بیست و نهمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
وقتی که اسد فریب امریکایی ها را بر سر جولان نخورد
دیپلماسی ایرانی: امسال برای نهمین سال متوالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. این یادداشت ها بعد از سفر وی به امریکا و دیدارش با مقامات فعلی و سابق امریکایی به طور مرتب در روزنامه النهار منتشر شده است. به دلیل تغییراتی که در روزنامه النهار ایجاد شده نتوانستیم به همه این یادداشت ها دسترسی داشته باشیم اما آن دسته از یادداشت هایی که امکان دسترسی به آنها وجود داشته و از اهمیت و جذابیت بالایی برخوردار بوده است را تهیه و منتشر می کنیم. در این جا بیست و نهمین بخش از این یادداشت ها را می خوانید:
در دیدارم با یکی از چهره های بارز روسی مقیم نیویورک که کلامش از وجود اختلاف میان ایران و روسیه در سوریه حکایت داشت، نظر مرا درباره بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، جویا شد، جواب دادم: «این پنجمین بار است که او قرار است نخست وزیر شود (به عبارتی او تا کنون پنج بار تشکیل دولت داده و بعد شکست خورده است). بارزترین کسی که پیش از او در این موقعیت بود، بن گوریون بود. او راست گراست و توجه افکار عمومی داخلی اسرائیل نیز به سمت جریان راست است. روابط شما (روسیه) با او و دولتش خوب است. توانست با درایت و خبرگی اش آن طور که امریکایی ها می گویند روابط خوبی را با شما رقم بزند. اما البته که پیروزی «حزب ژنرال ها» به رهبری بنی گانتس که توانسته تعداد کرسی های برابری با کرسی های حزب لیکود به رهبری نتانیاهو به دست آورد، با وجود این که آن هم راست گراست، موازنه ای را در داخل اسرائیل ایجاد کند.»
سپس از من درباره بلندی های جولان که در اشغال اسرائیل است، پرسید، گفتم: «درباره جولان بگذار چیزی را بگویم، من از مدت ها پیش معتقد بودم، حالا هم معتقدم که اسرائیل از آن دست نمی کشد. در دوران مرحوم حافظ اسد، رئیس جمهوری فقید سوریه، امکان بازگرداندن آن اگر مذاکراتی جدی انجام می شد، وجود داشت، پیگیری های جدی ای در این رابطه انجام می شد که می توانست به راه حل های مثمر ثمری برسد. اما الآن سرسختی اسد (که می خواهد در آب های طبریا مثل قبل از جنگ 1967 شنا کند)، و وجود تمایلی دفن شده در اسرائیل برای حفظ جولان با وجود عدم تمایل امریکا برای فشار بر اسرائیل، سپس فوت اسد پدر، همه آنها باعث می شود که توافقی حاصل نشود. روزی که میان دو رئیس جمهوری، کلینتون و اسد پدر در ژنو نشستی برگزار شد، روز دوم آن نشست اسد آماده بود که با طرف امریکایی به توافق برسد، طرف امریکایی به او اطمینان داد که نقشه جولان و عقب نشینی از آن نتیجه خواهد داد، نقشه راهی که فردریک هوف ارائه کرده بود، او همان کسی است که بعدا مرزهای دریایی لبنان با اسرائیل را کشید اما موفق نبود، او شانس جلب موافقت اسد را به دست آورد، شاید هم نام آن طرح را با اصطلاح امریکایی ها "باراف" گذاشته بودند. اما بعد از آن امریکایی ها نقشه را با نقشه دیگری عوض کردند و نقشه کاملا متفاوتی با آنچه توافق شده بود در برابرش گذاشتند، او هم عصبانی شد، دیگر جوابشان را نداد حتی در مذاکرات هم پاسخی نداد، بعد از آن نقشه رد شد. تلاش ها شکست خورد در حالی که همه آنها در وهله پایانی دوران حافظ اسد بود، مدتی بعد از آن اسد به رحمت خدا رفت.»
سپس گفتم: «فکر می کنم که سوری ها می دانند که جولان را مسالمت آمیز نمی توانند پس بگیرند و جنگ هم بعد از سال های طولانی جنگ داخلی و بعد جنگ با «تروریسم» که هر دو هنوز تا الآن به پایان نرسیده، برایشان سخت است. آنها بر سر اقلیم اسکندرون که ترکیه آن را با موافقت فرانسه چند دهه پیش جدا کرد نیز درگیرند. آنها با گذر زمان یاد آن افتاده اند و یادآوری اش می کنند. به هر حال شاید بعدا طرفی، حالا چه اسرائیلی چه امریکایی، بیاید و بگوید که جولان اشغالی برای مدت طولانی 99 ساله اجاره داده شود که در آن صورت عملا مالک آن خواهد شد حتی اگر وجهه غیررسمی داشته باشد. در این صورت تعیین اجاره بها بر اساس تغییر واقعیت های دموگرافی و عمرانی و اقتصادی و اجتماعی در طول مدت اجاره خیلی سخت خواهد بود و چه بسا غیرممکن باشد. به هر حال مشابه آن بین قبرس و بریتانیا به وجود آمد که طی آن دومی از اولی زمین بزرگی را برای مدتی طولانی اجاره کرد تا در آن پایگاه نظامی بزرگی را تاسیس کند، و طوری شد که تقریبا انگار آن زمین ملک بریتانیاست. اردن هم همین کار را با اسرائیل در معاهده صلحی که با آن امضا کرد، انجام داد، به این ترتیب که برای مدتی زمین ها را اجاره کرد اما نه مثل مدت اجاره پیشنهادی برای جولان و زمین پایگاه بریتانیایی ها. مدت اجاره میان اسرائیل و اردن رو به پایان است و چه بسا مشکلاتی را ایجاد کند، با وجود این که وضعیت دو طرف به گونه ای است که طرف های عربی و بین المللی به آنها توجه دارند و طوری نیست که بخواهد اختلافاتشان به درگیری و برخورد کشیده شود.»
چهره روس بارز مقیم نیویورک گفت: «به هر حال این کارها نیاز به زمان دارد و اعراب با وجود پراکندگی و چنددستگی که دارند، و چه بسا به خاطر همین چنددستگی میانشان جنگ های داخلی و خارجی رخ داد و تقسیم بندی هایی را متحمل شدند، نیاز به زمان دارند تا به مشکلاتشان فکر کنند، ایران وارد اراضیشان شده و به یک عامل ثابتی در سیاست هایشان تبدیل شده است. همین زمان را ایران نیز نیاز دارد و چه بسا برایش ضروری شده باشد.»
ادامه دارد...
نظر شما :