلیری می زنند و کارشناسی های تکنوکراتیک را به خورد مردمی می دهند که باوری به آنها ندارند. آنها ممکن است اقداماتی انجام دهند که حتی اگر خردمندانه یا حتی ضروری باشند، باز هم از سوی عموم مردم به عنوان اعترافات به شکست تلقی می شوند. سه نمونه آشکار از سخنرانی ها و اقداماتی که اذعان به شکست به شمار می روند، شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین، حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، و دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده (در اعلان «توافق» با طالبان) هستند.
شیوع ویروس کرونا از شهر ووهان چین آغاز شد و بسیاری از مردم این کشور و سراسر جهان را آلوده کرد. خشم عمومی از مرگ دکتر لی وِنلیانگ، پزشکی در ووهان که هشدارهای او در اینترنت درباره شیوع بیماری توسط دولت سانسور شد، مانند شعله ای سوزان خیلی سریع در میان جمعیت چین گسترش یافت. شی به دنبال کسب اعتبار از اقدامات دولت خود در تحت کنترل درآوردن بیماری است. او در یک سخنرانی به تاریخ سوم فوریه مقامات محلی را به دلیل عدم رسیدگی سریع به بحران مورد شماتت قرار داد و گفت: «در جلسه کمیته سیاست گذاری حزب کمونیست در 7 ژانویه، تلاش برای کنترل شیوع بیماری را خواستار شدم.» او در ادامه مدعی شد که به حزب کمونیست توصیه کرده است باید مردم را درباره اقدامات حزب و دولت و گام بعدی در جهت تقویت اعتماد عمومی آگاه کرد. با این حال، جلسات کمیته سیاست گذاری حزب کمونیست به صورت محرمانه برگزار می شود و نمی توان از صحت اظهارات شی جین پینگ اطمینان حاصل کرد. هشداری که شی از آن سخن گفت، به مردم داده نشد و چین تا پیش از همه گیر شدن بیماری تا اندازه زیادی از ویروس، مخاطرات و سرعت شیوع آن بی اطلاع بود.
دولت استبدادی چین همان کاری را کرد که هر دولت استبدادی دیگری انجام می دهد: تا وقتی بحران تمام نشده، مردم را تحت فشار می گذارد. در شهرهای بزرگ چین اتفاقی مانند حکومت نظامی رخ داد و ساکنان اجازه خروج از آپارتمان های مرتفع خود را نداشتند و تنها یکی از اعضای خانواده اجازه داشت دو تا سه مرتبه در هفته برای خرید از خانه خارج شود. چینی ها درک می کنند که صدمات فیزیکی و اقتصادی ناشی از ویروس کرونا خیلی بیشتر از حسن عملکرد دولت شی است. اقتصاد چین متحمل آسیب شدیدی شده و این آسیب همچنان ادامه و تاثیرات جهانی خواهد داشت. شرکت هایی همچون «اَپِل» و «فولکس واگن» در آمارهای تولید و درآمد خود این آسیب ها را منعکس کرده اند. اگرچه شی در اظهارات خود هدف تحت تاثیر قرار دادن مردم چین را دنبال می کرد، اما آنها می دانند که حقیقت ادعاهای او چیزی غیر از اقرار به ضعف نبوده است.
ایران با نوع دیگری از یک مشکل فراگیر دست و پنجه نرم می کند: اقتصادی که در نتیجه تحریم های ایالات متحده با سرعت روندی نزولی را طی می کند. حسن روحانی، حدود دو هفته پیش گفت تا زمانی که ایالات متحده به توافق هسته ای سال 2015 مذاکره شده توسط دولت اوباما نپیوندند و تحریم های اعمال شده را تسهیل نکند، ایران با آن مذاکره نخواهد کرد. او در ادامه گفت که اقتصاد ایران در برابر کمپین «اعمال فشار حداکثری» که دولت ترامپ مهندسی کرده، هنوز دوام آورده و «کامیاب» است. اما مردم ایران اعتقادی به اظهارات اینچنینی ندارند. آنها می دانند که اقتصاد کشور به شدت دچار مشکل شده و به همین دلیل هم اعتراض خود را به سیاست های نظام با تظاهرات نشان می دهند.
اظهارات نمادین روحانی تنها با هدف قانع کردن مردم ایران مطرح شدند. او بی شک خودش می داند که ترامپ هرگز به بازگشت به توافق هسته ای و لغو همه تحریم هایی که اعمال کرده، رضایت نخواهد داد. روحانی ضمن اذعان به ضعف خود، سعی دارد برای دولتش زمان بخرد چون امیدوار است که ترامپ در انتخابات ماه نوامبر شکست بخورد و یک رئیس جمهوری دموکرات مصالحه جو جایگزین او شود.
اما شواهد ضعف تنها در گفتار نمایان نمی شود. ضعف آمریکا در افغانستان سال هاست که برای همه کسانی که شرایط را دنبال می کرده اند، آشکار شده است. آخرین اثبات آن هم اعلان توافق اولیه با طالبان در 17 فوریه بود. بنا بر گزارش ها، این توافق از از 22 فوریه با «کاهش خشونت» آغاز می شود و برای یک هفته ادامه خواهد داشت و پس از آن، آتش بس اعلام خواهد شد. در آن زمان است که مذاکرات صلح بین طالبان و دولت تحت حمایت ایالات متحده در کابل، آغاز می شود. این تئوری مبتنی بر امکان دستیابی به توافقی بر مبنای خروج نیروهای ایالات متحده و متحدان آن و وعده طالبان به ممانعت از تبدیل شدن افغانستان به دوران پیش از حمله 11 سپتامبر به عنوان بهشت امنی برای تروریست هاست.
این واقعیت که ایالات متحده نمی تواند آتش بس را به عنوان پیش فرض مذاکرات اعلام کند، خود نشان دهنده ضعف آن است. طالبان کنترل بخش اعظم افغانستان را در دست دارد. آنها همواره از مذاکره با دولت در کابل خودداری کرده اند چون معتقدند که این دولت پس از خروج نیروهای آمریکایی برای مدت طولانی دوام نخواهد آورد. طالبان می داند که می تواند هر وعده ای که می دهد را بدون هیچ عواقبی نقض کند.
همانطور که دونالد رامسفِلد، وزیر دفاع پیشین، گفته، ضعف تحریک کننده است. ضعف دولت های شی جین پینگ و حسن روحانی به افزایش نارضایتی تحریک می کند و ضعف ایالات متحده در افغانستان، این کشور را دیر یا زود به پناهگاه امنی برای تروریسم تبدیل خواهد ساخت.
منبع: واشنگتن تایمز / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :